eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
7هزار ویدیو
73 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. پل ارتباطی @Mali50 @Hamrahe_Shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
امام گفت بروید مثل مصطفا بمیرید. برای مثل چمران مردن باید مثل چمران زیست. چمرانی که جاسوس رژیم ی هفته تعقیبش کرد تا ترورش کند اما آخر سر عاشق شخصیتش شد ۳۱خرداد سالروز شهادت عاشقانه شهید چمران🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت عشق! بفرما که دلم خانه توست سرعقل آمده هر بنده که دیوانه توست! شهید علی بریهی🌷 یگان صابرین @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 بخشی از وصیتنامه شهید: طلبه مجاهد شهید محمد صادق مداح🌷 عضو گردان حبیب بن مظاهر لشگر ۲۷ حضرت محمّد رسول الله (ص) شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۰ شلمچه، عملیات کربلای پنج من از جوانان عزیز می خواهم که حافظ دین و مملکت اسلامیمان باشند مدافع خط ولایت باشند لذا دشمن همیشه در کمین نشسته است تا عزیزان ما را از خط مستقیم خود، خارج کند.. جوانان عزیز! نگذارید خون شهدا، پایمال شود راه آنها را ادامه دهید و رهبر عزیزمان را تنها نگذارید که امید این ملّت به شما جوانان بسیجی و محبّ ولایت است. (خانواده گرانقدر مداح سه شهید و دو جانباز تقدیم کشور و انقلاب کردند) @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محمدعلی کریمخانی درگذشت 🔹محمدعلی کریمخانی، خواننده قطعه مشهور «آمدم‌ ای شاه پناهم بده» ساعتی پیش در سن۷۱ سالگی درگذشت. @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بگو ......🍃 به هر که رسیدی...🍁 دعا کند ما را ...🍃 مگر من و تو🍁 به زورِ دعا🍃 به هم برسیم ...🍁 @Hamrahe_Shohada
🔻مرز مهران باز شد، ورود پلکانی زوار ایرانی به عراق 🔹️ بهرام نیا استاندار ایلام :مرز مهران باز شده است و ورود زوار ایرانی به عراق به صورت پلکانی انجام می شود. 🔹️ در گام اول نزدیک به دو هزار از زوار ایرانی می‌توانند بدون ویزا و در قالب کاروان‌ها به کشور عراق جهت زیارت عتبات عالیات مسافرت داشته باشند . @Hamrahe_Shohada
📸شخص در تصویر طلال ناجی نفوذی آمریکا در فرودگاه بغداد است که کیف شخصی سردار سلیمانی را با خود ربود و در انگلستان پناهنده شد. @Hamrahe_Shohada
بنر بدون امضا و بدون منبع زیر در شبکه‌های اجتماعی در حال انتشار می‌باشد @Hamrahe_Shohada
⭕️استانداردهای دوگانه! 🔻دستمزد یکسال یحیی گل‌محمدی: 20 میلیارد 🔻بودجه یکسال مکتب حاج قاسم: 8.5 میلیارد 🔻بودجه دوم که به معرفی یک قهرمان دینی و ملی پرداخته می‌شد با اعتراضات فراوان و به درخواست خانواده شهید حذف شد. ۱. بودجه‌ای که درست صرف نشه باید حذف بشه. ۲. هالیوود میلیون دلاری برای قهرمان‌سازی سوپرمن و بتمن خرج می‌کنه منتها ما اگر خرج کنیم سر و صدا بلند میشه. ۳. فقط ۱ نفر از صدها آدمی که تو فوتبال درآمد نجومی دارن گل‌محمدی هست اما سر و صدایی نیست و این یعنی استاندارد دوگانه. @Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
⭕️استانداردهای دوگانه! 🔻دستمزد یکسال یحیی گل‌محمدی: 20 میلیارد 🔻بودجه یکسال مکتب حاج قاسم: 8.5 میلی
سال قبل مقداری پول تحت عنوان کمک به بنیاد و مکتب سلیمانی به خانواده سلیمانی و خانم سلیمانی که مسئول بودن پیشنهاد شد ایشان بر حسب سلوک و سبک پدرشون رد کردن و گفتن از بیت المال اجازه هزینه نمی دهند منتها جدیدا برخی خودی نا دانسته دارن دست به قیاس این مقدار پول رد شده با بودجه جاهای دیکع میزنن و غافل از اینکه جا می اندازن این خانواده ار بیت المال پول گرفته و این ادامه همان سلیمانی زدایی و هجمه بر علیه زینب سلیمانی ست. @Hamrahe_Shohada
خانه‌ای در تهران نداشت وزیر دفاع که شد در میدان پاستور یک زیرزمین را برای زندگی با خانواده برگزید. آن ساختمان ۲ طبقه داشت، اما دکتر زیرزمین آن را برای سکونت انتخاب کرد. آبان ۵۹ به عنوان وزیر انتخاب شد، اما تا شب عید هیچ حقوقی نگرفت چقدر دور شده‌ایم از زندگی به سبک مصطفی چمران
شهیدی ک درتعهد به وطن ودینش، شرف را بیمه کردوفاتح قلوب محرومین ومظلومین شد
همه ویژگیهای روشنفکری اعم از درس خواندگی،غرب رفته گی،علم گرایی،آزادی خواهی و تحول خواهی را داشت اما با گرایش به عرفان،دوری از زخارف دنیا و جهاد اسلام روحانیت را جایگزین اسلام روشنفکری کرد و تحولی بزرگ در مسیر روشنفکري ایران از صدر مشروطه تا کنون ایجاد کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 زیارت نامه #"شهــــــداء" 🌹بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم @Hamrahe_Shohada
با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید... صحیفه امام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱بی عشق و اخلاص نمی توان به شهادت رسید...💔
همراه شهدا🇮🇷
قسمت۴۲🌸 #یادت_باشد درنهایت قرارگذاشتیم هروقت میخواستیم بیرون برویم ازنیم ساعت قبل حمیدشروع کندبه آم
قسمت 43 بعدازشستن دست وصورتش،وقتی سفره ی غذارادید،اولین کاری که کردمثل همیشه ازسفره عکس انداخت وزبان تشکرش بلندشد.باهمان لباس هاسرسفره نشست ومثل همیشه بااشتهامشغول خوردن شد. وسط غذاخوردن بودیم که نگاهش به گوشه ی آشپزخانه افتاد.یک جعبه ی پلاستیکی میوه که بیرونش رانایلون کشیده بودم،دید.پرسید:"این جعبه برای چیه؟لونه کفتردرست کردی؟"گفتم:"نه آقا!چون زمستون برف وبارون میاد،این جعبه رودرست کردم که گوشه ی حیاط باشه.دمپایی هاروبذاریم زیراین جعبه خیس نشه." لبخندی زدوگفت:"ماکه فکرنکنم حالاحالابتونیم خونه بخریم.ان شاءالله نوبت ماکه بشه،میریم خونه ی سازمانی.اونجادیگه برای استفاده ازسرویس بهداشتی مجبورنیستیم سرمای حیاط روتحمل کنیم."گفتم:"بااین که این خونه کوچیک وقدیمیه،گاهی وقتهاهم که تونیستی مارمولک پیدامیشه،ولی من اینجارودوست دارم.باصفاست.بی روح نیست.تازه حاج خانم وآقای کشاورزهم که همیشه محبت دارن.این چندوقت که تونبودی چندباری پرسیدن پس پسرمون کجاست؟سراغ تورومیگرفتن." حمیدگفت:"آره،واقعامحبت دارن .مارومثل دختروپسرخودشون می بینن."بعدهم پرسید:"راستی خانوم،من نبودم اجاره رودادی؟"گفتم:"قراراجاره ی ماکه دهم هرماهه."حمیدگفت:"چون دوست دارم خوش حساب باشیم،اجاره روچندروززودتربدیم بهتره.یادت باشه همیشه قبض آب وبرق وگازروهم دقیق حساب کنیم وسهم خودمون روبه موقع بدیم." بعدازغذاکمی استراحت کرد.بیدارکه شد،گفت:"این چندوقت نبودم،دلم برای گلزارشهداتنگ شده."گفتم:"اگه خسته نیستی،پاشوبریم،چون من هم این چندوقت نشده که برم."لباس پوشیدیم وراه افتادیم.چون هواسردبودموتورنبردیم.به گلزارشهداکه رسیدیم،سرمزارشهیدحسین پورچندتاخانم ایستاده بودند.حمیدجلوترنیامد.گفتم:"ماکه نمیدونیم اون خانم هاکی هستن. مثل بقیه بریم جلوفاتحه بخونیم."گفت:"نه خانوم!شایداون خانمهاازاعضای خانواده ی شهیدباشن.بخوان چنددقیقه ای خلوت کنن.ماجلوبریم معذب میشن.ازهمین درورودی گلزارشمانیت بکنی،اون شهیدخودش مارومی بینه.نیازی نیست حتمابریم سرمزاریادست بذاریم روی سنگ مزارشهید."آن موقع این حرف حمیدراشیرفهم نشدم،ولی بعدهاخیلی خوب معنای خلوت کنارسنگ مزاررافهمیدم! ازگلزارشهدارفتیم خانه ی عمه.دلتنگیهاونگرانیهای یک مادرهیچوقت تمامی ندارد.حمیدمثل همیشه مادرش راکه دیدپیشانیش رابوسید.به اصرارعمه شام را همان جاماندیم.تازه سفره ی شام راجمع کرده بودیم که شبکه ی یک سخنرانی آقاراپخش میکرد.به مناسبت نوزده دی مردم قم به دیدارایشان رفته بودند. حمیدسریع جلوی تلویزیون نشست ومشغول گوش دادن سخنرانی شد.پدرحمیدهم که ازبسیجی های زمان جنگ بودمثل حمیدازاول تاآخرسخنرانی راگوش کرد.حمیدهمه ی سخنرانی های آقاراکامل گوش میداد.هرکدام راهم که نمیرسیدبعداازاینترنت میگرفت ونکات مهمش رایادداشت میکرد. برای همه ی سخنرانی هاهمین روال راداشت.هرکجاپای سخنرانی می نشست یک دفترچه وخودکارهمراه داشت.وقت هایی که دفترچه همراهش نبودازکوچک ترین کاغذممکن مثل فیش های خریداستفاده میکرد.بعداازهمین مطالب درمباحث حلقه های صالحین،جمع رفقایش بعدازهییت یابرای صحبت باسربازهایش استفاده میکرد. روزهایی که دانشگاه داشتم برنامه من این بودکه ازشب قبل ناهارراباربگذارم.خورشت راشب میگذاشتم،برنج راهم اول صبح.بااین برنامه ریزی غذای ماهرروزحاضری بود .این طورنبودکه چون دانشگاه داشتم بگویم امروزنرسیدم غذادرست کنم.ناهاریاشام راحتماغذای خورشتی بارمیگذاشتم.مثلااگرظهرکتلت یاماکارونی داشتیم،برای شب خورشت میگذاشتم یابرعکس. اگرخودم زودترمیرسیدم که غذاراگرم میکردم،اگرحمیدزودترمی آمدخودش غذاراگرم میکرد؛ولی هردوی ماحداقل یکی دوساعت منتظریکدیگرمی ماندیم تاهرجورشده باهم غذابخوریم.گاهی اوقات که کارمن طول میکشید،حمیددو،سه ساعت چیزی نمیخوردتامن برسم وباهم سریک سفره غذابخوریم. روزهای دوشنبه ی هرهفته که هم صبح،هم بعدازظهرکلاس داشتم،برای ناهاربه خانه برمیگشتم وبعدازخوردن غذاکنارهم دوباره به دانشگاه برمیگشتم.آن روزدوشنبه،ساعت یک کلاسم که تمام شد،سریع سوارتاکسی شدم تازودتربه خانه برسم.غذاراگرم کردم وسفره راچیدم.همه چیزراآماده کردم تاوقتی حمیدرسید،زودناهاررابخورم وبرای ساعت سه دانشگاه باشم.حمیدخیلی دیرکرده بود.تماس که گرفتم خبردادکمی باتاخیرمیرسد.ناچارتنهایی سرسفره نشستم وچندلقمه ای به زورخوردم تازودترراه بیفتم وبه کلاس برسم. هنوزازدرخانه بیرون نرفته بودم که حمیدرسید. ادامه دارد... 🍃🍃🍃 @Hamrahe_Shohada