برشی از کتاب عشق و دیگرهیچ؛ «پس بدان در بعضی از روزهای زندگی شما، رحمت الهی بر شما می‌وزد؛ پس خودتان را در معرض این نسیم قرار دهید!» نسیم رحمت عبدالمهدی بود فرصت مغتنم زندگی من و شاهرخ عبدالمهدی بود من هزاران فرصت و نسیم را ندیده گرفتم و ضایع کردم! خودم نخواستم محبت خدا را ببینم و خدا من را رها نکرد و هزاران بار سر راه من نشست تا بالاخره با یاری یک شهید من را دریافت! شما هم نسیم الهی خود را دریابید! . بله نسیم الهی در عرفان بهش باد صبا میگن که از زیر عرش میوزد ازین باد استفاده کنین چون معلوم نیست بعدیش کی باشه فرهاد داستان باد صباش عبدالمهدی بود... عبدالمهدی داستان شما کیه؟! حواستون باشه داستان زندگیتون رو چطوری مینویسین عبدالمهدی هارو داخلش پیدا کنین الگو بگیرین و عمل کنین میدونم سخته منم ازین باد صبا ها زیاد داشتم یکیش همین شهید عشق تا الان باهاش رفیقم و خواهم بود ولی عمل کردن به حرفاش رو نمیتونم بگم کامل انجام دادم... حواستون باشه باد صبا داستانتون رو نگه دارین ولش نکنین بزارین این نسیم باقی بمونه وقتی به غیب به شهادت رسیدین دیگه داستان شرّ و بدی تمام شده چون کسی که در دنیا به شهدات برسه قبل مرگش ایمانش قویتره... (پایان) #عبدالمهدی #شهید_عشق ╔═.🍃🕊.════♥️══╗ @hajammar313 ╚═♥️═════.🍃🕊.═╝

بعد از شهود میشین از مخلصین که دیگر شیاطین بر شما نمیتونن دست درازی کنن و این مخلصین علمشون یقینی هست یعنی همون غیب و شهادت

برای اینکه یه شامه ای از عرفان نظری داشته باشین و براتون سخت نباشه من کتاب عرفان امین رو پیشنهاد میدم و بعد از اون کتاب رساله لب الباب که البته این کتاب نیاز به استاد مجرب داره اگر بتونین یه عارف تو شهر خودتون پیدا کنین که دیگه تمومه هم عملی رو باهاش برین هم نظری.

کتاب عرفان امین عرفان رهبری هستش

•••🏴 امشب ان شاءالله هیئت مجازۍ داریم مےتونیددیگران راهم دعوت کنید #محرم #امام_حسین @atre_khodaaa•[🖤]•

#رزمایش_همدلی با توجه به شیوع مجدد بیماری کرونا، گروه جهادی شهید کلهری ققد دارد طبخ و توزیع سوپ ویژه بیماران کرونایی در مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام پردیسان انجام دهد. لذا نیازمند همراهی شما در تأمین مواد غذایی اولیه هستیم. 6273811157102440 09112775218

📲 #استوری | با اینکه غم داشتی💔 صاحب علم داشتی💔 #شب_تاسوعا #محرم🥀 ╔═.🍃🕊.════♥️══╗ @hajammar313 ╚═♥️═════.🍃🕊.═╝

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد

علمدار نیامد علمدار نیامد....

مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند واژه در واژه نوشتند و قیامت کردند صاحبان نفس این گونه روایت کردند

گردو خاکی شدو از خیمه دو تا آینه رفت ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را پسر ام‌بنین و پسر فاطمه را

قمر هاشمی از اصل و نَسَب می گوید دیگری هم اَنا قتّالُ عرب می گوید پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر