eitaa logo
حلویات
696 دنبال‌کننده
646 عکس
3.3هزار ویدیو
0 فایل
#حلویات برش‌های کوتاه و شیرین از ادب آیینی عرب ارسال مطلب؛
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 از شهدا به ما : قرارمون این نبود. بی حجابی نبود. بی غیرتی نبود.😞 قرارشد بعد از ماها <راهمان> رو ادامه بدید اما دارید (راحت) ادامه میدید...😔 چفیه هامون خونی شدتا چادری خاکی نشود 💔
هدایت شده از علویات
اگر سری به گلزار شهدا زدی مطمئن باش شهدا  آنقدر  مرام و معرفت و جوانمردی در رگبرگهاشون جاریست که تو رو دست خالی رد نکنند
حلویات
سحر که برنامه ماه‌من (شبکه‌۳‌سیما) رو تماشا میکردم، متوجه شدم که آقای جواد تاجیک مهمون برنامه است. آقا جواد، از قول یکی از نیروهای انتظامی (آقای نادری) تعریف میکرد و میگفت ایشون مسئول نگهداری و حفاظت از یک قاتلی در زندان بنام سیامک بود و بنا بود که ساعت ۱۲ شب، اجرای حکم اعدام انجام بشود. این قاتل یک فرد ورزشکار بود و جثه‌ی بزرگ و ورزشی داشت. و آقای نادری به سیامک میگه: امشب شما اعدام می‌شی، یه وضویی بگیر و دو رکعت نماز بخون. سیامک، در ابتدا قبول نمیکند ولی مجددا که بهش گفته میشود، قبول میکنه و میگه من بلد نیستم نماز بخونم. آقای نادری میگه، بهش گفتم تو وضو بگیر من بهت یاد میدم که چجوری نماز بخونی. سیامک، وضو میگیره و با راهنمایی آقای نادری، دو رکعت برای پدرش و دو رکعت برای مادرش و دو رکعت هم برای خودش نماز میخونه. نادری میگه، در این اثنا متوجه شدم که در محوطه زندان، یه شهید گمنام آوردند و بلافاصله به سیامک گفتم میخای بریم کنار پیکر مطهر شهید گمنام؟ تا اگه حاجتی داری به شهید بگی؟ سیامک مخالفت میکنه و میگه نه، اگه شهید میتونست کاری انجام بده، برای خودش کاری میکرد، که اینجوری با استخوان بعد چندسال .. در این لحظه به من اعلام کردند که خانواده مقتول وارد زندان شدند و من رفتم تا این خانواده را به سمت مکان اجرای حکم اعدام راهنمایی کنم. و متوجه شدم مادر و دختر مقتول آمده‌اند. زمانیکه به مکان اجرای حکم اعدام رسیدیم، تعجب کردم. دیدم سیامک بر روی تابوت شهید گمنام افتاده و از شدت گریه، شانه‌هایش می‌لرزد و چشمهایش پر از اشک شده. در این حین، مادر مقتول از من پرسید، این کیه ؟! و من گفتم این سیامک _ قاتل فرزند شماست. مادر مقتول با تعجب پرسید، سیامک اینه؟! و من گفتم بله. مادر مقتول رو به حاضرین کرد و گفت، ای مردم بدانید که من از قاتل پسرم گذشتم. چونکه این شهید گمنام، از دیشب چندین مرتبه به خوابم آمده و از من درخواست کرده که سیامک رو به من ببخش و از گناهش درگذر. و من امشب در حضور مسئولان اجرای حکم اعدام و ... درخواست میکنم که سیامک را به این شهید گمنام ببخشند. و دیگر خانواده های مقتول که برای اجرای حکم اعدام فرزندشان آمده بودند، آنها نیز با دیدن این صحنه، منقلب شدند و گفتند ما هم بخاطر این شهید گمنام؛ از اعدام قاتل فرزندمان صرفنظر میکنیم و به این شهید گمنام می‌بخشیم. خوشبختانه وجود شهید گمنام پر از خیر و مبرات شد. 💔