eitaa logo
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
2.7هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
100 فایل
اگه مقام و صندلی موندنی بود که به تو نمیرسید.😌 خودت رو نگیر دوست من🥇 کپی حلال با ذکر صلوات 💐 شرایط ادمینی ، تبادل و... 👇👇 https://eitaa.com/teb_hajimashty
مشاهده در ایتا
دانلود
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
_
💐آمــده جانِ علـی، جانِ نجف💐 💐زینب حضرتِ سلطانِ نجف💐 |حاجی‌مشتی|
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
_
+اگر فـــردوس بــــــر روی زمـــــــــیـــــــــن است همین است و همین است و همین است |حاجی‌مشتی|
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
علت درد گرفتن پهلو هنگام دویدن آن است که پای راست همزمان با بازدم به زمین میخورد و باعث فشار دیافراگم میشود. برای دچار نشدن به این درد، بازدم را وقتی پای چپ روی زمین قرار میگیرد همزمان کنید! @Hajimasht
✅علت از بین رفتن برکت از زندگی ... ✍استاد فاطمی نیا : مشاجره ها و نزاع ها، نور باطن را خاموش میکند. بسیاری از بی حالی ها و عدم نشاط ها به جهت مشاجرات است. کم منزلی داریم که درآن پرخاش و تندی نباشد! روزی چندتا پرخاش باشد، برکات را از منزل میبرد. حتی اگر حق هم با تو بود ، در امور جزیی و شخصی مشاجره نکن ، چون کدورت می آورد. مرحوم علامه جعفری از صاحب دلی نقل کرد: در موضوعی که گمان میکردم حق با من است ، داشتم با همسرم مشاجره میکردم؛ ناگهان صورت باطنی غضبم را نشانم دادند ! بسیار کریه و زشت بود! آن صورت نزدیکم آمد و گفت : کثیف! ساکت شو! همین که متنبه شدم فورا "دست همسرم را بوسیدم و عذرخواهی" کردم .
💢يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ ۚ 🔺 با زبان هایشان چیزی می گویند که در دل هایشان نیست غزه_وجدان_جهان
✅باید باهاش حرف بزنیم! ✍حکم انفصال از خدمت را که دستم دید پرسید: «جریان چیه؟» گفتم: «از نیروهای تربیت بدنی گزارش رسیده که رئیس یکی از فدراسیون‌ها با قیافه‌ی زننده سرِ کار میاد؛ با کارمندهای خانم برخوردهای نامناسبی داره، مواضعش مخالف انقلابه و خانمش بی‌حجابه! الان هم دارم حکم انفصال از خدمتش رو رد می‌کنم شورای انقلاب». با اصرارِ ابراهیم رفتیم برای تحقیق. همه چیز طبق گزارش‌ها بود، ولی ابراهیم نظر دیگری داشت؛ گفت: «باید باهاش حرف بزنیم». رفتیم درِ خانه‌اش و ابراهیم شروع به صحبت کرد. از برخوردهای نامناسب با خانم‌ها گفت و از حجاب همسرش، از خونِ شهدا گفت و از اهداف انقلاب. آن‌قدر زیبا حرف می‌زد که من هم متأثر شدم. ابراهیم همان‌جا حکم انفصال از خدمت را پاره کرد تا مطمئن شوم با امر به معروف و نهی از منکر، می‌شه افراد رو اصلاح کرد. یکی دو ماه نگذشته بود که از فدراسیون خبر رسید: «جناب رئیس بسیار تغییر کرده. اخلاق و رفتارش در اداره خیلی عوض شده، حتی خانمش با حجاب به محل کار مراجعه می‌کنه». 📚 برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم؛
هدایت شده از - اڪیپ‌حـٰاجۍ '
یکی را گفتند: چگونه تنهایی را تحمل میکنی؟ گفت: من همنشین خدایم هستم هر وقت خواستم او با من سخن بگوید قرآن میخوانم و هرگاه بخواهم من با او سخن بگویم نماز میخوانم📿🌸 اول وقت فراموش نشه🌱 التماس دعای ظهور🌚🌸
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
_
خواهـــید اگر جــــــوان امروز پیدا کند از شـــــــرر خلاصی! در مدرسه های شیــعه باید تدریس شود علی شناسی. |حاجی‌مشتی|
📌قال‌الحسن(علیه‌السلام): 🔹إِنَّ‌أَحْسَنَ‌اَلْحَسَنِ‌اَلْخُلُقُ‌اَلْحَسَنُ 🔸نیکوترین‌نیکو،‌خلق‌نیکو‌است. 📚خصال،‌جلد۱،صفحه۲۹ ➖|حاجی‌مشتی|
134.9K
منفـورتریـن.مـردم در.نگاه.امام.سجّاد صَلَواتُ‌اللّٰه‌علیه عابس
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
_
گل "نیلوفر آلپ" رو تا حالا دیده بودین؟! واقعا زیباست ♥️ |حاجی‌مشتی|
قال‌امیرالمومنین‌علیه‌السلام: في‌الانفِراد‌لِعِبادَةِ‌اللّهِ‌كُنوزُالأرباحِ درخلوت‌كردن‌براى‌عبادت‌خدا، گنجينه‌های‌پرسودى‌است. ميزان الحكمه،ج۷،ص۳۷۵ |حاجی‌مشتی|
-نخل‌سوخته- - دور هم جمع بودند . بچه ها متوسل به خانم فاطمه‌زهرا‌ سلام‌الله‌علیها شدند . کلا طی آن یک هفته آخر مجالس عزاداری به نیت حضرت‌زهرا‌ س برپا می‌شد. همه شور و حال خاصی داشتند. هر کس گوشه ای نشسته بود و ضجه می‌زد.انگار میدانستند که این آخرین عزاداری است . مراسم که تمام شد مشغول خوردن صبحانه شدیم. آنهایی که قرار بود آن طرف اروند بروند زودتر صبحانه‌شان‌ را خوردند و در حال آماده شدن بودند. شهید یوسف‌اللهی‌ به من گفت: برو یگان دریایی و یک قایق بگیر تا بچها را آن طرف آب ببرد. من داشتم چایی میخوردم گفتم: همین الان چایی ام که تمام شد میروم . اکثر بچه ها از اتاق خارج شده و در حیاط ساختمان ایستاده بودند. حسین درکنار حیاط بود. گروهی که قرار بود جلو بروند همراه او بطرف ساختمان راه افتادند . اما درست در همین لحظه سر و کله هواپیما های عراقی پیدا شد . اول فقط صدایشان را شنیدیم اما بعد از چند لحظه آنها را بالای سرمان دیدیم. حسین برگشت و رو به بچه‌ها‌ فریاد زد : هواپیما ، سریع پخش بشوید ، یکجا نایستید ... بچه‌ها اکثراً به داخل اتاقهای ساختمان رفتند. عده ای هم که تازه صبحانه‌شان را خورده بودند و میخواستند بیرون بیایند دوباره برگشتند. حسین همچنان وسط حیاط ایستاده بود یک مرتبه با همان پای مجروح به طرف ما دوید و فریاد زد . بچه‌ها‌راکت... و هنوز حرفش تمام نشده بود که انفجار پی در پی صورت گرفت! - کتاب‌نخل‌سوخته،زندگینامه‌شهید'محمد‌حسین‌یوسف‌اللهی |حاجےمشتی|
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
_
برگرفته از سخنان حضرت زهرا سلام‌ الله علیها به زنان انصار و مهاجر، در بستر شهادت |حاجی‌مشتی|