خدای مهربان بر ما منت گذاشت و یک روز دیگر جشنواره بی نظیر رمضان را تمدید نمود...
⌛️ثانیه های بی نهایت باارزش...
•|میگم:بهنظرتکیآشهیدمیشن؟!
°|میگه:اوناییکهاسرافمیکنن:)
•|میگم:اسراف!!توچی؟!
°|میگه:تو"دوستداشتنِخدا"
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
♦️الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان در پیامی فرارسیدن عید سعید فطر رابه رهبر انقلاب ،رئیس جمهور و مردم ایران تبریک گفت.
خدایا وقتی به خاکم می سپارند
به یادم باش ✨
چرا که زنده بودنم همیشه با یاد تو همراه بود🙃
خدایا شهادت رو نصیبمان گردان🤲🏻
#شهیده_صدیقه_رودباری 🌸
#شهیده🕊
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم❤️ #همراه_شهدا @Hamrahe_Shohada
از وقتی فهمیدم حضرت زهرا به خواب
شهید ابراهیم هادی اومده بودن و به شهید
گفته بودن ما تو رو دوست داریم..
با خودم میگم ای کاش همه ما
یک شهید ابراهیم هادی بودیم..
تا میرفتیم تو لیستِ
مورد علاقه های حضرت زهرا :)♥️
سالروز ولادت شهید ابراهیم هادی🕊
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
شهیدی که امام حسین ع برایش نامه فرستاد 💌
هنوز اذان صبح رو نگفته بودند،
یهو دیدم با حالت عجیبی از خواب پرید.!!
بهم گفت: حاجی ! خواب قاصد امام حسین علیه السلام رو دیدم!!!
بهم گفت: امام حسین علیه السلام سلام رسوندند و گفتند به زودی میام به دیدارت...
بعد یه نامه از طرف آقا بهم داد که توش نوشته بود:
چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می خونی؟!؟💌
گریه می کرد و حرف میزد😭
صورتش خیس خیس بود....
دیگه توی حال خودش نبود ...
چند شب بعد شهید شد🥀
امام حسین علیه السلام به عهدش وفا کرد... ❤️
تولد:1344همدان
شهادت: فروردین1365 عملیات والفجر 8فاو.
مزار مطهر: گلزار شهدای همدان
راوی: حاج علی سیفی
📚 یک جرعه آفتاب
#شهید_محمدباقر_مومنی_راد🕊
#شادی_روح_پاکش_صلوات✨
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🥀بهترین دعایی که منتظر اجابتیم
✨ای مقصد تمام دعاهای ما بیا...
👈شاید این همان التماسی باشدکه مارا به فرجام می رساند
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🌸امام خامنه ای:
شهادت پاداش تلاش بی وقفه او در همه این سالیان بود
🌷🌷
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
گله ی شهید :
چرا من را از شهید گمنام بودن در آوردید؟!
تا گمنام بودیم حضرت زهرا س هر شب به ما سر می زد اما حالا دیگر.....
پیرمردی جلو آمد. او را می شناختم. پدر شهید بود. همان که ابراهیم پسرش را از بالای ارتفاع آورده بود.
سلام کردیم و جواب داد. همه ساکت بودند. انگار می خواهد چیزی بگوید اما!
لحظاتی بعد سکوتش را شکست. آقا ابراهیم ممنونم. زحمت کشیدی، اما پسرم!
پیرمرد مکثی کرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است!!
لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت. چشمانش گرد شده بود از تعجب!
بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود. چشمانش خیس از اشک بود. صدایش هم لرزان و خسته:
دیشب پسرم را در خواب دیدم. می گفت: در مدتی که ما گمنام و بی نشان بر خاک جبهه افتاده بودیم، هر شب مادر سادات حضرت زهرا علیه السلام به ما سر می زد.
اما حالا! دیگر چنین خبری برای ما نیست. می گویند: شهدای گمنام مهمانان ویژه حضرت زهرا علیه السلام هستند. پیرمرد دیگر ادامه نداد. سکوت جمع ما را گرفته بود. به ابراهیم هادی نگاه کردم.
دانه های درشت اشک چشمانش غلط می خورد و پایین می آمد.
می توانستم فکرش را بخوانم.
ابراهیم هادی گمشده اش را پیدا کرده بود؛ #گمنامی
📚۷۲ روایت از شهدای گمنام و جاوید الاثر
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🌹🌹🌹
هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می کند...
نسأل الله منازل الشهداء🤲
یاد امام و شهدا
دل و میبره کرببلا🌷
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada