eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
6.9هزار ویدیو
73 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. پل ارتباطی @Mali50 @Hamrahe_Shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
همراه شهدا🇮🇷
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_صدوچهلُ_چهار عملیات، موفقیت‌آمیز بود. صدای بچه‌ه
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 وسط حرف‌ها بچه‌ها باز پای شهادت را کشیدند وسط. می‌خندیدیم اما می‌دانستیم که این حرف‌ها فقط شوخی نیست. شرایط دشواری بود و بچه‌ها دائم زیر آتش بودند. هر لحظه ممکن بود یکی از بچه‌ها را از دست بدهیم. یادم می‌آمد که حسین وقتی می‌رفت، سربندی که زهرا، دختر کوچکش برای روز مبادا به او داده بود را گذاشت توی جیبش. نقشِ روی سربند یاابالفضل بود. زهرای پنج‌ساله وقتی سربند را به بابا می‌داد گفته بود اگر اوضاع خیلی خطرناک شد، آن را ببند به پیشانی‌ات. این‌ها را می‌دانستم و دلم شور می‌زد. اگر شهادت به ترجیح است، ترجیح می‌دهم آن شهید، من باشم. این را به امیر گفتم که من فقط نامزد دارم و اگر بنا به دل کندن باشد، راحت‌تر می‌توانم دل بکنم... شما دختران کوچکی دارید که منتظرند برگردید... دخترها بابایی‌اند. بابا که نباشد، بی‌قراری می‌کنند و آرام کردنشان، سخت است. سفره را مثل همیشه خودم جمع می‌کنم و هرکس می‌رود پی کار خودش. می‌روم پیش امیر که به کمک بچه‌های مخابرات رفته است. تازه به منطقه آمده‌اند و خیلی با کد و رمز آشنا نیستند. می‌خواهم چند دقیقه‌ای چشم‌هایم را روی هم بگذارم و استراحت کنم. آرزوها و دعاها محاصره‌ام می‌کنند. آدمیزاد در طول شبانه‌روز به آرزوهایش فکر می‌کند اما آرزوهایی که قبل از خواب به ذهن‌ها هجوم می‌آورند، فرق دارند؛ واقعی‌ترند، خواستنی‌ترند. آدم‌ها جلوه‌ای از آرزوهای قبل خوابشان هستند! آرزو می‌کنم، دعا می‌کنم... هنوز چشم‌هایم گرم نشده، دلتنگی فاطمه می‌پیچد توی دلم... چند لحظه‌ای نگذشت که خبرِ خطرناک شدن اوضاع قراصی را در بیسیم اعلام کردند، سروصدایی در مقر به پا شد. از خواب پریدم. رفتم به اتاق بیسیم. سیدغفار و چند نفر از بچه‌ها داشتند اوضاع را بررسی می‌کردند. تصمیم بر این شد که بروند به روستای قراصی برای کمک به بچه‌ها... ... ۱۴۵ 📔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لا تَخَف و لا تَحزَن انّا مُنَجّوك تا تو هستی مرا چه باڪ از تلاطمات ؟! عنڪبوت آیه‌ی ۳۳
🌸خاطره‌ای از گفت‌وگوی شهید حاج قاسم با رهبر معظم انقلاب سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی با اشاره به خاطره‌ای از گفت‌وگوی خود با رهبر انقلاب، این خاطره را چنین نقل می‌کند: «یک‌بار آقا مرا صدا زدند و اشاره کردند که جلو بیا، وقتی نزدیک رفتم، کتابی را که در دستانشان بود، باز کردند و عکس چند تن از شهدا را نشان من دادند؛ شهید باکری، شهید باقری و شهید زین‌الدین. یکی از عکس‌ها، عکس خودم بود. آقا به من گفتند که عکس شما با بقیه عکس‌ها چه مطابقتی دارد؟ من هم از این‌ که عکس دوران جوانیم بود، عرض کردم ما هم سن و سال بودیم. آقا فرمودند آن‌ها وظایف خود را انجام دادند و رفتند. مصلحت خداوند بر این بود که شما بمانید و باشید و کاری که چه‌بسا سخت‌تر از کار آن‌هاست، انجام دهید. اگر شما نباشید، چه کسی می‌خواهد این کار را انجام دهد؟» حاج قاسم دائماً در گفته‌هایش غبطه جاماندن از یاران شهیدش را می‌خورد و آرزوی شهادت از خدا را می‌کرد. خدمات صادقانه او در دوران بعد از جنگ تحمیلی موجب برآورده شدن این آرزو شد و در نهایت او به جمع یارانش پیوست. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Hamrahe_Shohada
930_54199217122718.mp3
7.09M
🎧 این المنتقم کی به سر میرسه این هجران این المنتقم استغاثه‌ی همه ایران این المنتقم ناله‌ی غریبی غزه این المنتقم بر لب سوریه و لبنان 🎤 حاج 💚 🤲 @Hamrahe_Shohada
امام خمینی (ره) : آنچه عرفـــــا با قـــدم های علمــی و استـــدلالی و عرفـــانی یافتـــه اند شهـــدا با قــدم های غیــــبی به آن رسیـــده اند و آنچــه آنان در لابـه لای کتـــاب ها وصحیـــفه ها جستـــجو کـــرده اند اینـــان در میـــان خون وشهــــادت در راه حـــــق یافته اند ، شهدا در قهقهه مستانه شان ودر شادی وصولشان عند ربهم یرزقونند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Hamrahe_Shohada
🌹شهید حاج قاسم سلیمانی : چرا شهید حججی را(هنگام رفتن به قتلگاه) گریان ندیدید؟ چرا در او این آرامش را دیدید؟ اصلا به زمین نگاه نمی کرد. 🔅☘🔅☘🔅☘ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Hamrahe_Shohada
💠 شهدا را قلم ها می سازند امام راحل: ✅اهمیت انتشارات مثل اهمیت خون هائی است که در جبهه ها ریخته می شود. و(مداد العلماء افضل من دماء الشهداً) دماء شهدا اگر چه بسیار ارزشمند و سازنده است،لکن قلم ها بیشتر می توانند سازنده باشند و اصولاً شهدا را قلم ها می سازند و قلم ها هستند که شهید پرورند.🌷 از این روست که شما باید به ارزش کار خود توجه داشته باشید و بدانید هر عملی که ارزشش بیشتر باشد مسؤولیتش سنگین تر است. 📚صحیفه امام؛ جلد ۱۶؛ صفحه ۲۲۷ بیانات امام خمینی(ره) در جمع مسؤولان و نویسندگان دایره انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۱۳۶۱/۰۲/۰۸ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Hamrahe_Shohada
💫بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 زیـارتنامه‌شهــــــداء 💢              ❣بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم❣ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم🌹 کاش‌می‌شـدهمچوشهداخاکی‌باشیم شهدا نگاهی... @Hamrahe_Shohada
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Hamrahe_Shohada
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یااباصالحَ المَهدی یاخلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولای ْ الاَمان الاَمان الاَمان ورحمة الله وبرکاته @Hamrahe_Shohada
سردارِ ورزشکار‌ استاد تکواندو شهید استاد محمد_قورچانی🥀🌱🥀🍃🥀🌱🥀 🥀🌱استاد قورچانی متولد خمینی‌شهر اصفهان در سال۱۳۴۸ تکواندو را نزد استاد کره‌ای به نام جونگ که دان شش داشت فراگرفت. در سال۱۳۵۰ بنیانگذار تکواندو در اصفهان شد و باشگاه ورزشی والعصر را در ملک‌شهر تأسیس کرد و در بین شاگردان به استاد قورچانی معروف شد. 🔹 پس از درگیری‌‌ در فلسطین و لبنان، او با تعدادی از ورزشکارانِ باشگاه به‌عنوان یک چریک به لبنان رفت و به کمک شهید چمران به آموزش نیروهای فلسطینی و مبارز با اسرائیل غاصب پرداخت و در آنجا به «ابوفاضل» معروف شد. در سال ۵۹ به کشور کره اعزام شد و پس‌ از اخذ مدرک بین‌المللی «کوکی وان» به ایران بازگشت. او سبک جدیدی به نامِ «پومسه» وارد کرد که امروزه در ایران و جهان هم همین سبک آموزش داده می‌شود. 🔹 با آغاز جنگ تحمیلی به همراه جمعی از ورزشکاران باشگاه (کمربند مشکی‌ها) در جبهه حاضر شد و به همراه دکتر شهید چمران نقش به سزایی در سازماندهی اوضاع داشت. ایشان فرمانده گردان تیپ۲۵ کربلا بود و سرانجام در سال ۶۱ در عملیات فتح‌المبین در جبهه‌ی شوش به فیض شهادت نائل آمد🌱🥀🍃. @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید صنیع خانی:🥀🍃🥀🍃 شهادتم رازیست بین من و خدا و امام رضا(ع) 🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀 🔹️ محسن رضایی: شهید صنیع خانی می‌گفت، در مشهد شهادتم را از حضرت رضا(ع) گرفتم. @Hamrahe_Shohada
فرزند شهید زاهدی : شهید زاهدی در رویایی صادقه(دو هفته قبل از شهادت شهید رئیسی) که علائمی متقن داشت به من گفتند بزرگانی در این راه (مقاومت و آزادی قدس) شهید خواهند شد...راه ظهور با خون باز می شود...شهدایی که میان اینطرف سرشون شلوغه و ظهور مقدماتی داره که دارن انجام میدن...دست شهدا نسبت به دنیا خیلی بازتره.. ضمن اینکه تقریباً دو هفته قبل از شهادتِ شهید رئیسی، انفجار در جنگل را به من نشان دادند و به من فهماندند که در آن یکی از بزرگان مقاومت شهید می شود.. سردار زاهدی از فرماندهان سپاه قدس با جمعی از همراهانش ۱۳ فروردین در حمله رژیم صهیونیستی به سفارت ایران در دمشق به شهادت رسیدند. @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😥😥کلیپ دو دقیقه ای توام با بغض و فریاد نماینده پارلمان ایرلند بر سر نتانیاهو و دولت آسراییل خدایی هم‌ هست این سخنان یک نماینده مسلمان در اجتماع مسلمانان ایران، یمن، عراق، لبنان یا فلسطین و مصر نیست. این بغض و شکایت و اندوه یک نماینده ایرلند است. باور کنیم “ایده صهیونیسم” در اروپا ترک برداشته است. نسل جوان اروپا، هرگز نخواهد گذاشت که اروپا برده ی صهیونیسم بماند چنان که روزی علیه فاشیسم قیام کرد. اگر امروز خیابان های اروپا شاهد اعتراضات ضد صهیونیستی است، ده پانزده سال دیگر از تریبون های رسمی اروپا و از بالاترین جایگاه بر سر “ایده صهیونیسم” فریاد خواهد کشید. آگر امروز شاهد این همه طغیان از سوی اسرائیل هستیم، از آن روست که آنها آینده ایده ی خود را در خطر می بینند. جوان اروپایی دارد ادراک می کند که اگر به بی عدالتی در جایی تن دهد، عدالت در همه جا آسیب خواهد دید. خون کودکان مظلوم غزه، گریبانگیر خواهد شد. خدایی هم هست @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا شده،،، با نگاه کردن به خنده‌های کسی گریه ات بگیره؟!! @Hamrahe_Shohada
986_54212239269411.mp3
14.82M
🎧 فوق زیبا♥️ خواهید اگر جوانِ امروز پیدا کند از شَرَر خلاصی در مدرسه‌های شیعه باید تدریس شَوَد علی‌شناسی میزان، میزانِ علیست قرآن، قرآنِ علیست از ما می‌ترسه یهود اینجا ایرانِ علیست 🎤 کربلایی 💚 @Hamrahe_Shohada
من از بیقراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابانها گذارده ام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته ام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل کن. @Hamrahe_Shohada
🕊 📌 یک بار از من پرسید: چقدر منتظر دریافت حقوق ماهیانه‌ات می‌مانی؟ گفتم: از همان ابتدای زمانی که حقوقم را میگیرم، منتظرم که موعد بعدی پرداخت حقوق، کی میرسه! آهی از سر حسرت کشید و گفت: اگر مردم این انتظاری را که به خاطر مال دنیا و دنیا می‌کشند، کمی از آن را برای امام‌زمان (عج) می‌کشیدند، ایشان تاحالا ظهور کرده بودند؛ امام. منتظر ندارد... مدافع حرم شهید @Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_صدوچهلُ_پنج وسط حرف‌ها بچه‌ها باز پای شهادت ر
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 فرمانده فوج پشت بیسیم به بچه‌های پشتیبانی و امیر گفت برای احتیاط یک ماشین مهمات را تا پشت روستا ببرند. از همان سر صبح، ناآرامی‌ها در منطقه شدت گرفته بود. تکفیری‌ها هجوم آورده بودند به قراصی. این روستا دارد به تدریج، به کانون درگیری‌ها در حومه حلب تبدیل می‌شود. توی بیسیم می‌شنوم که نیروها به مهمات نیاز دارند. معطل نمی‌کنم. تا امیر بجنبد، از عمار اجازه‌ی شکسته‌بسته‌ای می‌گیرم و لباس‌های نظامی‌ام را می‌پوشم. با یکی از بچه‌ها سوار ماشین مهمات می‌شویم و می‌تازیم. امیر پشت بیسیم صدایم می‌کند:«کمیل کجایی؟» -دارم با ماشین مهمات میرم! صدایش درآمد که چرا این کار را می‌کنی! گفتم خیالت راحت باشد، پشت خط می‌مانم؛ فرمانده اجازه داده! مهمات را تا جایی در نزدیکی روستا، تا خاکریز سابقیه می‌بریم. این کار یک ساعتی طول می‌کشد. آن‌جا خاکریزمانندی ساخته بودند که اگر اتفاقی افتاد، پشت آن سنگر بگیریم. موشک پشت موشک، به قلب روستا فرود می‌آمد. پشت بیسیم اعلام کردم:«ما مهمات رو آوردیم تا پشت روستا، تکلیف چیه؟» فرمانده فوج، صدایم را که پشت بیسیم شنید، داغش تازه شد:«باز پیدات شد؟ مگه نگفته بودم که توی مقر بمونی؟ حالا هم بمونید توی ماشین تا خبرتون کنم!»... ... ۱۴۶ 📔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا