فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌#شهیدانه
🎙برای خوشایند هیچکس جهنم نرید....
#شهید_احمد_کاظمی🌹
💔
قیمت ِ دلت ُ اینجـوری محـک بزن :
چقدر اشـتیاق داری کارهات تموم شـه
و با خـدا خلوت کنی؟
اگه دلت براتنها شـدن با خدا پـر میزنه؛
یعنی قیمتیـه!
-استادشجاعی
#خاطره_شهید
-شام غریبان که تمام شد دلم تاب نیاورد برگردم خانه. گفتم مرا ببرید سر خاک صادق . آنجا که رسیدیم همه بودند . یکی داشت برای صادق نماز شب اول قبر می خواند آن دیگری نوحه غواصلار را زمزمه میکرد. یکی دیگر به سر و سینه میزد. شب بعد هم قصه همین بود و شب بعد و شب بعد و شب های بعد...
رفقایش برای صادق سنگ تمام گذاشته بودند هر شب مراسم داشتیم سر خاک و قرار نانوشته شد که تا چهلم صادق هر شب بعد از غروب جمع شویم دور صادق زیارت عاشورا بخوانیم. از ان چهل شب یک شب که به خاطر بیماری پدرش مجبور شدیم برویم تهران و یک شب که به دعوت آستان قدس رفتیم مشهد ، باقی شب ها را مهمان صادق بودیم(: ♥️
#شهید_صادق_عدالتاکبری
-بهروایتمادربزرگوارشهید
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
﷽
🏴#محرم_نامه_شهدایی
🖤شهید مدافعحرم رضا حاجی زاده
▪️خیلی به امام حسین(ع)علاقه داشتند و بسیار برایشان اشک می ریختند،همه ساله به تمام تکیه های آمل میرفتند و میگفتند: شاید امام حسین(ع) در یکی از این مجالس ها حضور داشته باشد!
▪️وقتی که مجروح شد و از سوریه برگشت برایم تعریف میکرد: در مجالس میشنیدیم که امام حسین(ع) زخمی شده و با این وجود تا آخرین لحظه از خیمه ها دفاع می کرده،برایم سوال بوده مگر میشود این همه ضربت خورده باشه و باز هم از حریم دفاع کند؟! وقتی رفتم سوریه و زخمی شدم این اتفاق برایم تداعی شد،تیر قناسه خورده بود به دسته چپم(تیر قناسه خیلی قوی هست و سرعت بسیار دارد).خیلی اذیتش میکرد حدود دو سه ماه که در حال درمان دستش بود باز هم دستش حسی نداشت! میگفت من در آن اتفاق امام حسین(ع) را درک کردم، که در آن لحظه وقتی خدا و ناموس اهل بیت در نظر می آید درد معنایی ندارد...
✍🏻راوی: مادر شهید
#شهید_رضا_حاجی_زاده🌹
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
پـدر که نباشد؛
یک جای کار می لنگد
انگار دختر بـودن با پـدر است
که معنا پیدا میکند...
#زینب_جانم
#شهید_سید_علی_زنجانی
#محرم
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 صفحه ۴۵ دو ماه پس از شــروع جنگ، ابراهيم به مرخصي آمد. با دوستان به ديدن او رفتيم. در آن
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
صفحه ۴۶
حلال مشكلات
يكي از دوستان شهيد
از پيامبر (ص) ســؤال شــد: «کداميــک از مؤمنين ايماني کاملتــر دارند؟
فرمودند: آنکه در راه خدا با جان و مال خود جهاد کند»
سردار محمد کوثري (فرمانده اسبق لشكر حضرت رسول) ضمن بيان خاطراتي از ابراهيم تعريف ميكرد:
در روزهاي اول جنگ در سرپل ذهاب به ابراهيم گفتم؛ برادر هادي، حقوق شما آماده است هر وقت صالح ميداني بيا و بگير.
در جواب خيلي آهسته گفت: شما کي ميري تهران!؟
گفتم: آخر هفته.
بعد گفت: سه تا آدرس رو مينويسم، تهران رفتي حقوقم رو در اين خونه ها بده!
من هم اين کار را انجام دادم. بعدها فهميدم هر سه، از خانواده هاي مستحق و آبرودار بودند.
٭٭٭
از جبهه برميگشــتم. وقتي رسيدم ميدان خراسان ديگر هيچ پولي همراهم
نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فكر؛ الان برسم خانه همسرم و بچه هايم از من پول ميخواهند. تازه اجاره خانه را چه كنم!؟
ســراغ کی بروم؟ به چه کسي رو بيندازم؟ خواستم بروم خانه برادرم، اما او هم وضع خوبي نداشت.
سر چهارراه عارف ايستاده بودم. با خودم گفتم: فقط بايد خدا کمک کند. من اصلا نميدانم چه كنم!
در همين فكر بودم که يكدفعه ديدم ابراهيم ســوار بر موتور به ســمت من آمد. خيلي خوشحال شدم.
تا من را ديد از موتور پياده شد، مرا در آغوش کشيد.
چند دقيقه اي صحبت كرديم. وقتي ميخواســت برود اشــاره کرد: حقوق گرفتي؟!
گفتم: نه، هنوز نگرفتم، ولي مهم نيست.
دســت کرد توي جيب و يک دسته اســکناس درآورد. گفتم: به جون آقا ابرام نميگيرم، خودت احتياج داري.
گفت: اين قرض الحسنه است. هر وقت حقوق گرفتي پس ميدي. بعد هم پول را داخل جيبم گذاشت و سوار شد و رفت.
آن پول خيلي برکت داشت. خيلي از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتي مشکلي از لحاظ مالي نداشتم.
خيلي دعايــش کردم. آن روز خدا ابراهيم را رســاند. مثل هميشــه حلال مشكلات شده بود.
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
لیست صفحات این کتاب
https://eitaa.com/Hamrahe_Shohada/2925
🍃🍃🍃🍃🍃
✍ شهید سلیمانی:
اگر در بدنمان فقط یک عضو وجود داشته باشد، حاضریم آن را به دو نفر تقدیم کنیم؛ رهبر معظم انقلاب و سیدحسن نصرالله.
#او_با_ما_بود
#کان_معنا
خدایاتوࢪوقسمتمیدهیم.....
🥀
عاقبتماࢪاختمبہشہادتڪن
🥀
جزشہادتبࢪاۍمانخواه....