تو همون اوج کرونا خبر دادن شوهرخاله‌ام کرونا گرفته تو آی سی یو و کارش تمامه درگیری ریه بیش از ۹۰ درصد شیمیایی هم بود ۳۰سال هم بود سیگار میکشید ناراحتی قلبی و نارسایی کلیه هم داشت...😁

رفتم پشت در بیمارستان فامیلها برای ساعات آخر جمع شدن اونجا قیامتی برپا بود... میخواستن رضایت بگیرن برای آن تو دی کردن یعنی دیگه تمام به خاله گفتم مگه نمیگی کارش تمومه گفت چرا گفتم چند ساعت یعنی تا سحر رضایت نده بعدش رضایت بده الان یه کار کن من برم بالا سرش

یا خداااا... بنده خدا از هر بیماری یدونه رو گلچین کرده بود ...

خلاصه تا خاله رفت چونه بزنه که من برم داخل به خانم زنگ زدم سریع آب سیب و عسل درست کرد ۲ عدد داروی جامع امام رضا علیه السلام داخلش حل کردم و رفتم داخل دیدم خودش و باخته همین که بعد چند روز دید یکی از اقوام اومده تو بخش آی سی یو کرونایی ها حالش عوض شد گفت فلانی چرا اومدی؟ گفتم چون خبری نیست بیا این دارو هم آوردم بخور چند ساعت دیگه سرپایی

😍😍😍😍

واقعیتش خودم م فکر نمیکردم جواب بده نشون به اون نشونی که نه تنها آن تو دی نشد که صبح پزشک اومد گفت معجزه شده دیگه پزشکایی که ناامید بودن از خوب شدنش اجازه دادن هر جند ساعت یه بار برم بالا سرش چند ساعته سر پا نشد و۱هفته طول کشید و ۳ماه با اکسیژن زندگی کرد اما آخرش هم درد آوره هم زیبا...

الحمدالله الان سرحاله خودش برا خودش یه زندگی پس از مرگ و تجربه کرد😁 میگه وقتی بهوش اومدم و فلانی رو بعد چند روز که کسی رو ندیده بودم دیدم و فلانی بهم باور داد با خوردن دارو سرپا میشه امیدوار شدم...

اما درد آورش اینجاست کنارش یکی رو آوردن هم سن و سال همین مریض ما با درگیری ۴۰ درصدی ریه اما تا اومد وحشت زده بود البته متاسفانه فضای آی سی یو اینجوری بود

هرچی باهاش صحبت می‌کردیم چیزی نیست خوب میشی چون نمیشناخت و من غریبه بودم باور نمی کرد میگفت من میدونم دیگه کارم تمومه اگه بنا بود زنده بمونم اینجا نمی آوردنم و... از شدت وحشت و ترس کارش به ۲۴ ساعت نکشید😔😔

این دسته اول که دیگه کلا نا امید میشه و خودش و می‌بازه

🔸دسته دوم اونایی هستن که مثل این شوهرخاله ما به مثل منی دلش خوش میشه یا به دکتر و دوا خودش گفت فلانی اومد روحیه گرفتم

یا مثل همون گعده‌هایی که گفتم بیماران خاص دارن...