eitaa logo
حاج نقی ولدی
1.5هزار دنبال‌کننده
124 عکس
199 ویدیو
0 فایل
شرح حالات فخرالائمه، یگانه ی دوران ها، ولی خدا حاج نقی ولدی، گریه کن بی نظیر حضرت اباعبدالله الحسین سلام الله علیه https://zil.ink/haj_naghi_valadi ارتباط با ادمین @H_shariaty
مشاهده در ایتا
دانلود
امام حسین علیه السلام در معرفی مسلم بن عقیل به مردم کوفه نوشتند: وَ إنّی باعِثٌ الیکُم بِأخی وَ ابْنِ عَمّی وَ ثِقَتی مِنْ اهْلی «مُسْلِمِ بن عَقیل» لِیُعْلِمَ لی کُنْهَ أمْرِکُمْ وَ یَکْتُبَ إلَیَّ به ما یَتَبَیَّنَ لَهُ مِنْ إجْتماعِکُمْ. و همانا من برادرم و پسر عمویم و شخص مورد اعتماد اصحابم، یعنی مسلم بن عقیل را به سوی شما (مردم کوفه) می فرستم تا حقیقت امر شما را به من اعلام کند و آنچه از اجتماع شما برای او روشن می شود به من بنویسد. به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را زیارت می کنم با دست بسته رهبر خود را به یاد حنجر خونین و کام خشک مولایم لب عطشان نهادم زیر خنجر حنجر خود را به هر جا پا نهادم بر رویم بستند درها را که بر دیوارها بگذاشتم امشب سر خود را به فرقم هر چه آتش بارد، از گل دوست تر دارم که وقف خاک جانان کرده ام خاکستر خود را به موج تیغ دشمن دوست را کردم چنان پیدا که گم کردم حساب زخم های پیکر خود را عذار نیلی از سیلی کنم تا هدیه بر زهرا فرستادم به همراه سکینه دختر خود را یقین دارم که مولا از برای دیدنم آید که سوی مکه افکندم نگاه آخر خود را صدای نالۀ زهرا به گوشم می رسد آری که بالای سرم آورده مولا، مادر خود را الا ای یوسف زهرا میا کوفه که می ترسم به چنگ گرگ ها بینی علیِّ اکبر خود را میا از کعبه ای مولای من در این منای خون که بینی بر فراز دست، ذبح اصغر خود را به دار عشق (میثم) تا زبان در کام خود داری مگوئی جز ثنای عترت پیغمبر خود را غلامرضا سازگار
شعری که یکی از شاعران اهل بیت علیهم السلام برای حاج آقا ولدی و در توصیف حالات ایشان سروده است: ای که گریان حسینی به همه جا ولدی چشم های تو زده طعنه به دریا ولدی بارش چشم تو سرمایهٔ یک عمر ادب اشک های تو نظر کردهٔ زهرا ولدی در دل روضهٔ مولا چه نشانت دادند؟! که چنین بیدلی و مستِ تمنّا ولدی کاش مانند تو بی تاب شوم در روضه تا شود شامل حالم غم مولا ولدی ذکر روی لب تو سیّدنا المظلوم است خلوت و جلوت تو روضه مهیّا ولدی کور هستم، چه شود تا که شبیه چشمت بشود دیدهٔ ما روشن و بینا ولدی؟! دختری نیمهٔ شب منتظر بابا بود عاقبت دید شبی روی پدر را ولدی از لب خونی بابا چقدر بوسه گرفت در کنار سر او رفت ز دنیا ولدی اگر دوستان، نام و نشانی از شاعر این شعر دارند، لطفاً در اختیار ما قرار دهند.
حاج آقا ولدی فرمودند: در زمان متوکل عباسی لعنة الله علیه، عده ای از دوستان و محبان اهل بیت علیهم السلام، خدمت امام هادی سلام الله علیه رسیدند و عرضه داشتند: متوکل دستور داده است که از هر صد نفری که می خواهند به زیارت قبر سید الشهداء علیه السلام بروند، یک دست قطع شود. آن ها از امام هادی علیه السلام درخواست راهنمایی نمودند. حضرت فرمودند: بشتابید به زیارت جد غریبمان حسین علیه السلام. بعد از مدتی دوباره خدمت حضرت امام هادی سلام الله علیه رسیدند و گفتند: این بار متوکل دستور داده است که از هر صد نفری که می خواهند به زیارت قبر سید الشهداء علیه السلام بروند، صد دست قطع شود، حال چه باید کرد؟! حضرت با عتاب فرمودند: بشتابید به زیارت جد غریبمان حسین علیه السلام. بعد از مدتی برای مرتبه سوم خدمت حضرت امام هادی سلام الله علیه رسیدند و گفتند: این بار متوکل دستور داده است که از هر صد نفری که می خواهند به زیارت قبر سید الشهداء علیه السلام بروند، یک سر قطع شود و با اضطراب پرسیدند: چه باید کرد؟! حضرت امام هادی سلام الله علیه فرمودند: نمی خواهید تأسی کنید به "جون" غلام سیاه حضرت سید الشهداء علیه السلام؟! ... بشتابید به زیارت جد غریبمان حسین علیه السلام. https://zil.ink/haj_naghi_valadi
حاج آقا ولدی فرمودند: بعد از شهادت شاهزاده علی اکبر سلام الله علیه، تمام عالم هستی به ظلمت و تاریکی رفت و تا قیام حضرت بقیة الله الاعظم صلوات الله علیه، این ظلمت به روشنی و نور بدل نخواهد شد. https://zil.ink/haj_naghi_valadi
31.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در روایت‌های خاندان وحی، برای گریستن در مصائب آمده است که هیچ چیز شیطان را مانند ندبه کردن و گریه کردن بر حضرت سیدالشهداء علیه السلام به خشم نمی‌اندازد. در آخرین وصیت حضرت اباعبدالله علیه السلام به فرزند بزرگوارشان امام زین‌العابدین علیه السلام این گونه آمده است: ای فرزندم! سلام مرا به شیعیانم برسان و به آن‌ها بگو: پدرم غریبانه از دنیا رفت، پس بر او نوحه‌سرایی کنید و به شهادت رسید، پس به او گریه کنید. در تذکرة الشهدا نقل شده است که پس از شهادت امام حسین علیه السلام ابلیس لعین از خوشحالی پرواز کرد و تمام زمین را گشت و شیاطین و عفریت ها را به دور خود جمع کرد و گفت: ای شیاطین! ما امروز به آرزوی خود رسیدیم، و مردم را اهل جهنم کردیم، مگر کسی که در این مصیبت گریه کند و به دوستی و محبت آل محمد(ص) مصمم گردد. پس تا می توانید مردم را از این واقعه در شک اندازید و از آگاهی از این مصیبت باز دارید تا زحمت من به هدر نرود. https://zil.ink/haj_naghi_valadi
حاج آقا ولدی می فرمودند: شاید مقصد کعبه باشد، اما مقصود کربلاست. شاید معبد، مسجد باشد اما معبود حسین سلام الله علیه است. کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست؟ https://zil.ink/haj_naghi_valadi
شیخ حسین عرب یکی از عرفای گمنام، به بزرگی از اهالی همدان گفته اند: می دانید حاج آقا ولدی چه کسی هستند؟! ایشان کسی هستند که اگر سید الشهداء سلام الله علیه بخواهند کسی را هدایت نمایند، از طریق حاج آقا ولدی این کار را انجام می دهند. https://zil.ink/haj_naghi_valadi
یکی از ذاکران اهل بیت علیهم السلام و روضه خوان های آستان مقدس ابا عبد الله الحسین علیه السلام، ماجرای آشنایی و دستگیری حاج آقا ولدی از ایشان را این گونه بیان نموده اند: من به دنبال حقیقت بودم و این که تکلیف من چیست و راه من کدام است. مدتی شب و روز کارم این شده بود که روی سجاده می نشستم و با خدا نجوا می کردم. نه زیاد غذا می خوردم و نه زیاد می خوابیدم و فقط گریه می کردم. کارم شده بود گریه و مناجات با خدا. گاهی که اقوام به خانهٔ ما می آمدند و احوال مرا می دیدند، نگران می شدند و به خانواده ام می گفتند: فکری برای آقا زاده کنید، این طور پیش برود، تلف می شود. به خدا التماس می کردم که تکلیف من در زندگی چیست و راه سعادت من کدام است. یک روز که داشتم کتاب زندگی نامهٔ یکی از عرفا را می‌خواندم، نگاهم افتاد به آن صفحهٔ سرنوشت ساز که گفته بود: چهل سال زحمت کشیدم ولی هیچ اتفاقی نیفتاد نه مکاشفه ای، نه خوابی. تا این که روانهٔ حرم سید الشهداء علیه السلام شدم. انگار یک نفر مرا به سمت حرم حضرت ابا الفضل علیه السلام هدایت کرد و صدا زد: هر چه می خواهی مقصود شما در درگاه این آقا است. وقتی این مطلب را خواندم، دلم را متوجه حضرت باب الحوائج قمر بنی هاشم علیه السلام نمودم و با توجه کامل به ایشان عرض کردم: ای پسر ام البنین! شما تکلیف مرا روشن کنید و بفرمایید من در این عالم چکاره ام؟ بعد از گریه و توسل فراوان، خوابم برد و در عالم رؤیا آقایی را دیدم که دشداشهٔ سفید و بلندی پوشیده بودند و زیر دستشان بالشتی گذاشته بودند. مرا صدا زدند و من جلو رفتم. دستی بر روی سرم کشیدند و فرمودند: نگران نباش، کارت درست می شود. تو سفارش شدهٔ حضرت عباس علیه السلام هستی. وقتی که از خواب بیدار شدم، گرمی آن دست را روی سرم احساس می کردم. چند روزی از این رؤیا گذشته بود که عده ای از دوستان هیأتی از شهری دیگر به خانهٔ ما آمدند و در منزل ما اقامت گزیدند. از ایشان پرسیدم: برای چه کاری به شهر ما آمده اید؟ گفتند: در شهر شما بزرگی هست که سینه سوختهٔ اهل بیت و سید الشهداء علیهم السلام می باشد و ما آمده ایم که به ملاقات ایشان برویم. گفتم: اجازه می دهید من هم با شما بیایم؟ گفتند: آدرس ایشان را به شما می دهیم. بعد از این که ما رفتیم، خودتان به دیدن ایشان بروید. بعد از چند روز به آن آدرس رفتم و زنگ در خانه ایشان را زدم. همسر مکرمه شان در را باز کردند. گفتم: با حاج آقا کار دارم. گفتند: ایشان قدری کسالت دارند و کسی را نمی‌بینند. در این هنگام صدای حاج آقا را از حسینیه طبقه بالا شنیدم که فرمودند: بگویید بفرمایند داخل. گویا منتظر من بودند ! گفتم بیشتر از چند دقیقه مزاحم نمی‌شوم و وارد خانه شدم. در این هنگام با صحنه عجیبی روبرو شدم. دیدم ایشان دشداشه سفیدی بر تن دارند و روی یک بالشت تکیه دادند و مشغول استراحت هستند. متوجه شدم ایشان همان آقایی هستند که من در عالم رویا دیده بودم. مات و مبهوت شدم. با اینکه قرار نبود بیشتر از چند دقیقه آنجا بمانم ولی چنان تحت تاثیر جاذبه ایشان قرار گرفتم که ساعت ها دیدار طول کشید. ایشان حرف میزدند و من میگریستم. بعد به من رو کردند و فرمودند: بخوان ! گفتم: بله ! با تحکم فرمودند بخوان ! گفتم: آقا من که چیزی بلد نیستم بخوانم . فرمودند: هر چیزی که بلدی برای آقا جانمان بخوان . من فقط چند بیت از اشعاری را که در مدح و منقبت حضرت ابالفضل العباس علیه السلام بلد بودم به خاطر آوردم و خواندم و حاج آقا ولدی با چه حالی و با چه لذتی گوش می‌دادند و گریه می‌کردند. بعد از پایان شعر گویا به من فهماندند که مسیر من روضه خوانی اهل بیت علیهم‌السلام است. هنگام خداحافظی حاج آقا ولدی به من فرمودند: آن چیزی را که قرار بود اهل بیت علیهم‌السلام به تو بدهند، دادند پس مواظب باش خودت خرابش نکنی. https://zil.ink/haj_naghi_valadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیدای امام حسین علیه السلام_ قسمت دوم سلام بر کسی که با خون، زخم هايش غسل داده شد. سلام بر کسی که با جام های نيزه و شمشير، شربتِ شهادت به کامش ريخته شد. سلام بر کسی که رگ های قلبش، با تير دشمن بريده شد. سلام بر کسی که محاسنش به خون خضاب شد. سلام بر چهرهٔ بر خاک نهاده ات. سلام بر آن بدنِ برهنه که لباس هايش را غارت کردند. سلام بر سرِ برفرازِ نيزه. سلام بر آن لب های تشنه کام و خشکيده. سلام بر اعضای بريده بريده شده. سلام بر سرهای بر نيزه که در شهرها گردانده شدند. سلام بر بانوانی که اسير و در به در شدند... https://zil.ink/haj_naghi_valadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیدای امام حسین علیه السلام_قسمت سوم بوی سیب حرمت سمت سحر می آید قطع این فاصله از دست تو بَر می آید روز و شب کار شما گریه شده می دانم باز از دامنتان بوی جگر می آید کاشکی قدر بدانیم جوانی ها را زود بر شاخه در این فصل ثمر می آید تا نشستیم در این حلقه سر مجلس ما مادری دست گرفته به کمر می آید روزها سایه نشین حرم خورشید است هر که در سایهٔ این بیرق اگر می آید شب عاشورایی پیش تو دم می گیرم عاقبت غربت این جمع به سر می آید تا که آبی بزند بر لبِ لب تشنهٔ ما مادر سینه زنان زود ز در می آید کفنم پیرهن مشکی من کاش شود رنگ مشکی به کفن هم چقدر می آید https://zil.ink/haj_naghi_valadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسوهٔ عاشقان حسینی_ قسمت چهارم سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند به فتراک جفا دل‌ها چو بربندند بربندند ز زلف عنبرین جان‌ها چو بگشایند بفشانند به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند سرشک گوشه گیران را چو دریابند در یابند رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند ز چشمم لعل رمانی چو می‌خندند می‌بارند ز رویم راز پنهانی چو می‌بینند می‌خوانند دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند بدین درگاه حافظ را چو می‌خوانند می‌رانند در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند که با این درد اگر دربند درمانند درمانند @maktab_tashayo_tabriz @hajahmad_balayi https://zil.ink/haj_naghi_valadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسوهٔ عاشقان حسینی_ قسمت پنجم مدح حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام: مرا عشق تو چون آهنربائیست که از من طاقت دل می رباید تو آن فرزانه فرزندی که دیگر مثالت مادر گیتی نزاید تو تک بیت بیانات خدائی که یزدانت به قرآن می سراید ز پیر عقل کردم یک سؤالی خدا کی قفل جنّت را گشاید بگفتا خرّم آن روزی که زهرا به سکّوی رفیع محشر آید دهد برگ عبور شیعیان را حسینش یک به یک امضاء نماید الهی کی شود آن روز محشر حسین و فاطمه باهم بیاید ببینم صورت ماه حسین را حسینی ها از این عقده در آید خدایا اذن ده از راه رحمت نگاهی بر منِ عاصی نماید شفیع روز رستاخیز زهرا شفاعت بر من «رافع» نماید شاعر: حاج محمد تقی رافع تبریزی @maktab_tashayo_tabriz @hajahmad_balayi https://zil.ink/haj_naghi_valadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسوهٔ عاشقان حسینی_ قسمت ششم ابو حمزه ثمالی می گوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم: ای فرزند رسول خدا! مگر شما ائمه، همه قائم به حق نیستید؟ فرمودند: بلی! عرض کردم: پس چرا فقط امام زمان علیه السلام قائم نامیده شده اند؟ حضرت فرمودند: هنگامی که جدّم حسین بن علی علیهما السلام به شهادت رسیدند، فرشتگان آسمان به درگاه خداوند متعال نالیدند و گریستند و عرض کردند: پروردگارا! آیا کسانی را که برگزیده ترین خلق تو را به قتل رسانده اند به حال خود وامی گذاری؟! خداوند متعال به آن ها وحی کرد: آرام گیرید! به عزّت و جلالم سوگند! از آن ها انتقام خواهم گرفت، هرچند بعد از گذشت زمانی باشد. آن گاه پرده و حجاب را کنار زد و فرزندان حسین علیه السلام را که وارثان امامت بودند، به آن ها نشان داد. ملائکه از دیدن این صحنه بسیار مسرور شدند. یکی از آن ها در حال قیام نماز می خواند. حق تعالی فرمود: به وسیلهٔ این قائم از آن ها انتقام خواهم گرفت.» علل الشرایع ص ۱۶۰، بحار الأنوار ج ۵۱ ص ۲۸ https://zil.ink/haj_naghi_valadi
36.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا حبیب و یا طبیب... آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بُوَد که گوشهٔ چشمی به ما کنند برنامهٔ به وقت سلام و شبکهٔ جهانی بیت العباس علیه السلام، مصاحبه ای با آقای سید مهدی امیر حسینی که از افراد فعال و پرتلاش در امور خیر و در ه‍یئت داری و نوکری سید الشهداء علیه السلام و از ذاکران اهل بیت هستند، در کربلای معلّی انجام داد که با عنوان «کار خیر تمیز و بدون آفت از زبان یک خیّر جوان ولی با تجربه» انتشار پیدا کرد. ایشان در بخشی از این مصاحبه، در جواب به یکی از سؤالات مجری برنامه، ماجرای لطف و عنایت شگرفی که حاج‌ آقا ولدی تنها با یک نگاه در حق ایشان مرحمت کردند را بیان می کنند. آن چه مشاهده می کنید این قسمت از مصاحبه می باشد. کرشمهٔ تو شرابی به عاشقان پیمود که علم بی‌خبر افتاد و عقل بی‌حس شد https://zil.ink/haj_naghi_valadi https://eitaa.com/Haj_Naghi_Valadi
48.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهریار باوفا_ قسمت هفتم سخنان یکی از علماء و خطبای محترم همدان را که مایل نبودند تصویرشان پخش شود می شنوید. عشق بازی کار هر شیاد نیست این شکار دام هر صیاد نیست عاشقی را قابلیت لازم است طالب حق را حقیقت لازم است عشق از معشوق اول سر زند تا به عاشق جلوهٔ دیگر دهد تا به حدی که برد هستی از او سرزند صد شورش و مستی از او شاهد این مدّعی خواهی اگر بر حسین و حالت او کن نظر روز عاشورا در آن میدان عشق کرد رو را جانب سلطان عشق بار الها! این سرم این پیکرم این علمدار رشید این اکبرم این سکینه این رقیه این رباب این عروس دست و پا خون در خضاب این من و این ساربان این شمر دون این تن عریان میان خاک و خون این من و این ذکر یارب یاربم این من و این ناله های زینبم پس خطاب آمد زحق کی شاه عشق ای حسین! ای یکّه تاز راه عشق! گر تو بر من عاشقی ای محترم! پرده برکش من به تو عاشق ترم غم مخور که من خریدار توام مشتری بر جنس بازار توام هر چه بودت داده ای در راه ما مرحبا صد مرحبا خود هم بیا خود بیا که می کشم من ناز تو عرش و فرشم جمله پا انداز تو لیک خود تنها نیا در بزم یار خود بیا و اصغرت را هم بیار خوش بود در بزم یاران بلبلی خاصه در منقار او برگ گلی خود تو بلبل گل علی اصغرت زودتر بشتاب سوی داورت شاعر:ناصر الدین شاه رحمة اللّه علیه
46.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولدی و ما أدراک ما ولدی_ قسمت نهم چقدر منتظر و بی قرارمانی تو شبیه ابر بهاری ز مهربانی تو حضور گرم تو احساس می شود دائم همیشه و همه جا در کنارمانی تو بگیر دست مرا تا به آسمان برسم منم که اهل زمینم‌، وَ آسمانی تو کریمی و همه جا حرف این کرامت هاست خدا کند که مرا هم زِ در نرانی تو https://zil.ink/haj_naghi_valadi https://eitaa.com/Haj_Naghi_Valadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوهر جان_ قسمت اول رخصت بده كه خیمۀ ماتم به پا كنیم پیراهن سیاه به تن با شما كنیم آید صدا ز غیب كه قد قامت العزا رخصت بده اقامۀ بزم عزا كنیم بگذار با زيارت ناحيّهٔ تو باز دل را محیط غصّه و ماتم سرا كنيم در حد ما كه نیست ولیكن خدا كند بر گریه های روز و شبت اقتدا كنیم دو كاسه اشک و یک دل خونین ز داغ را آورده ایم نذر غم كربلا كنیم موعود هل أتی چه شود یک مُحرّمی تو روضه ای بخوانی و ما جان فدا كنیم بر ما بخوان تو روضۀ شیب الخضیب را تا گریه بر حسین سر از تن جدا كنیم تكلیف انتقام شهیدان به دوش توست ای منتقم! برای ظهورت دعا كنیم ماه محرّم است وفائی به ناله گفت با ناله های خویش قیامت به پا كنیم شاعر: سید هاشم وفایی @nariman__panahi @ehsan_biazar_tehrani_ @ehsan_biazar2 @emamzadehsale https://zil.ink/haj_naghi_valadi https://eitaa.com/Haj_Naghi_Valadi
29.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوهر جان_ قسمت دوم عالم به ماتم تو حسینیۀ غم است یعنی که فصل سوگ و عزا، فصل ماتم است از عرش تا به فرش تمام فرشتگان فریاد می زنند که ماه محرّم است هفت آسمان پُر است ز گرد عزای تو چشمان مهر و ماه ز داغ تو پُر نم است کعبه سیاهپوش عزایت شد و هنوز شور غمت به سینۀ پُر شور زمزم است بعد از گذشت این همه سال از شهادتت گلزار دین هنوز ز خون تو خُرٌم است تا با خبر شوند همه عالم از غمت یادآور غم تو رسول مکرّم است تا فیضی از فضیلت غم های تو برند خلوت نشین سوگ تو موسی و آدم است هرجا به پاست محفل سوگت، به پیش چشم تصویر کربلای تو آنجا مجسّم است از هر غمی که بر دل ما خیمه می زند فرموده اند گریۀ بر تو مقدّم است از حُرمت غمت چه بگویم که تا به حشر زهرا سیاهپوش عزایت دمادم است چون محتشم، وفائیِ غمگین به گریه گفت باز این چه شورش است که در خلق عالم است شاعر: سید هاشم وفایی @nariman__panahi @ehsan_biazar_tehrani_ @ehsan_biazar2 @emamzadehsale https://zil.ink/haj_naghi_valadi https://eitaa.com/Haj_Naghi_Valadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوهر جان_ قسمت سوم من به آرامش آغوش غمت مدیونم زندگی را به هوای حرمت مدیونم من پناهندهٔ اشکم به همین روضه قسم عشق و دین را به تو و اشک غمت مدیونم کمی از لطف تو دنیای مرا ساخته است همهٔ عمر به این لطف کمت مدیونم من عطش بودم و بی تاب سراب دنیا آه باران، چقدر بر کرمت مدیونم قدمت بر سر چشمم که نجاتم دادی زائر عشق شدم، بر قدمت مدیونم "شادی هر دو جهان بی تو مرا جز غم نیست" شادی ام را به غمِ محترمت مدیونم در هیاهوی فریبندهٔ دنیای حقیر راه حق را به نشانِ علمت مدیونم خون، نفس های تو را لحظه آخر پر کرد نفسم را به دم و بازدمت مدیونم شاعر: حسن کردی @nariman__panahi @ehsan_biazar_tehrani_ @ehsan_biazar2 @emamzadehsale https://zil.ink/haj_naghi_valadi https://eitaa.com/Haj_Naghi_Valadi
گوهر جان_ قسمت چهارم امام صادق علیه السلام فرمودند: ... چشمی نزد خدا محبوب تر از چشمی که بر امام حسین علیه السلام گریه کند نیست و اشکی نزد خدا ارزشمندتر از اشک بر آن حضرت، وجود ندارد. هیچ کس بر آن حضرت گریه نمی کند مگر این که قطعاً گریه اش به محضر حضرت فاطمه سلام الله علیها رسیده و با این گریه سبب یاری آن حضرت می شود و گریه اش به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیده و سبب اداء حق ما اهل بیت می گردد. در روز قیامت همه‏‌ٔ انسان ها با چشم گریان محشور می‏شوند مگر کسانی که بر جدم حسین علیه السلام گریسته باشند. آن ها در حالی محشور می‏شوند که بسیار خوشحال‏اند و سرور و شادی در چهره‏شان به خوبی نمایان است. و وقتی که همهٔ مردم در ترس و ناراحتی و نگرانی شدید به سر می‏برند گریه کنان امام حسین علیه السلام در کمال آرامش از هر غم و غصه و محنتی در امان هستند. مردم متفرق و پراکنده و مضطرب‏اند ولی آن ها در زیر سایهٔ عرش، در محضر مبارک امام حسین علیه السلام با آن حضرت گرم صحبت‏اند و از سختی‏های روز حساب هیچ ترس و خوفی ندارند. فرشتگان به آن ها می‏گویند: بیایید و به بهشت بروید! ولی آن ها از رفتن به بهشت امتناع می‏کنند و محضر امام حسین علیه السلام را رها نمی‏کنند، حوریان بهشتی به آن ها پیغام می‏دهند که ما با تمام نعمت‏های بهشتی مشتاق شما هستیم ولی آن ها چنان واله و شیدای امام حسین علیه السلام هستند که حتی سر بر نمی‏گردانند و به حوریان نگاه نمی‏کنند. در نهایت بعد از آن که بشارت کرامت خداوند و نزدیکی به جایگاه امام حسین علیه السلام در بهشت به آن ها داده می شود، فرشتگان در مراسمی با شکوه و با مرکب‏های بهشتی آن ها را به بالاترین مراتب بهشت می‏برند و آن ها در حالى که حمد و ثنای خداوند می گویند و بر محمّد و آل او درود مى‌‌فرستند حرکت می کنند تا به منازل و جایگاه خویش در بهشت برسند. کامل الزیارات ص ۸۱ @nariman__panahi @ehsan_biazar_tehrani_ @ehsan_biazar2 @emamzadehsale https://zil.ink/haj_naghi_valadi https://eitaa.com/Haj_Naghi_Valadi
34.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوهر جان_ قسمت پنجم خون پاک شهدا منتظر توست بیا سرِ مصباحِ هُدیٰ منتظر توست بیا وارثِ خونِ خدا و پسرِ خون خدا به خدا خون خدا منتظر توست بیا صبح هم منتظر صبح ظهور تو بُوَد روز ما و شب ما منتظر توست بیا بر سر گنبد زرّینِ حسین بن علی پرچم کرب و بلا منتظر تو است بیا علم و مشک و لب خشک جگرسوختگان دستِ افتاده جدا منتظر توست بیا فرق بشکستۀ زینب، سر خونین حسین که جدا شد ز قفا منتظر توست بیا بر سر نی، سر جدّت به عقب برگشته طفل افتاده ز پا منتظر توست بیا آفتابی که چهل جا به سر نی تابید در دل طشت طلا منتظر توست بیا آن یتیمی که سر پاک پدر را بوسید ناله زد: «یا ابتا!» منتظر توست بیا بر ظهور تو دعا بر لب «میثم» تا کی؟ تو دعا کن که دعا منتظر توست بیا شاعر: غلامرضا سازگار @nariman__panahi @ehsan_biazar_tehrani_ @ehsan_biazar2 @emamzadehsale https://zil.ink/haj_naghi_valadi https://eitaa.com/Haj_Naghi_Valadi @HAJ_NAGHI_VALADI