هممدٰاحبود، همفرمـٰاندھ؛سفـٰارشکردهبودرویسنگِقبرشبنـویسند
-یـٰازهرا🥀••
اینقدررابطہاشباحضرت
مآدرقوےبودکهـمثلبیبیشھیدشد 🕊••
خمپـٰارهکہخوردبہسنگرشوبچهـهـٰارفتند بالاسرش؛ دیدندخمپـٰآرھخوردهپھلوےِسمتچپش
#شھید_محمد_رضـٰا_تـورجیزادھ
#همراه_شهدا 🏴
#حاج_قاسم
#جان_فدا
@Hamrahe_Shohada
.
جوندادنتاانقلاببشہ
جونمیدیمتاایرانبمونہ!
باهمینپرچم،باهمیناللهِوسطش
#همراه_شهدا 🏴
#حاج_قاسم
#جان_فدا
@Hamrahe_Shohada
قیام مردم ایران اسلامی به احترام شهدا✌️🇮🇷
♦️تشییع شهدا در شهرهای اصفهان، رشت، شیراز،زاهدان،کردستان،کرج،لرستان،اردبیل،قم،بوشهر ،رومشگان،خراسان شمالی
و در تهران پایتخت ایران اسلامی تشییع پیکر ۲۰۰ شهید گمنام دفاع مقدس ...
با حضور مقامات لشکری و کشوری
همراه شهدا🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور رئیسجمهور در مراسم تشییع شهدای گمنام در تهران
▪️ستوانسوم #شهید_محمد_زور ، براثر اصابت گلوله قاچاقچیان به درجه رفیع #شهادت نائل آمد.
▪️این درگیری که ساعتی طول کشید، قاچاقچیان با اقتدار پلیس زمینگیر و پنج قاچاقچی مسلح دستگیر، ۴۱۰ کیلوگرم تریاک کشف، دو قبضه سلاح کلاشینکف و شش تیغه خشاب و مهمات مربوطه و یکدستگاه بیسیم کشف شد.
لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ وَ ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ وَ غَاصِبی حقِّکِ یامُولاتِی یا فاطمَةالزهراء..
♦️ فرمانده سنتکام:
به دنبال فناوریهای جدید برای شکست پهپادهای ایرانی و مقابله با آنها هستیم...
لشگریان خیـره سـر
چند نفر به یک نفر؟!
پس از مجلس روضه فاطمیه واشک برای بی بی، به صحنه جهاد رفت و چه زود جواز بهشت را از حضرت مادر گرفت...
شهید محمد حسین حدادیان🌷
#همراه_شهدا 🏴
#حاج_قاسم
#جان_فدا
@Hamrahe_Shohada
🌷🌷🌷🌷
سلام خدا بر ذخیره های خدا برای این روزهای ما✋
گمنامان گل سر سبد شهدا هستند
هم شهید شدند
هم نام آور عرشیان
گر چه در زمین بی نامند..
می گفت تا وقتی شهید گمنام بودم حضرت زهرا سلام الله مدام به دیدارم می آمد....
👹ضد انقلاب خارج نشین:
امیدوارم پشت این در هم میخ داشته باشد.
کور خواندی،
امروز این پسر فاطمه آنقدر فدایی نه فقط در ایران عزیز ما بلکه در اقصی نقاط جهان دارد که...
شما قنفذ های زمانه، در دنیا و آخرت محکوم به ذلت و نکبت هستید.
عصبانی باشید و از این عصبانیت دق مرگ شوید.
#همراه_شهدا 🏴
#حاج_قاسم
#جان_فدا
@Hamrahe_Shohada
🔔 #زنگ_کتابخوانی
📌 کتب معرفی شده توسط حاج حسین یکتا
📙 گلستان یازدهم
🔹 حاج حسین یکتا:
💬 "کتاب «گلستان یازدهم» را
مخصوصاً عروسها و دامادها و کسانی
که میخواهند زندگی جهادی تشکیل دهند
و به دنبال انقطاع هستند، حتما بخوانند."
🔰 "گلستان یازدهم" یک عاشقانه آرام در دل جنگ است. خاطرات زهرا پناهی روا، همسر علی چیتسازیان از سرداران شهید استان همدان است. این کتاب در ۱۷ فصل تدوین شده و از زمان تولد فرزند شهید آغاز میشود تا این روزهای راوی ادامه مییابد.
#همراه_شهدا 🏴
#حاج_قاسم
#جان_فدا
@Hamrahe_Shohada
دوستانی که پس از ماه ها دوری به یکدیگر ملحق شدن🖤
روحتون شاد
#شهید_ناصر_شهرکی
#شهید_نبی_نوری
#همراه_شهدا 🏴
#حاج_قاسم
#جان_فدا
@Hamrahe_Shohada
🌷شهیدی که یک تنه جلوی ۴۰ داعشی ایستاد!
اگر شهید عبدالکریم پرهیزگار نبود، جاده بوکمال به دست داعش میافتاد و به دنبال آن شهر بوکمال نیز سقوط میکرد
او به تنهایی با ۴۰ تن روبهرو میشود و پس از به هلاڪت رساندن ۳۷ نفر از آنها، فشنگهایش تمام میشود. به سوی او حمله میکنند تا اسیرش کنند، اما این بار با سرنیزه دفاع و دو نفر دیگر را مجروح میکند و در نهایت به شهادت میرسد
#شهید_پرهیزگار ۲۰ آذر ۹۶ در سوریه به شهادت رسید و هیچ گاه دومین پسرش را ندید...💔
هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
#همراه_شهدا 🏴
#حاج_قاسم
#جان_فدا
@Hamrahe_Shohada
💠امام خمینی:
💠بسيج مدرسة عشق و مكتب شاهدان و شهيدان گمنامي است كه پيروانش بر گلدسته هاي رفيع آن اذان شهادت و رشادت سرداده اند.
📚صحیفه نور، جلد ٢١ ،صفحه ۵٣
#امام_خمینی (ره)
📝 یاد باد آن روزگاران یاد باد
#همراه_شهدا 🏴
#حاج_قاسم
#جان_فدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
*#عاشقانه_دو_مدافع 📚 #قسمت_سی_و_نهم _علے دستمو محکم گرفتہ بود. حاج آقا اومدݧ خطبہ رو خوندݧ ایـݧ خ
💝❤️💛💕💞💓💖💚💜❣💝
* #داستـــان
💞#عاشقــــانه_دو_مدافـــع💞
#قسمت_چهلم
_چہ فرقے میکن خاکے بریزم تو سرم.الاݧ وضعیت ایـݧ پسر فرق میکنہ زݧ داره ،اول زندگیشہ.
_مادر مـݧ اولا کہ کے گفتہ قراره بلایے سرش بیاد دوما هم،خودش راضے هم زنش جاے بدے هم کہ نمیخواد بره...
خلاصہ یہ چیزے مـݧ میگفتم یہ چیزے زهرا باباهم همینطورے نشستہ بود و بہ یہ گوشہ خیره شده بود و حرف نمیزد
_اما ماماݧ راضے نمیشد کہ نمیشد
یہ هفتہ هم بابت ایـݧ موضوع با هیچکدومموݧ حرف نمیزد.
هر چقدر اردلاݧ و بابا باهاش حرف میزدݧ کوتاه نمیومد آخر حرفاشونم بہ بد شدݧ حال ماماݧ ختم میشد.
_اوݧ روزا اردلاݧ خیلے داغوݧ بود همش تو خودش بود زیاد حرف نمیزد همموݧ هم میدونستیم کہ بدوݧ رضایت ماماݧ نمیره.
دوهفتہ گذشت ما هر کارے میتونستیم براے راضے کردݧ ماماݧ کردیم حتے علے هم با ماماݧ حرف زد.
_یروز بعد از نماز صبح ماماݧ صداموݧ کرد کہ بریم پیشش.
نمازش رو تازه تموم کرده بود و همونطور کہ رو سجاده نشستہ بود و تسبیحش دستش بود
آهے کشیدو با بغض بہ اردلاݧ نگاه کرد و گفت:
برو مادر خدا پشت و پناهت....و قطره اے اشک از چشماش روگونہ هاش افتاد
همموݧ شوکہ شدیم.
_اردلاݧ دست مامانو بوسید،بغلش کرد و زد زیر گریہ
از گریہ اونها ماهم گریموݧ گرفتہ بود .
همونطور کہ اشکام و پاک میکردم گفتم:خوب دیگہ بستہ فیلم هندیش نکنید.
_اوݧ دوماه بہ سرعت گذشت و اردلاݧ دو هفتہ بعد از عروسیش رفت سوریہ
هیج وقت اوݧ روزے کہ داشت میرفت و یادم نمیره
ماماݧ محکم اردلاݧ و بغل کرده بود گریہ میکرد
مـݧ هم دست کمے از ماماݧ نداشتم باورم نمیشد اردلاݧ داره میره.
_میترسیدم براش اتفاقے بیوفتہ.
اما زهرا خیلے قوے بود و با یہ لبخند همسرشو راهے کرد بہ قول خودش علاوه بر ایـݧ کہ همسر اردلاݧ بود همسفرش هم بود
خیلے محکم و قوے بود وقتے ازش پرسیدم چطورے تونستے راضے بہ رفتـݧ اردلاݧ بشے،لبخندے زد و گفت همہ چیزم فداے حضرت زینب
بابا اما یہ قطره اشک هم نریخت ،اما مـݧ میدونستم چہ خبره تو دلش
علے هم اصلا حال خوبے نداشت.
_اشک نمیریخت اما میفهمیدم حالش رو بہ جاے اینکہ اوݧ منو دلدارے بده مـݧ باید دلداریش میدادم.البتہ حال خرابش بخاطر خودش بود.
روز خوبے نبود اما بالاخره تموم شد.
_تازه بعد از رفتنش شروع شد غصہ ے ماماݧ
هرروز یا درحال خوندݧ دعاے طول عمرو آیہ الکرسی براے اردلاݧ بود یا بے حوصلہ یہ گوشہ
میشست و با کسے حرف نمیزد
ولے وقتے اردلاݧ زنگ میزد چند روزے حالش خوب بود
_دوهفتہ از رفتـݧ اردلاݧ میگذشت
یکے دوروزے بود از علے خبر نداشتم.دانشگاه هم نمیومد نگرانش شدم و رفتم خونشو.
وارد کوچشوݧ شدم ماشیـݧ جلوے در بود
زنگ و زدم.
_کیہ❓
منم فاطمہ باز کـݧ
إ زݧ داداش تویے بیا تو
پلہ هارو تند تند رفتم بالا
وارد خونہ شدم و بلند گفتم
سلااااااام
سلام زنداداش خوش اومدے ازینوارا❓
اومدم یہ سرے بزنم بهتوݧ کسے خونہ نیست
نیست.اومدے بہ ما سر بزنے یا آقاتو❓
_چہ فرقے میکنہ❓
فرقے نداره دیگه
خندیدم و گفتم:حالا نوبت خودتم میشہ علے و خونست❓
آره بالا تو اتاقشہ
از پلہ ها رفتم بالا و در زدم
جواب نداد
دوباره در زدم بازم جواب نداد
نگراݧ شدم درو باز کردم
_علے روتخت خوابیده بود اتاق تاریک تاریک بود
پرده هارو کشیدم کنار نور افتاد روصورتش و چشمشو اذیت کرد
دستشو گرفت جلوے چشمش و از جاش بلند شد
سلام
علیک السلام علے آقا ساعت خواب❓
دانشگاه چرا نمیاے❓گوشیتم کہ خاموشہ نمیگے نگراݧ میشم❓
ببخشید
همیـݧ فقط❓ببخشید❓
_آهے کشید و کلافہ بہ موهاش دستے کشید
نگراݧ شدم دستم و گذاشتم رو شونش
چیشده علے
چیزے نیست
_چیزے نیست و حال روزت اینطوره چیشده دارم نگراݧ میشما
هیچے اسماء رفیقم...
رفیقت چے❓
رفیقم شهید شد...*
نویسنده✍"#السيدةالزينب"
ادامــه.دارد....
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈