🍃🥀شهیدهدایت الله طاهری ،درسال1338 در خانواده ای متوسط ومسلمان درشهرفساپابه عرصه ی وجود نهاد.
اوهمیشه خوش برخوردوخندان بود.در محیط کار همه شیفته اخلاق ورفتاروی شده بودند.پس از پایان کارنیزروانه ی مسجدمی شدتاباصوت خوشش اقامه نماز را به اطلاع مؤمنان برساند.
هدایت الله درزمان تحصیل در بین دانش آموزان مدرسه اسوه بودوباتلاش و کوشش فراوان توانست در خرداد ماه سال 1357 با نمرات عالی مدرک دیپلم را بگيرد.همان سال در آزمون همافری شرکت کرد و توانست برای شرکت در دوره ی مورد نظر عازم تهران گرديد.درهمین ایام نیزدریای طوفانی مردم پایه های تخت پوسیده ی سلطنت را به لرزه انداخته بود. او که خود زخم خورده ی ظلم و ستم حکومت شاه بود، انقلاب و رهبر عالی قدر آن را مرهمی برای زخم های خود دانست با این که نظامی بودودرآن ایام مقررات سختی بر آنها حاکم بودبااین وجودوهرصورت خودرابه صفوف تظاهرات می رساند و خشم خود را با فریادنسبت به حکومت ابراز می کردو در روز 19 و 20 بهمن به پادگان نمی رودو در روز 22 بهمن ماه سال 1357دژهای رژیم طاغوت یکی پس از دیگری به دست موج خروشان مردم سقوط کرد.در این روزهمافران غیور نیروی هوایی نقش عمده ای ایفاکردندوهدایت الله نیز فرصت را غنیمت شمرد و دوشادوش دیگر همافران به یاری انقلابیون شتافت درآن روز در تظاهرات تا پادگان عشرت آبادجلورفته و اسلحه ای رابه غنیمت می گیرد و لشکر گارد زمانی که از این ماجرا با خبر شدفوراً پایگاه همافران را محاصره کرد وباانواع اسلحه آنهارابه خاک وخون کشید.دراین حمله هدایت الله بر اثر اصابت تیری به سرش به سوی عرش الهی پرواز نمود.
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🍃🥀شهید مهدی ثامنیراد
فرزند داود در ۲۳ بهمن ۱۳۶۱ در شهر ری متولد شد و ساکن ورامین بود
تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ادامه داد و در هفتم آذر ۱۳۸۸ ازدواج کرد
حاصل این ازدواج یک فرزند دختر به نام فاطمه سلما بود
شهید ثامنیراد یکی از رزمندگان فاتحین لشکر ۲۷ محمد رسولاللهﷺ تهران بود
او در ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ در سن ۳۳ سالگی در جنوب حلب در سوریه به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش در منطقه ماند و در شمار شهدای مفقودالاثر جای گرفت
تا اینکه بعد از گذشت سه سال و اندی از شهادتش پیکر مطهر این 🍃🥀شهید مدافع حرم در یکم تیر ۱۳۹۸ به میهن بازگشت و در گلزار شهدای حسينرضا علیهالسلام به خاك سپرده شد
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
آخرین شهدا در آخرین روز
📷 پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ - کاشان - تشیع جنازه شهید عباسعلی صابونیان
🔹متولد ۱۳۳۵ در کاشان .
🔹بعداز سیکل از ادامه تحصیل منصرف و به شغل نقاشی ساختمان مشغول شد .
خیلی زود تبدیل به استادکاری شد که حتی از شهرستان های دیگر هم سفارش کار داشت .
🔹سال ۱۳۵۴ در تهران سرباز گارد بود و چندبار از خدمت فرار کرد تا بالاخره با بیرون آمدن از گارد در قسمتی دیگر خدمتش را به پایان رساند .
🔹دهه فجر ۱۳۵۷ داوطلب حضور در کمیته استقبال از امام شد .
🔹عصر ۲۲ بهمن که هنوز عناصری از رژیم در بعضی نقاط مقاومت می کردند ، عباسعلی برای مقابله با آنها به ایستگاه رادیو میدان ارگ اعزام شد و در درگیری با اشرار شاهنشاهی مجروح و بعد از انتقال به بیمارستان دادگستری و انجام عمل جراحی به شهادت رسید .
🌹 آخرین جمله قبل از شهادتش که دایی اش از او پرسید : عباسعلی چه کار با خودت کردی ؟ این بود که (( کاری کردم که امام خمینی از من راضی باشد))
🔹دوستانش بچه محل های رزم آرا(فدائیان اسلام بعدی) می خواستند او را در بهشت زهرا دفن کنند ولی به درخواست پدر و مادر به کاشان منتقل و در مزار دشت افروز به خاک سپرده شد .
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🍃۲۲ بهمن سالروز شهادت شهید ابراهیم هادی🍃
🌷به روایت خواهر شهید ابراهیم هادی :
من سالی چند مرتبه به کانال کمیل می روم
و با برادر شهیدم صحبت می کنم.
به وی می گویم ابراهیم جان!
قربان مهمان نوازی ات، معرفتت، مردم داریت.
بعد از شهادت برایمان گفتند که تا آخرین لحظه شهدا را سیراب کرد
ولی خودش با لبی تشنه به دیدار معبود شتافت.
من یقین دارم که ابراهیم زندگی زیبایی در جوار حضرت زهرا( س) دارد
و من با ابراهیم خیلی ارتباط دارم.
هرگاه کاری داشته باشم و سر دوراهی بمانم، از او تقاضای کمک میکنم
به اینصورت که از او می پرسم که فلان کار را انجام دهم یا ندهم
بعد مکثی می کنم و جوابش را می شنوم....
🍃هدیه به ارواح مطهر شهداء صلوات🍃
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
هرگونه کپی برداری از کانال #همراه_شهدا حتی بدون ذکر منبع و نام کانال از شیر مادر هم حلال ترمی باشد 😊🌷🍀
هر گوشی یک پرچم📲
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
May 11
همراه شهدا🇮🇷
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_سی_چهارم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا باهاش حرف میزدم یه نیم یا چهل پنج دقیقه بعد
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_سی_پنجم
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
با صدای اذان از خواب پاشدم
تواین یک سال بعد از اون که تو خواب شهید همت بهم نماز را یاد داد
به لطف خودش تمام نمازامو اول وقت میخونم
نمازم ک تموم شد سلامو دادم بازم اشکام جاری شد
خیلی شدید دلتنگ خانواده ام بودم
بغل دست سجاده دراز کشیدم و پاهام تو شکم جمع کردم
اشکام جاری شد نفهمیدم کی خوابم برد با صدای زنگ در از خواب پریدم
حتما زینبه تنها کسی ک تو این دوسال بهم سر میزد
همونجوری خواب آلود به سمت در رفتم
اما از دیدن آدم پشت در خشکم زده بود
اشکام دوباره صورتمو شست
خدایا یعنی چیزی ک دارم میبینم واقعیت داره یا دارم خواب میبینم
واقعا بابام بود😍😊
بابا: نکنه جن دیدی نمیخای بذاری بیام تو
-نه نه باورم نمیشه اینجایی
بابا :اومدم دنبالت برگردی خونه
با تمام اختلاف نظرهامون
دیگه نمیخام ترلانم ازم دور باشه
باصدای آرومی گفتم :من حنانه ام
بابا:سرکار خانم حنانه معروفی برو وسایلت جمع کن بریم خونه
#ادامه_دارد..
#همراه_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما عقب نشینی نخواهیم کرد..
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada