دیروز با یکی از همکارا بحث میکردم توهین کرد جوابشو ندادم.
دوستم بم گفت آفرین
شعورتُ نشون دادی با این سکوت
امروز دوستم با همون همکارمون بحثشون شد بش گفت :
من فلانی نیستم مثه بُــز نگات کنما
میزنم دهنتو سرویس میکنم 😐😐😐😂
#طنز
اکیپداشمشتی|@ekip_dashMashti
چند روزی تعداد پست هامون بمناسبت عید بزرگ غدیر زیاده
پس حوصله کنید❤
پست ها همش به درخواست شما بزرگواران هستش🙂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#_۳_روز_مانده_تا_عید_غدیر
#مبلغ_عید_غدیر_باشیم.
#تبلیغ_غدیر_بر_همه_واجب_است
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
اکیپداشمشتی|@ekip_dashMashti
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
-
فقط برای امیری سرشته شد گل او
خدا ز خلقت مولای ما هدف دارد:))
-فقط حیدر امیرالمؤمنین است-
فرا رسیدن ۱۵ ذی الحجه سالروز ولادت هادی الامم، صاحب العسکر، الراشد، الرشید، الزکی، السدید، النقی، الشهید، الامین، النجیب، نوه ی بزرگوار امام هشتم، امام علی ابن المحمد الجواد صلوات الله علیهما مبارک باد.
#ولادت
#امام_هادی
اکیپداشمشتی|@ekip_dashMashti
زنی به شیطان گفت: آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟ می توانی او را وسوسه کنی تا همسرش را طلاق دهد ؟
شیطان گفت: آری، این کار بسیار آسان است !
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی کرد او را وسوسه کند، اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست میداشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد. پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد.
سپس زن گفت: اکنون آن چه اتفاق میافتد را ببین و تماشا کن ! زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت: چند متری از این پارچه ی زیبا می خواهم، پسرم می خواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد !
خیاط پارچه را به زن داد. سپس آن زن به خانه مرد خیاط رفت و در زد و زن خیاط در را باز کرد.
زن به او گفت: ممکن است برای ادای نماز وارد خانه تان شوم؟
زن خیاط گفت: بفرمایید، خوش آمدید.
پس از آن که نمازش تمام شد، بدون آنکه زن خیاط متوجه شود؛ آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت و سپس از خانه خارج شد.
هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت و آن پارچه را دید؛ فورا داستان آن زن و معشوقه پسرش را به یاد آورد و همان موقع به فکر طلاق همسرش افتاد.
سپس شیطان گفت: اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم.
آن زن گفت: کمی صبر کن! نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟!
شیطان با تعجب گفت : چگونه؟!
روز بعد آن زن پیش خیاط رفت و به او گفت: از همان پارچه زیبایی که دیروز از شما خریدم، کمی دیگر می خواهم؛ زیرا دیروز برای ادای نماز به خانه زنی محترم رفتم و آن پارچه را آن جا فراموش کردم و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم. اینجا بود که مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را به خانه برگرداند.
میگن الان شیطون تو بیمارستان روانی بستری شده و هر زنی رو که میبینه، جیغ میکشه😂
________
اکیپداشمشتی|@ekip_dashMashti
روزی شخصی نزد شیخ رفت و
گفت یا شیخ بی قرارم
و شیخ برای فردا ساعت 6 با او قرار گذاشت
و او با قرار شد 🤣🤣
#طنز
اکیپداشمشتی|@ekip_dashMashti
💢هشدار!!
والله هر کس تیری به سمت این نظام انداخت آوار شد.
-حرف حساب جواب نداره که-
اکیپداشمشتی|@ekip_dashMashti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نبینقدمکوچیکه
ازصفسیصدوسیزدهتابهت
سلاممیکنم✋🥀
#تنها
#امام_زمان_عج
#رفیق
اکیپداشمشتی|@ekip_dashMashti
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
-
دیوانه ی آنم که وفایی دارد
آن یار که چشم دلربایی دارد
این ذکر مرا همیشه دیوانه کند
ایوان نجف عجب صفایی دارد♥️:)
اعتماد به سقف که نه اعتماد به عرررررش😁😂
پ ن: مواد مصرف نکنیم🙂
#طنز
#سرگرمی
#خنده_حلال
-[@Ekip_dashMashti]-
خلاقیت تا کجااااا آخه😅🤣
پ ن: از وسایل درست استفاده کنیم😉
#طنز
#سرگرمی
#خنده_حلال
-[@Ekip_dashMashti]-
چه کمک بزرگی😂😂
پ ن: شماهم اجرا کنید شاید کمردردتون خوب بشه
#طنز
#سرگرمی
#خنده_حلال
-[@Ekip_dashMashti]-
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
یارب قسمت به نام حیدر دادم...
باعشق و محبت علی پیرم کن:)))