[ربّناولاتحَمِلنامالاطاقَتَهلنابِه]
+ولیآقایامامحسین..
ماپشتمانضعیفترازآنبُوَدکهتوبار
فراقودوریِخودرابرآننَهی:)
❤️🩹¦↫#عزیزمحسین
━━━━━━━━ ✿ ━━━━━━━━
↳「@oshagh_ol_hosein」↲
|حــٰـاܩیـــܔ|🏴
[ربّناولاتحَمِلنامالاطاقَتَهلنابِه] +ولیآقایامامحسین.. ماپشتمانضعیفترازآنبُوَدکهتوبار فراق
سأحبكحتييتوقفقلبيعنالنبض
"دوستت خواهم داشت تا زماني که قلبم از تپیدن بایستد!💌"
💠 اوصاف و شان امام حسین (ع) در قرآن 💠
1⃣ هدایتگر مردم به امر الهی در پرتو صبر و یقین و عبادت :🌼
«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَینا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ ایتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدینَ» (أنبیاء۷۳)
«وَجَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِایاتِنا یوقِنُونَ» (سجده۲۴)
امام حسین علیه السلام مظهر این وصف برجسته انبیای الهی است. از این رو، پیامبر اکرم او را مصباح و چراغ فروزان هدایت معرفی کرده است.
2⃣ امر به معروف: 🌼
قرآن می فرماید: شما بهترین امّت هستید، در صورتی که امر به معروف و نهی از منکر کنید:«کُنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» (آل عمران۱۱۰)
حضرت سیدالشهدا نیز در هدف از قیام خود می فرماید: من برای احیای امر به معروف و نهی از منکر خروج کردم.
3⃣ معلّم عزّت و عمل صالح: 🌼
قرآن مجید می فرماید: هر کس خواهان عزّت است، عزّت در پرتو ایمان و عمل صالح پدید می آید: «مَنْ کانَ یریدُ الْعِزَّةَ فَلِلّهِ الْعِزَّةُ جَمیعًا إِلَیهِ یصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یرْفَعُهُ»(فاطر۱۰)
امام حسین علیه السلام در قیام خود در کربلا، طالب عزّت بود و گریزان از ذلّت: «هَیهاتَ منِّی الذّلّة».
4⃣ معلّم ایثار و انفاق:🌼
«لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ»(آل عمران۹۲) به مقام نیکان نایل نمی شوید، مگر با انفاق برخی چیزهایی که دوست دارید. امام حسین علیه السلام در روز عاشورا تمام آنچه را که در اختیار داشت و همه آنها محبوب او بود، در راه خدا انفاق کرد.
5⃣ صاحب نفس مطمئنّه: 🌼
« یا ایتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ؛ ارْجِعی إِلی رَبِّکِ راضِیةً مَرْضِیةً؛ فَادْخُلی فی عِبادی؛ وَ ادْخُلی جَنَّتی» (فجر30-27)
امام حسین علیه السلام صاحب نفس مطمئنّه بود که خداوند از او راضی و او از خداوند راضی بود. (و یکی از مصادیق بارز این آیه شریف، امام حسین علیه السلام است)
6⃣خوف و خشیت الهی:🌼
قرآن مجید در وصف انبیا می گوید: پیامبران پیشین کسانی بودند که در تبلیغ رسالت الهی، از خدا می ترسیدند و از هیچ کس دیگر هراسی نداشتند:
«الَّذینَ یبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللّهِ وَ یخْشَوْنَهُ وَ لا یخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاَّ اللّهَ» (أحزاب۳۹)
امام حسین علیه السلام نیز دارای این دو خصیصه برجسته است:
🔹️تنها از خداوند می ترسید. در دعای عرفه می فرماید: «اللهم اجْعلنی أَخشاکَ کَأنّی أراک»؛ خدایا! مرا آن گونه قرار ده که از تو بترسم، آن سان که گویی تو را می بینم.
🔸️از غیر خدا نمی ترسید. امام حسین علیه السلام می فرماید: اگر در دنیا، هیچ پناهگاهی نداشته باشم و کسی مرا حمایت نکند، من با یزیدبن معاویه بیعت نخواهم کرد.
https://t.me/khaiyerenemehrekosar
https://eitaa.com/joinchat/621608997Ce6e7958d00
🏴وقایع روز اول محرم سال ۶۱ ق
✍🏻 امام حسين علیهالسلام پس از دريافت نامههایفراوان از اهالی كوفه، مبنی بر بيعت با امام،نمایندهی خود، مسلم بن عقيل(ع)را به کوفه فرستاد. مسلم(ع) پس از اطمينان از صداقت كوفيان،نامهای براي امام حسين(ع) نوشت و آن حضرت را به كوفه دعوت كرد.
🔺امام حسين(ع)در روز هشتم ذی الحجه سال۶۰قمری به همراه خانواده، و ياران خود عازم كوفه شد.اما در بين راه در توقفگاه زرود، خبر شكست قيام شيعيان كوفه و شهادت مظلومانهی مسلم بن عقيل(ع) بدست مزدوران عبيدالله بن زياد را دريافت كرد.
🔺حر بن يزيد از سوی حصين بن نمير مأموريت داشت كه مانع ورود امام به كوفه گردد.در توقفگاه عذيب نامهای از عمر بن سعد فرمانده نظامی سپاه عبيدالله بن زياد بدست حر بن يزيد رسيد و او را مأمور كرد كه بر امام حسين(ع)سخت گيرد و او را از بيابانی خشك و فاقد آب و آبادانی گذر دهد.
🔺حر بن يزيد بر امام حسين(ع) سخت گرفت و او را به سرزمين غيرآباد وارد و مجبور به توقف نمود.امام حسين(ع) ناچار به توقف در این سرزمین شد و فرمودند:نام اين مكان چيست؟ گفتند:كربلا.امام حسين(ع) همين كه نام كربلا را شنيد،فرمود: اَللّهُمَّ اِنّي اَعوذُ بكَ مِنَ الكَربِ و البَلاءِ. سپس فرمود:اينجا،مكان كرب و بلا و محل محنت است،پس فرود آييد كه منزل و خيمهگاه ما اينجا است.اين زمين، محل ريختن خون ما است و در اين مكان،قبرهای ما واقع میگردد. اينها را جدم محمد مصطفي صلی الله علیه و آله به من خبر داده است.
📚{الارشاد،ص۴۱۶؛منتهی الآمال،ج۱، ص۳۲۰؛ الفتوح (ابن اعثم كوفی)، ص۸۷۱}