eitaa logo
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
2.7هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
100 فایل
اگه مقام و صندلی موندنی بود که به تو نمیرسید.😌 خودت رو نگیر دوست من🥇 کپی حلال با ذکر صلوات 💐 شرایط ادمینی ، تبادل و... 👇👇 https://eitaa.com/teb_hajimashty
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(: خوبید رفقا 🖐🏻 عکس رو فرستادم برا اینکه قول داده بودم فقط خواستم بگم به یاد همتون بودم؛ به یاد تک‌تک ممبر ها و ادمین های اکیپ‌حاجی ... ان شاء الله همیشه دلاتون امام رضایی باشه!)🌿 ی وقت اگه یادتون بود برا منم دعا کنین که محتاج دعاهای خیرتون هستم!'
《زندگی شهدا》 قرار روزانه - - - - - - - - - - - - - @Ekip_haji739
جمله ای از شهید...😍 سهم شما ۱۴ صلوات هدیه به شهید عزیز✨ ↻⇨@Ekip_haji739 ⇦↯
دنبال‌شهادتی‌هستیم‌ڪهـ‌گمنانی بھ‌همراھ‌داشتہ‌باشد؛اما‌تمام‌روزهابرای‌ مشهورشدن‌دست‌پامیزنیم!(:🚶🏿‍♂💔 _عجیب‌هستیم‌مگه‌نه؟ ╔❀‌✨•••❀‌•••✨❀‌╗     @Ekip_haji739 ╚❀‌✨•••❀‌•••✨❀‌╝
نهج الباغه [حڪمت²⁵] اۍفرزندآدم‌زمانۍکھ‌خدارامیبینۍ کھ‌انواعِ‌نعمت‌هارابھ‌تورساند درحالۍکھ‌تومعصیت‌ڪارۍ بترس!!
افطار بیست و هشتم💫 أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ و جهان🌍 با تمام غطمت و جلال بی نظیرش و در عین دارا بودن در محضر او تنها چیزی که برای عرضه دارد است و تهی‌دستی و درماندگی و هر آنچه در زیر این گنبد گیتی است مظهر فقر و نیاز به وجود خداست💚 يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ و انسان دریا دریا نیاز است و حاجت که اگر نبود سرچشمه حیات الهی خشکیده بود خشک تر از کویرهای بی حاصل🥀 و همین انسان نیازمند درمانده به آنچه که نداشت و به وعده‌های خیالی نفس خویش مغرور شد و تنها مرضی است که اگر علاج نشود💉 به بدترین عقوبت‌ها دچار شوی و حتی اگر بار عبادت شش هزار ساله داشته باشی با لحظه‌ای تکبر نیست خواهد شد 💥 آنگونه که انگار هیچ وقت نبوده است و سرانجام غرور است و زوال و سقوط إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْر و انسان همواره در سیل دست پا می‌زند و به دنبال راه نجاتی است إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ  و من تنها به زبان آورده‌ام و عملی که بخواهد به چشم بیاید ندارم که عرضه کنم🍂 و با رخت چرک گناه به مهمانی پاکان آمدم و چه بگویم که هر چه از خودم بگویم تنها سیاه کردن کاغذ است و تکرار مکررات🖤 که بارها به تو گفتم و می‌گویم و من انسان من مغرور من نیازمند من خسران‌زده🔥 مثل همیشه تنها به سوی تو می‌آیم🚶‍♂ تویی که مدتهاست دنبالم می‌گشتی و من مثل آهویی بازیگوش همیشه فرار می‌کردم و هیهات از آن که بتوان از تو فرار کرد🏃‍♂ وَلا یُمکِنُ الفرارُ مِن حُکومَتِک گفتم آهو.... خودت میدانی چقدر حالم بد است آقا جان💔 مهمانی هم تمام شد و من هنوز همان آدم قبل مانده ام یا ضامن آهو💛 ضامن کلاغ سیاه هم می‌شوی؟🖤 برگرفته از ۱.دعای کمیل ۲.سوره عصر ۳.سوره انفطار آیه ۶ ۴.سوره فاطر آیه ۱۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
🌼✨🌼 ✨🌼 🌼 #شب_رمان #خاطرات_یک_انتخاب #قسمت_بیست‌وششم برای تبلیغ که به دانشگاه می‌رفت، شب‌ها تا دیرو
🌼✨🌼 ✨🌼 🌼 علم را با عمل گره زده بود. ده سال از زندگی مشترک دختر اوّلشان زهرا خانم میگذشت. دو پسر داشت: ۹ ساله و ۴ ساله. زهرا به بستر بیماری افتاده بود و مادرجون پرستار او. دوران محنت‌بار سختی بود. بستگان و دوستان همه دست به دعا بودند. دعاهای پرشور، با توسّل عمیق به أهلبیت(ع) و ذکر مصیبت امام حسین(ع). از باباجون پرسیدند: چطور این‌همه دعاهای سنگین به اجابت نمی‌رسد و نه تنها بهتر نمی‌شود، بلکه هر روز حالش وخیم‌تر می‌شود؟ خیلی محکم و قاطع جواب داد: مگر در دعای مکارم الاخلاق نخوانده‌اید که امام سجّاد خطاب به خداوند عرضه می‌دارد: «أنت... ولی الإعطاء و المنع»؟ ولایت به دست اوست، به هرکه بخواهد می‌دهد و از هرکه بخواهد می‌گیرد. به خدا اعتماد داشته باشید. خدای متعال به مصلحت بنده‌اش عمل میکند و هرچه پیش آورد، قطعاً از جانب خدا خیر است! صلابت نگاهش و طنین صدایش در آن روزهای غمبار، هنوز بعد از سال‌ها باقی مانده است و اینکه چگونه با تقویت ایمان در سخت‌ترین شرایط زندگی به خدا اعتماد مطلق داشته باشیم. خواست خدا چنین تعلّق گرفت که زهرا خانم شب نیمۀشعبان از قفس دنیا خلاص شود. یکی از دوستان در خانۀ خود در أثنای مراسم جشن، زهرا خانم را دید که با لباسی زیبا و نورانی گوشه‌ای از اتاق ایستاده بود و به او خبر رفتنش را داد! و خداحافظی کرد و رفت... زهرا مبلّغه‌ای موفّق و روضه‌خوان امام حسین(ع) بود. عفیف و با حجاب و همسری فداکار و مادری رئوف و دلسوز. شوهرش طلبه‌ای جانباز بود و در مراسم تدفینش با صدای بلند گریه می‌کرد و می‌گفت: خدایا! تو شاهد باش که من از او راضی بودم. 💛🌱 🆔 @Ekip_haji739 🔷🔸 🌼 ✨🌼 🌼✨🌼
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
🌼✨🌼 ✨🌼 🌼 #شب_رمان #خاطرات_یک_انتخاب #قسمت_بیست‌وهفتم علم را با عمل گره زده بود. ده سال از زندگی مش
🌼✨🌼 ✨🌼 🌼 باباجون ۶۸ ساله شده بودند. به دلیل بیماری خاصی که داشتند قادر به مسافرت طولانی نبودند. امّا آن روزها گویا دلتنگی‌شان به آخر رسیده بود. چند ماه بود که گاه و بی‌گاه این شعر را زمزمه می کردند: ای آب فرات ! از کجا می‌آیی؟ بیتاب، ولی چه باصفا می‌آیی! خودرا نرساندی به لب خشک حسین دیگر ز چه رو به کربلا می‌آیی؟ زمستان ۸۹ سه روز مانده بود به اربعین حسینی. باباجون و مادرجون به همراه پسرشان و خانواده‌اش راهی کربلا شدند تا زائر اربعین حسینی شوند. با اینکه روز قبل، بچّه‌ها برای خداحافظی منزل باباجون جمع شده بودند، امّا به خانۀ بچّه‌ها رفتند و با همه خداحافظی کردند. شبانه حرکت کردند. عمری بود که در هیچ شرایطی نماز شب را ترک نکرده بودند. نیمه شب کنار مسجدی توقّف کردند. آب به قدری سرد بود که استخوان‌ها را می‌سوزاند. با همان آب وضو گرفتند و آخرین نماز شبشان را خواندند. بعد از نماز صبح که راه افتادند، طبق عادت چهل ساله، زیارت هر روز امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف، دعای عهد و مثل همیشه زیارت روز و دعای روز و... را خواندند و ساعتی بعد... تصادف خیلی سنگین بود. همه بیهوش شده بودند. باباجون که سال‌ها با قلم خود از حقّانیّت أمیرالمؤمنین(ع) دفاع کرده بود، با قلبی مالامال از عشق اربابش و سوز مظلومیّت حضرتش میخواست ابتدا به زیارت مولای خود علی(ع) برود، امّا وقتی در راه ز یارت آن حضرت فرقش شکافته شد، بالافاصله لبّیک گفت و به مقصد رسید. مادرجون که عمری بین همۀ دوستان و آشنایان و فامیل به متانت و صبوری معروف بود، اینبار نیز صبورانه و آرام، نظاره‌گر صحنۀ دلخراش تصادف بود و از پیش چشمانش جنازۀ غرق خون باباجون را برای همیشه بردند... و با بقیۀ همسفران صحنۀ تصادف را در شهر صحنه (نزدیک کرمانشاه) رها کردند و با دلی شکسته و غمبار برگشتند. باباجون قبلاً به بعضی از دوستانش گفته بود: روزی که من به سفر کربلا بروم، پایان عمر من است و از کربلا برنمی‌گردم. خانواده‌اش نمی‌دانستند امّا دل‌خوشند به این که: گر برود جان ما، در طلب وصل دوست حیف نباشد که دوست، دوست‌تر از جان ماست 💛🌱 🆔 @Ekip_haji739 🔷🔸 🌼 ✨🌼 🌼✨🌼
سلام و درود
در چه حالید؟
بحرفیم با هم مقداری
شاید آخرین شبی باشه که تو ماه مبارک بیداریم
لحظات آخر میهمانی هست
سلام درحال خوندن کتاب عقاید توصیفی مبحث برهان تمانع احسنت به شما سرباز خوب آقا... حسرت خوردم به احوالتون... خوب درس بخونید که بدرد آینده تمدن اسلامی بخورید
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
سلام #دختر درحال خوندن کتاب عقاید توصیفی مبحث برهان تمانع #طلبه احسنت به شما سرباز خوب آقا... حسر
برهان تمانع اگه اشتباه نکنم مستندش این آیه شریفه قرانی باشه : لو کان فیهما الهه الا الله لفسدتا.. درسته؟؟
سلام خوبی؟ اگه غریبه اید که باید بگم : الحمدلله خوبن.. اگه آشنایی که: خودت از حال دلم خبر داری..پس نپرس....