eitaa logo
حکیمانه
960 دنبال‌کننده
229 عکس
0 ویدیو
0 فایل
🌷به نام خدایی که قلم را آفرید🌷 ادمین: @Realbrother #داستان_کوتاه #کلام_بزرگان #تکه_کتاب #متن_برتر #دیالوگ تنها حرف خدا و اولیاءش است که کاملا درست است. مابقی صرفا نظریات اشخاص است. 👌 کانالی مرجع برای تمام کانال های فرهنگی، سینمایی و ادبی ✌
مشاهده در ایتا
دانلود
هیچ چیز خفت‌ آورتر از این نیست که ببینی ابلهی در آنچه تو شکست خورده‌ای موفق شده است! #کلام_بزرگان 🕴گوستاو فلوبر ✅ @Hakimaneh 🌹
بعضی وقتا ادما جایی هستن که دیگه نمیتونن حرف بزنن، مثلا چند وجب زیر خاک 📽 Double indemnity 1944 🔵 @Hakimaneh 🌺
✳️ خیر و حکمت خداوند خانواده‌ای چادر نشین در بیابان زندگی می‌کردند. روزی روباهی، خروسشان را خورد و آنها محزون شدند، پس از چند روز، سگ آنها مُرد، باز آنها ناراحت شدند. طولی نکشید که گرگی الاغ آنها را هم درید. روزی صبح از خواب بیدار شدند، دیدند همه‌ی چادر نشین های اطراف، اموالشان به غارت رفته و خودشان اسیر شده‌اند و در آن بیابان، تنها آنها سالم مانده‌اند مرد دنیا دیده‌ای گفت: راز این اتفاق، این است که چادرنشینانِ دیگر، به خاطر سر و صدای سگ و خروس و الاغ‌هایشان در سیاهیِ شب شناخته شده‌اند و به اسارت در آمده‌اند. پس خیر ما در هلاک شدن سگ و خروس و الاغ بود. 💠 در تمام مشکلات و حوادث زندگی صبر پیشه کنیم و به خدا اعتماد کنیم .... به ما بپیوندید. 👉👉🌹 @Hakimaneh 🌹👈👈
از نظر انسان ها سگ ها حیواناتی با وفا و مفید هستند... ولی از نظر گرگ ها، سگ ها،گرگ هایی بودند که تن به بردگی داده اند، تا در آسایش و رفاه زندگی کنند... #کلام_بزرگان 🕴ارنستو چه‌گوارا ✅ @Hakimaneh 🌹
میدونی زمین رو کی به ارث میبره؟ فروشندگان اسلحه چون بقیه در حال کشتن هم دیگه هستن... #دیالوگ 📽 Lord of War 🔵 @Hakimaneh 🌺
◀️ دسته گل ▶️ 💎 روزی، اتوبوس خلوتی در حال حرکت بود. پیرمردی با دسته گلی زیبا روی یکی از صندلی‌ها نشسته بود. مقابل او دخترکی جوان قرار داشت که بی نهایت شیفته زیبایی و شکوه دسته گل شده بود و لحظه‌ای از آن چشم برنمی داشت. زمان پیاده شدن پیرمرد فرا رسید. قبل از توقف اتوبوس در ایستگاه، پیرمرد از جا برخاست، به سوی دخترک رفت و دسته گل را به او داد و گفت: متوجه شدم که تو عاشق این گل‌ها شده‌ای. آنها را برای همسرم خریده بودم و اکنون مطمئنم که او از اینکه آنها را به تو بدهم خوشحال‌تر خواهد شد. دخترک با خوشحالی دسته گل را پذیرفت و با چشمانش پیرمرد را که از اتوبوس پایین می‌رفت بدرقه کرد و با تعجب دید که پیرمرد به سوی دروازه آرامگاه خصوصی آن سوی خیابان رفت و کنار نزدیک در ورودی نشست. به ما بپیوندید. 👉👉🌹 @Hakimaneh 🌹👈👈
فكر كردن كار مشكلی است. برای همین بیشتر مردم قضاوت می‌كنند. #کلام_بزرگان 🕴 کارل گوستاو یونگ ✅ @Hakimaneh 🌹
پی بردن به اینکه نمیدونی نخستین و مهمترین قدم برای دونستنه #دیالوگ 📽 Synecdoche New York (2008) 🔵 @Hakimaneh 🌺
◀️ تغییر دید ▶️ 💎 می گویند در کشور ژاپن مرد میلیونری زندگی می‌کرد که از درد چشم خواب بچشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را به خود تزریق کرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود. وی پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده می‌بیند. وی به راهب مراجعه می‌کند و راهب نیز پس از معاینه وی به او پیشنهاد کرد که مدتی به هیچ رنگی به‌جز رنگ سبز نگاه نکند. پس از بازگشت از نزد راهب، او به تمام مستخدمین خود دستور می‌دهد با خرید بشکه‌های رنگ سبز تمام خانه را باسبزرنگ آمیزی کند. همين طور تمام اسباب و اثاثیه خانه را با همین رنگ عوض می‌کند. پس از مدتی رنگ ماشین، ست لباس اعضای خانواده و مستخدمین و هر آنچه به چشم می‌آید را به رنگ سبز و ترکیبات آن تغییر می‌دهد و البته چشم دردش هم تسکین می‌یابد. مدتی بعد مرد میلیونر برای تشکر از راهب وی را به منزلش دعوت می‌نماید. راهب نیز که با لباس نارنجی رنگ به منزل او وارد می‌شود متوجه می‌شود که باید لباسش را عوض کرده و خرقه‌ای به رنگ سبز به تن کند. او نیز چنین کرده و وقتی به محضر بیمارش می‌رسد از او می‌پرسد آیا چشم دردش تسکین یافته؟ مرد ثروتمند نیز تشکر کرده و می‌گوید:" بله. اما این گرانترین مداوایی بود که تاکنون داشته". مرد راهب با تعجب به بیمارش می‌گوید بالعکس این ارزانترین نسخه‌ای بوده که تاکنون تجویز کرده‌ام. برای مداوای چشم‌دردتان، تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز خریداری کنید و هیچ نیازی به این همه مخارج نبود. برای این کار نمی‌توانی تمام دنیا را تغییر دهی، بلکه با تغییر دیدگاه و یا نگرشت می‌توانی دنیا را به کام خود درآوری. به ما بپیوندید. 👉👉🌹 @Hakimaneh 🌹👈👈
انسان نمی‌تواند به پرواز در آید مگر آنکه ابتدا به لبه‌ی پرتگاه برسد #کلام_بزرگان 🕴 نیکوس کازانتزآکیس ✅ @Hakimaneh 🌹
دشمن بزرگترین معلم آدمه. اینو تبتی ها میگن! #دیالوگ 📽 Seven Years in Tibet 🔵 @Hakimaneh 🌺
◀️ مسیر روستا ▶️ 🔻در یک روستا، تاجری مقدار زیادی محصول از کشاورزان خرید تا آنها را با ماشین به انبار منتقل کند. 🔹در راه از پسری روستایی پرسید: «تا جاده چقدر راه است؟»پسر جواب داد: «اگر آرام بروید حدود ده دقیقه. اما اگر با سرعت بروید نیم ساعت و یا شاید هم بیشتر.» 🔸تاجر از این حرف مسخره‌ی پسر ناراحت شد و به او بد و بیراه گفت و با عصبانیت به سرعت حرکت کرد. پنجاه متر بیشتر نرفته بود که چرخ ماشین به سنگ‌ها گیر کرد و با یک تکان، همه محصول‌ها به زمین ریخت و از بین رفت... تاجر ناراحت و اندوهگین شد از تباه شدن پول و محصولش. ▪️در همین هنگام، یاد حرف پسر روستایی افتاد و وقتی منظور او را فهمید حسابی شرمنده شد. افسوس که دیر شده بود.👌👌 🌱 به حرف و تجربه‌ی دیگران عمل کنیم.شاید گاهی باید آرام‌تر قدم برداریم تا برسیم، گاهی نباید برویم و... ما را به دوستان خود معرفی کنید 👉👉🌹 @Hakimaneh 🌹👈👈