eitaa logo
شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی
4.4هزار دنبال‌کننده
35.2هزار عکس
23.9هزار ویدیو
258 فایل
سرداردلھا : ❤ خداۅندا؏اشڨ دیدارتم؛همان دیدارے کہ موسےرا ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نمود _کپے؟حلالت‌رفیق✋️ عکس و کلیپ و استوری و اخبار و نوشته درباره #حاج_قاسم ، نظامی چریکی ، مذهبی ، مداحی ، شهدایی ، امنیتی و سیاسی روشنگری
مشاهده در ایتا
دانلود
⊰•💚🍃•⊱ 📸ازاون عکس قشنگا:) ⊰•💚•⊱¦⇢ ⊰•🍃•⊱¦⇢ ❤شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی❤️ https://eitaa.com/MartyrHajQasemSoleimani313
‹ 📸 › . . يوسف‌گم‌گشته‌هم آخـربه‌ڪنعان‌بازگشت‌! يوسفِ‌مَن… پيرگشتم… ۅقتِ‌برگشتن‌نشد…؟! السَّلامُ‌عَلَیک‌یاخَلیفَةَ‌اللهِ‌فےارضِھ^^! ‹ ↵🌤 ›
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
໑♥️⛓ • . احوالِ هوا شعله‌برانگیز شده... ای تَب‌انداخته بر پیکرِ خورشید سلام..!❤️‍🩹 ✍محمدبزاز 🎥¦↫🌤🌿! 💌¦↫🕊✨ 📿¦↫💛!
13.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این فیلم را همه به ویژه مسئولان روزی هزار بار باید ببینند و به حال خودشان و آخرتشان شیون کنند.
﷽ 🌿هم‌‌مداح‌‌بو‌د،هم‌‌فرمانده سفارش‌‌کرده‌‌بودروی‌سنگِ‌‌قبرش‌ بنویسندیازهرا اینقدررابطه‌اش‌‌باحضرتِ‌مادرقوی‌بود که‌مثل‌‌بی‌بی‌شهیدشد..! خمپاره‌‌که‌خورد‌به‌سنگرش‌ بچه‌هارفتن‌بالاسرش دیدن‌خمپاره‌خورده‌‌ به‌پهلویِ‌سمت‌‌چپش‌..(:
🎞 رفیق‌شهید : رفته بودیم راهیان نور ، موقع ای که رسیدیم خوزستان، بابک هرگز باکفش راه نمیرفت،پیاده دراون گرما... میگفت : "وجب به وجب این خاک رو شهیدان قدم زدن.. زندگی کردند...راه رفتند... خون شهیدانمون دراین سرزمین ریخته شده.. و ماحق نداریم بدون وضو وباکفش دراین سرزمین گام برداریم." هرگز بابک دراین سرزمین بدون وضو راه نرفت و با کفش راه نرفت... ♥️
◾️🎙 آن زمان ماشین نداشتیم... با آژانس به میدان شهدای گمنام در فاز ۳ اندیشه رفتیم. آنجا اصلا محل زندگے نبود که مصطفے دوستی داشته باشد و بخواهد با او دعوا کند! چند تا پله میخورد وآن بالا ۵ شهید گمنام دفن بودند.✨ من از پله ها بالا رفتم و دیدم که مصطفے حتی از پله ها هم بالا نیامد! پایین ایستاده بود و با لحن تندی میگفت: "اگر کار اعزام مرا جور نکنید، هر جا بروم به همه میگویم که شما کاری نمیکنید! هر جابروم میگویم دروغ است که شهدا عند ربهم یرزقون هستند، میگویم روزی نمیخورید و هیچ مشکلی از کسی برطرف نمیکنید! خودتان باید کارهای مرا جور کنید🖐🏻🚶🏻‍♂.» دقیقا یادم نیست که ۲۱ یا ۲۳ رمضان بود. من فقط او را نگاه میکردم. گفتم من بالا میروم تا فاتحه بخوانم.🍃 او حتی بالا نیامد که فاتحه ای بخواند؛ فقط ایستاده بود و زیر لب با شهدا دعوا میکرد! کمتر از ده روز بعد از این ماجرا، حاجتش را گرفت.♥️🕊 سه روز بعد از عید فطر بود که اعزام شد... 🌷 🎤راوی همسرشهید
همسر فرعون تصميم گرفت که عوض شود و شُد یکی از زنان والای بهشتی... پسر نوح تصميمي براي عوض شدن نداشت... غرق شد و شُد درس عبرتی برای آیندگان... اولي همسر يک طغيانگر بود و دومي پسر يک پيامبر...! براي عوض شدن هيچ بهانه ای قابل قبول نيست... اين خودت هستي که تصميم مي گيري تا عوض شوي... بعضي از چيزها دير که شد، بي‌ فايده هستند... مانند بوسيدن پيشاني عزیزی که دیگر نیست..!