ایام محرمه ...اول سمت راستی رو ببینید بعد سمت چپ!
ان شاالله ازین صبر،رزق ما هم بشه🥺
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 #محرّم ماه عزا نیست، فقط، بلکه
آزمونِ خطرناکِ «تصمیم» است!
🎙استاد شجاعی
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه عاملی باعث شد #امام_حسین علیهالسلام در کربلا تنها بماند؟
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
7.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 باید دنبال پرچمت تا ابد رفت...
🔺نوای دلنشین مهدی رسولی درباره شهادت در مسیر سیدالشهداء در حسینیه معلی
✨☀️امام حسین (ع) در قرآن☀️✨
آیه ۱ - سوره مریم
*«كهيعص»*
☀️سعدبنعبداللَّه روایت میکند: « *به حضرت قائم آل محمّد گفتم* : تأویل *کهیعص چیست»؟* فرمود: « *این حروف از اخبار غیبی میباشند که خدای علیم بندهی خود حضرت زکریّا را از آنها آگاه نمود* و سپس داستان آن را برای حضرت محمّد شرح داد.
جریان این قضیه بدین شرح است که *حضرت زکریّا از خدا خواست که نامهای مبارک پنج تن آلعبا را به او یاد دهد.* جبرئیل به زمین هبوط کرد و آنها را به حضرت زکریّا تعلیم داد. *هر وقت حضرت زکریّا نامهای مبارک: محمّد، علی، زهرا، و حسن را میبرد غم و اندوه وی برطرف میشد، ولی هرگاه نام مبارک حسین را میبرد گریه راه گلوی او را میگرفت و نفس وی بشماره میافتاد!*
تا اینکه یک روز حضرت زکریّا گفت: « *بار خدایا! برای چیست که هر وقت من نام آن چهار نفر را میبرم غم و اندوه من برطرف میشود، ولی موقعی که نام حسین را میبرم چشمانم اشکبار و نفسم به شماره میافتد»!؟*
خدای علیم *داستان شهادت امام حسین را برای زکریّا شرح داد* و فرمود: « *کهیعص؛ "ک" اشاره به کربلای امام حسین* است. *"ه" اشاره به شهادت عترت* پاک میباشد. " *ی" اشاره به نام یزید* است که در حقّ حسین ظلم کرد، " *ع" اشاره به عطش حسین و "ص" اشاره به صبر آن بزرگوار است.*
هنگامیکه حضرت زکریّا این جریان را شنید *مدّت سه روز از مسجد خویش خارج نشد و در آن مدّت اجازهی ورود به احدی نداد. آنگاه مشغول گریهوزاری شد، وی برای امام حسین مرثیه میخواند* و میگفت: « *پروردگارا! آیا بهترین خلق خود یعنی حضرت محمّد را دچار مصیبت فرزندش میکنی؟* بار خدایا! آیا چنین بلایی را بر در خانهی آن حضرت پیاده خواهی کرد؟ پروردگارا! *آیا لباس چنین مصیبتی را به علی و زهرا (میپوشانی! بار خدایا! آیا چنین مصیبتی را نصیب آنان خواهی کرد»؟*
سپس حضرت زکریّا دعاء کرد و گفت: « *پروردگارا! پسری به من عطا کن که در این زمان پیری، چشم من به وی روشن شود، موقعیکه این پسر را به من عطا کردی مرا شیفتهی محبّت وی بگردان، سپس مرا دچار مصیبت او بکن همچنانکه حضرت محمّد حبیب خود را دچار مصیبت فرزند خواهی کرد!*
*آنگاه خدا حضرت یحیی علیه السلام را به زکریّا عطا کرد و او را دچار مصیبت وی نمود».* مدّت حمل حضرت یحیی شش ماه بود و مدّت حمل امام حسین نیز شش ماه بود.
📚 تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۱۰ / بحار الأنوار، ج۱۴، ص۱۷۸/ الاحتجاج؛ ج۲، ص۴۶۳/ إرشادالقلوب؛ ج۲، ص۴۲۱ «بتفاوت»
🤲 *اَللّهُمَّ الْعَنْ ظالِمي آلِ مُحَمَّد حَقَّهُمْ، وَانْتَقِمْ مِنْهُمْ،*
خدايا ستم كنندگان به حق آل محمّد را لعنت كن،و از آنان انتقام بگير.
🤲 *اللهم عجل لولیک الفرج*
9.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙| بشنوید از زبانِ #شهیــد_رئیســی..💔
تنهــا راهِ نجــات
ســوار شــدن بر کشتــیایست
که ناخدایش حسیــــن است...
34.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 با نوای استاد سیدمحمدمهدی میرباقری
▪️باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
▪️باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
▪️این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
▪️گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
▪️گر خوانمش قیامتِ دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرّم است
▪️در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است...
▪️کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
▪️گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
▪️نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا...
▪️زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
▪️از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا...
اسب امام سوم شیعیان از ورود به کربلا پرهیز کرد و این امام بزرگوار هفت اسب عوض کرد و با هفتمین اسب وارد سرزمین کربلا شد. ایشان با لباس پیامبر وارد زمین کربلا شدند.
در هنگام ورود امام حسین (ع) به سرزمین کربلا، سپاه حر نیز با وی وارد کربلا شدند
در همین موقع سواری کمان بر دوش رسید و نامه عبیداللهزیاد را به حر داد. در نامه نوشته بود همین که نامهام رسید بر حسین سخت بگیر و او را در زمینی بیآب و خشک و بیپناهگاه فرود آور.
یزید بن مهاجر، از همراهان امام به فرستاده ابن زیاد نگریست، او را شناخت و گفت: مادرت به عزایت بنشیند! چه فرمانی آوردهای؟ گفت: مطیع پیشوایم بودم و وفادار به بیعتم.
زهیر ابن قَیْن سردار سپاه اسلام، به امام عرض کرد: اکنون تناسب دارد که ما با این گروه بجنگیم، امام فرمود: من هرگز آغاز به جنگ نمی کنم زهیر گفت: در اینجا قریه ای نزدیک شطّ فرات هست که برای سنگر گرفتن مناسب است