eitaa logo
همدلی برای ظهور
304 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
97 فایل
درس های استاد شعبانی
مشاهده در ایتا
دانلود
༺ حـدیث ༻ 💠 | علیه السلام 🔹غالِبِ اَلشَّهْوَةَ قَبْلَ قُوَّةِ ضَرَاوَتِهَا فَإِنَّهَا إِنْ قَوِيَتْ مَلَكَتْكَ وَ اِسْتَقَادَتْكَ وَ لَمْ تَقْدِرْ عَلَى مُقَاوَمَتِهَا 🔸بر شهوت خود، پيش از آنكه وَلَع آن قدرت گيرد، چيره شو؛ زيرا اگر گيرد، بر تو شود و تو را به دنبال خود كشد و تو توان در برابرش را ندارى. 📗غررالحكم، ح 6444 ─━━━━━─━━━─━━━━━─
. 🔅 ✍ آنچه خدا به تو داده، مقدمه خواسته‌ توست 🔹شخصی از خدا دو چیز خواست: یک گل و یک پروانه. 🔸اما چیزی که به دست آورد یک کاکتوس و یک کرم بود. 🔹غمگین شد. با خود اندیشید شاید خداوند من را دوست ندارد و به من توجهی ندارد. 🔸چند روز گذشت. از آن کاکتوس پر از خار، گلی زیبا رویید و آن کرم تبدیل به پروانه‌ای زیبا شد. 💢 اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید، به او اعتماد کنید. شاید آنچه خدا به شما داده، مقدمه خواسته‌ شما باشد. خارهای امروز گل‌های فردایند.
🚨انسان آمده تا در كنار اين‌همه نعمت كه هست، آن چيزى را كه نيست، هست كند. 🔊 استاد علی صفایی حائری 🔖کاری از گروه نقشاب
مادر باب الحوائج بوده و با این حساب✨ دامـن او را گرفته هر که حـاجت داشته🌱 🔴 گریه دائمی ام البنین برای امام زمان خود 🔹 امام جعفر صادق(ع) فرمودند : 🔺 وكَانَت أمُّ جَعْفرٍ الكِلابِيَّة تَنْدُبُ الُحسَين عليه السلام وتَبكِيهِ وقَد كَفَّ بَصَرُها، فَكانَ مَروانْ وهُو وَالِ المَدينَةِ يَجيءُ مُتَنَكِّراً بِاللَّيْلِ حَتّى يَقِف، فَيَسْمَع بُكاءَها ونَدبَها.. 🔸 ام جعفر کلابیه(حضرت ام البنین) دائما بر حسین عليه السلام ندبه و گریه میکرد تا اینکه چشمانش را از دست داد، ومروان والی مدینه شبانگاهان به صورت ناشناس می آمد و می ایستاد و به گریه ی ام البنین گوش فرا میداد. 📚 الأمالي الخميسية للشجري، ص ۲۵۹
981117eheyat-narimani-zamine.mp3
22.61M
یا ام الادب؛ ام الوفا؛ ام البنین....🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکشنبه ۲۵ آذرماه ۱۴۰۳ ۱۳ جمادی الثانی ۱۴۴۶ 《سالروز شهادت امّ الشّهداء حضرت امّ البنین علیها السّلام》 و "روز تکریم مادران و همسران شهدا" سلام برشما و التماس دعا
هنگامی که "بشیربن جذلم" از شهادت چهارفرزند ام البنین (ع) درواقعه کربلا به وی خبر داد، آن بانو فرمود: 《اَخبِرنِی عَن اَبِی عَبدِاللهِ عَلَیهِ السَّلامُ‌؛ اَولاَدِی وَ مَن تَحتَ الخَضرَاءِ کُلُّهُم فِدَاءً لِاَبِی عَبدِاللهِ الحُسَین عَلَیهِ السَّلَامُ.》 ■■■■ یعنی از حسین علیه السلام به من خبربده (من نگران اوهستم) ؛ فرزندانم و هرچه که درزیر آسمان است فدای اباعبدالله الحسین باد. منتهی المقال ، ابوعلی حایری،ج۲، ص۷۰
قال الصادق علیه السلام: ... کَانَت اُمُّ جَعفَرِِالکِلاَبِیهُ تَندُبُ الحُسَینَ عَلَیهِ السَّلَام وَ تَبکِیهِ وَ قَد کَفَّ بَصَرُهَا. ■■■■ امام صادق (ع): ... ام جعفر کلابیه [ که همان فاطمه ام البنین است] برای حسین علیه السلام مرثیه می سرایید ومی گریست تااینکه چشمانش نابینا شد. الامالی للشجری، ج۱،ص۱۷۵
قال الباقر عليه السلام : کَانَت اُمُّ البَنِینِ ..تَخرُجُ اِلَی البَقِیعِ وَ تَندُبُ بَنِیهَا اَشجَی نُدبَهِِ وَ اَحرَقَهَا فَیَجتَمِعُ النَّاسُ اِلَیهَا یَسمَعُونَ مِنهَا فَکَانَ "مَروَانُ" یَجِیءُ فِی مَن یَجِیءُ لِذَلِکَ فَلاَ یَزَالُ یَسمَعُ نُدبَتَهَا وَ یَبکِی. ■■■■ امام باقرعلیه السلام: ام البنین(ع) به [ قبرستانِ ] بقیع می رفت و با محزون ترین و سوزناک ترین ندبه هایی که [ دلها را ] آتش می زد برای پسرانش ( چهار پسر رشیدش که در واقعه کربلا به شهادت رسیده بودند) عزاداری می کرد و مردم درکناراو جمع می شدند و به مویه و زاری اش گوش می دادند و [ حتّی ] مروان بن حکم [ که از دشمنان سرسخت اهل بیت علیهم السلام بود ] در بین کسانی که آنجا بودند حاضرمی شد و همواره به ندبه کردن او گوش می داد و می گریست. بحارالانوار،ج۴۵،ص۴۰
ام البنین علیه السلام: لاَ تَدعُوِنِّی وَیکِ اُمَّ البَنِینَ/ تُذَکّّرِینِی بِلِیُوثِ العَرِینِ کَانَت بَنُونَ لِیَ اُدعَی بِهِم / وَالیَومَ اَصبَحتُ وَ لاَ مِن بَنِینَ اَربَعَه مِثلُ نُسُورِ الرُّبَی / قَد وَاصَلُوا المَوتَ بِقَطعِ الوَتِینِ تَنَازَعَ الخِرصَانُ اَشلاَئَهُم / فَکُلُّهُم اَمسَی صَرِیعاً طَعِینَ یَا لَیتَ شِعرِی اَکَمَا اَخبَرُوا / بِاَنَّ عَبّاساً قَطِیعُ الیَمِینَ ‌‌‌ ■■■■ مرثیه حضرت ام البنین (ع) برای فرزندانش : - وای برتو دیگر مرا امّ البنین(مادرِپسران) مخوان که مرا به یاد شیران بیشه ام می اندازی/ - پسرانی داشتم که بخاطرآنان مرا 'امّ البنین' می خواندند؛ ولی امروز دیگرپسری ندارم/ - چهار پسر‌ همانند عقابان کوهسارکه با بریده شدن رگ حیاتشان ، یکی پس از دیگری به مرگ پیوستند/ -نیزه ها بر پیکرهایشان هجوم آوردند؛ تا اینکه همه آنان با تن مجروح از نیزه ها به خاک افتادند/ -ای کاش می دانستم که آیا همانطور که خبردادند، دست عباس قطع شده بود؟/ سفینه البحار،ج۳، ص۳۰۸