eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.3هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
8.3هزار ویدیو
75 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. #کپی_ازاد
مشاهده در ایتا
دانلود
◽️◽️◽️ 💠امام روح الله: آری، آنهایی که چون نویسنده ی بیچاره ی از همه جا بی خبر دلشان زنده به حیات معرفت و محبت الهیه نیست، اند که غلاف بدن، قبور پوسیده آنها است، و این غبار تن و تنگنای بدن مظلم، آنها را از همه عوالم نور و نور علی نور محجوب نموده... 📚آداب الصلوة ص ۱۶۷ @Hamrahe_Shohada
♦️‌ ارتفاعات آلوده به تحرک عناصر تروریستی گروهک پژاک در منطقه، کانی کوزله، مریوان، به شدت توسط توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زیر آتش قرار می گیره ... 🔻کجای دنیا اینجوریه که یه گوشه کشور در حال جنگ باشه و اغلب مردم کشور ، حتی استان‌های هم‌جوار از وجود جنگ بی‌اطلاع باشند با وجود پوشش خبری چه از طریق تلویزیون و چه فضای مجازی 🔸امنیت تا به این حد و قدرت تا به این اندازه ، دشمن فرصت نفس کشیدن نداره چه برسه پیش‌روی
زلنسکی از عاقبت پادوهای غرب درس بگیره... از حسنی مبارک... از صدام.... از علی عبدالله صالح... از بن علی... از معمر قذافی.... تاریخ مصرفش برای غرب تموم بشه یک‌گلوله حرامش می کنند و به زندگی اش پایان‌می دهند @Hamrahe_Shohada
از راست به چپ: 🔥حسنی مبارک...دیکتاتور مصر(پس از زندانی مُرد) 🔥معمر قذافی...دیکتاتور لیبی با کلت طلایی خود کشته شد 🔥علی عبدالله صالح...دیکتاتور یمن کشته شد 🔥و بن علی...دیکتاتور فراری که در غربت مُرد @Hamrahe_Shohada
به درک واصل شدن صدام صبح عید قربان.... @Hamrahe_Shohada
وقتی تاریخ مصرف شاه (ی که تمام سلطنتش را در طبق اخلاص برای آمریکا گذاشت) تمام می شود... بدترین لحظه برای شاه و همسرش زمانی بود که در ۱۱ آذر ۵۸ از بیمارستان نیویورک مرخص شدند ولی هنوز مقصدی برای سفر نداشتند.(آواره) در نتیجه با یک هواپیمای نیروی هوایی آمریکا به مقصد تگزاس پرواز کردند تا ۲ هفته باقی مانده از روادید خود را در آنجا در داخل آپارتمانی کوچک بگذرانند اما در حین راه به همراهان آمریکایی خبر رسید که آن آپارتمان هنوز آماده نیست! شاه و همسرش را به مکانی که بعداً معلوم شد، مرکزی برای نگهداری بیماران روانی است، بردند! زلنسکی درس بگیرد... @Hamrahe_Shohada
♦️رئیسی: ساخت یک میلیون مسکن در سال نیاز کشور است؛ آنهایی که نساختند باید پاسخ‌گو باشند/جلسه ابلاغ لایحه هفتم توسعه در مجلس
💠 این پاها را خوب نگاه کن...! همان پایی ست که روزی مادرش دل نداشت خاری در آن فرو رود. اما وقتی پای وطن و ناموس و انقلاب در میان آمد ، فدا کرد ... مادر همه ی فرزندش را فدای پسر فاطمه کرد ! . @Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
‍ ‍ ╔═.🌺.═══◌‌✤═══╗       ‍ 🔰 #سه_دقیقه_در_قیامت   خيلي ناراحت بودم. بسياري از اعمال خوب من از ب
‍ ‍ ╔═.🌺.═══◌‌✤═══╗       ‍ سه دقيقه در قيامت 🔰   من مادرم حضرت زهرا(س) را با كمي فاصله مشاهده كردم. من مشاهده کردم که مادر ما چه مقامي در دنيا و آخرت دارد. برايم تحمل دنيا واقعاً سخت بود.  دقايقي بعد، دو خانم پرستار وارد سالن شدند تا مرا به بخش منتقل كنند. آنها ميخواستند تخت چرخدار مرا با آسانسور منتقل كنند. همين كه از دور آمدند، از مشاهده چهره ي يكي از آنان واقعاً وحشت كردم. من او را مانند يك گرگ ميديدم كه به من نزديك ميشد! مرا به بخش منتقل كردند. برادر و برخي از دوستانم بالاي سرم بودند. يكي دو نفر از آشنايان به ديدنم آمده بودند. يكباره از ديدن چهره باطني آنها وحشت كردم. بدنم لرزيد. به يكي از همراهانم گفتم: بگو فلاني و فلاني برگردند. تحمل هيچكس را ندارم. احساس ميكردم كه باطن بيشتر افراد برايم نمايان است. باطن اعمال و رفتار و... به غذايي كه برايم ميآوردند نگاه نميكردم. ميترسيدم باطن غذا را ببينم. اما از زور گرسنگي مجبور بودم بخورم. دوست نداشتم هيچكس را نگاه كنم. برخي از دوستان و بستگان آمده بودند تا من تنها نباشم، اما نميدانستند كه وجود آنها مرا بيشتر  تنها ميكرد! بعداز ظهر تلاش كردم تا روي خودم را به سمت ديوار برگردانم.  ميخواستم هيچكس را نبينم. اما يكباره رنگ از چهره ام پريد! من صداي تسبيح خدا را از در و ديوار ميشنيدم. دو سه نفري كه همراه من بودند، به توصيه پزشك اصرار ميكردند كه من چشمانم را باز كنم. اما نميدانستند كه من از ديدن چهره اطرافيان ترس دارم و براي همين چشمانم را باز نميكنم.     ✳️ دکتر دكتر جراحي كه مرا عمل كرد، انسان مؤمن و محترمي بود. پزشكي بسيار باتقوا. به گونه اي كه صبح جمعه، ابتدا دعاي ندبه اش را خواند و سپس به سراغ من آمد. وقتي عمل جراحي تمام شد و ديدم كه برخي از انسانها را به  صورت باطني ميبينم و برخي صداها را ميشنوم، ترسيدم به دكترنگاه كنم. بالاي سرم ايستاده بود و ميگفت: چشمانت را باز كن. فكر ميكرد كه چشم من هنوز مشكل دارد. اما من وحشت داشتم. با اصرارهاي ايشان، چشمم را باز كردم. خدا را شكر، ظاهر و باطن دكتر، انسان گونه بود. انگشتان دستش را نشان داد و گفت: اين چندتاست؟ و سؤالات ديگر. جوابش را دادم و گفتم: چشمان من سالم است. دست شما دردً نكنه، اما اجازه دهيد فعلا چشمانم را ببندم. دكتر كه خيالش راحت شده بود گفت: هر طور صلاح ميداني. چند دقيقه بعد، يك جوان كه در سانحه رانندگي دچار مشكلات شديد شده بود را به اتاق من آوردند و در تخت مجاور بستري كردند تا آماده عمل جراحي شود. ⏪پایان قسمت 8⃣3⃣ ⬅️ادامه دارد ╚═◌‌✤═════.🌺.═╝ @Hamrahe_Shohada
بخندید ڪه بهترین ها درانتظارتان ست ❣به آرامش ابد رسیدید ازخوشے هاےڪوتاه دنیاچشم پوشیدید ❣به فوض عظیم رسیدید عندَربهم یُرزقون ☀️روزتون شهدایی
به ما یاد دادند : موقع شادی، موقع سختی، موقع آرام، موقع دردناک، ودر تمامی مواقع تشکر از” @Hamrahe_Shohada