eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
7.2هزار ویدیو
73 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. پل ارتباطی @Mali50 @Hamrahe_Shohada #کپی_ازاد
مشاهده در ایتا
دانلود
همراه شهدا🇮🇷
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_نودوپنج ... حالِ دلم خوش می‌شود. آخر شب، می‌روم ب
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 ... تا خوابم می‌برد، سروصدای بچه‌ها بیدارم می‌کند. ساعت نزدیک یک شب است. فهمیدیم یکی از نیروهای فوج، به نیرب رفته و به مناسبت میلاد حضرت علی‌اکبر(ع)، برایمان ساندویچ گرفته.🌭 من، رحیم، احمد و فرمانده فوج، خوابالوده و با چشم‌های پف‌کرده، کنار هم نشستیم و غر می‌زدیم که یعنی حالا چه وقت ساندویچ است! اولین لقمه ساندویچ را که خوردیم اما تازه برق‌مان وصل شد! همه به هم نگاه کردیم و گفتیم این ساندویچ چقدر خوشمزه است! «شاورما» بود. شبیهش را در ایران درست می‌کنند اما این گونه‌ی(!) اصیل از ساندویچ را تجربه نکرده بودیم! یک‌دل نه صد دل عاشقش شدیم؛ به خصوص رحیم! .... ۹۶ 📔
🔷 ۲۹ تیر سالروز آغاز عملیات والفجر ۲ و حماسه تاریخی شهید مرتضی جاویدی گرامی باد. ♦️شهید آوینی: «اگر درست بیندیشیم، تقدیر آینده‌ جهان نه در كف نام‌آوران دنیای تیره‌ سیاست، بلكه در كف دلاوران گمنامی چون مرتضی جاویدی و طمراس چگینی است كه فارغ از نام و نشان دست‌اندركار تغییر عالم هستند.» 🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی» @Hamrahe_Shohada
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄🏴🥀🇮🇷 بعد از شهادت آقا مصطفی موبایلشون رو باز کردم دیدم چقدر عکس از فاطمه خانم و آقا محمد علی دارن. و برای من جالب بود که با اینکه حافظه موبایلش کم بود این عکس ها رو پاک نکرده بود. این عکس هم یکی از عکس های موبایل آقا مصطفی بود. روزی که خداوند به ما آقا محمد علی رو هدیه دادند همیشه به آقا مصطفی میگفتم : چرا خدا منو اینطور امتحان کردن روز ولادت حضرت علی اصغر به من پسر دادن من با این بچه ظهر عاشورا چه کنم ؟ چطور به این بچه ظهر عاشورا آب بدم ؟ الحمدلله خداوند تقدیر رو جوری رقم زدند که شب عاشورا خبر شهادت آقا مصطفی رو دادن و روز عاشورا خونه ما عاشورایی بود ومن نتونستم خیلی به آقا محمد علی رسیدگی کنم. «شهید مصطفی_صدرزاده » «سیدابراهیم به روایت خانواده». @Hamrahe_Shohada
ای شهیدان، عشق مدیون شماست هرچه ما داریم از خون شماست‌ ای شقایق‌ها و‌ ای آلاله‌ها دیدگانم دشت مفتون شماست… کبوتر و دو پلاک و دو ساک خالی تو دلم دوباره گرفته ز بی خیالی تو تو التماس نگاه کدام پنجره‌ای که نقش بسته نگاهم به طرح قالی تو گل اشکم شبی وا میشد‌ ای کاش همه دردم مداوا میشد‌ ای کاش به هر کس قسمتی دادی خدایا شهادت قسمت ما میشد‌ ای کاش ای دوست به حنجر شهیدان صلوات بر قامت بی سر شهیدان صلوات شب بخیر شهدایی @Hamrahe_Shohada
💫بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💫
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 زیـارتنامه‌شهــــــداء 💢              ❣بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم❣ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم🌹 کاش‌می‌شـدهمچوشهداخاکی‌باشیم شهدا نگاهی... @Hamrahe_Shohada
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Hamrahe_Shohada
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یااباصالحَ المَهدی یاخلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولای ْ الاَمان الاَمان الاَمان ورحمة الله وبرکاته @Hamrahe_Shohada
در عملیات بیت المقدس با پاتک دشمن چند تن از بچه های رزمنده شهید شدند شاپور که به اردبیل برگشت آماج تهمت های برخی از بستگان شهدا قرار گرفت اما صبورانه تحمل میکرد. یک روز در حیاط پادگان سپاه پدر یکی از شهیدان که سخت بی قرار و اندوهگین بود با شاپور برخورد کرد. شاپور با خنده ها و لبخندهای همیشگی سعی در آرام کردن او داشت. دل شاپور را در آن لحظه دردناک کمتر کسی درک میکرد. شاید به جرات میتوان گفت غم او کمتر از غم پدر شهید نبود. پدر که پادگان را ترک کرد. شاپور خلوتی داشت، زانوان را در آغوش گرفت و هق هق گریه اش بلند شد. پرسیدم چرا به او توضیح ندادی و در مقابل تهمت هایش سکوت کردی ؟ گفت : عزیزش از دست رفته چنان و حتی ذره غباری از لباس فرزندش به دستش نرسیده حق دارد. شاید در روز قیامت همین پدر شفیع من باشد. ✋اما شاپور یه دستش تو عملیات قطع شده بود اما دست بردار جبهه نبود. بهش گفتند: «با یک دست که نمی تونی بجنگی برو عقب.» می گفت: «مگه حضرت ابوالفضل با یک دست نجنگید؟ 🔻عملیات والفجر ۴ مسئول محور شد. حمید باکری بهش مأموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل رو از محاصره دشمن نجات بدهد. با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه مأموریت. 💦لحظه های آخر که قمقمه را آوردن نزدیک لبای خشکش گفته بود:« مگه مولایم در لحظه شهادت آب آشامید که من بیاشامم.» شهید که شد هم تشنه لب بود هم بی دست. فدای لب تشنه ات یا اباالفضل 🤲صلوات🥀 اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّدوَعَجِّل‌فَرَجَهُم. @Hamrahe_Shohada