eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.3هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
7.1هزار ویدیو
73 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. پل ارتباطی @Mali50 @Hamrahe_Shohada #کپی_ازاد
مشاهده در ایتا
دانلود
بـے عشق پليد مۍشوے باورکن با عشق سعيد مۍشوے باوركن خود را كہ شبیہ شہدا گردانے ! يک روز شہيد مۍشوے باور كن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 اگر ۱۰ نفر مثل این شهید داشتیم... مجبور بود در اجتماعات ظاهر نشود. به جاهای شلوغ و مخصوصاً زواری نیاید ؛ عکس او را همه جا داده بودند. در اشتیاق زیارت امام بزرگوار می‌سوخت، اما دنبال کار بزرگ خود بود. از سر درد و اندوه می گفت: من چند سال است در مشهدم، حسرت زیارت علی بن موسی الرضا بر دل من ماند❗* *او فرزند علی، همنام علی و همگام علی بود‼️* *برشی از بیانات امام خامنه‌ای در وصف شهید اندرزگو👆* *امام خمینی(ره) : ما از را از این شهید داریم، اگر ۱۰ تن مثل او داشتیم، تحت سلطه اسلام بود!* *🌹 در ۱۳رجب ۱۳۱۷ در سالروز ولادت امیرالمومنین متولد و ۲۱رمضان۱۳۵۷ در سالروز شهادت حضرت در ۴۰سالگی توسط ساواک به شهادت رسید💔* 🌹 ۲ شهریور ، سالگرد شهادتشان گرامی باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀با اجازه همگی ✨تاشما شفاعت نکنید نوحه و گریه دمادم است ؛ سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷بوی عطر عجیبی داشت، اسم عطرش را که می‌پرسیدیم جواب سربالا می‌داد، شهید ڪه شد توی وصیت‌نامش نوشته بود: به خدا قسم هیچ وقت به خودم عطر نزدم هر وقت خواستم معطر بشم از ته دل می‌گفتم: " السلام علیڪ یااباعبداللھ الحسین (ع)" @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همراه شهدا🇮🇷
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 صفحه ۵۴ نيمه شعبان راوی: جمعي از دوستان شهيد عصر روز نيمه شــعبان ابراهيم وارد مقر شــد
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 صفحه ۵۵ جايزه راوی: قاسم شبان يكــي از عمليات هاي نفوذي ما در منطقه غرب به اتمام رســيد. بچه ها را فرستاديم عقب. پس از پايان عمليات، يك يك ســنگرها را نگاه كرديم. كسي جا نمانده بود. ما آخرين نفراتي بوديم كه بر مي گشتيم. ســاعت يك نيمه شــب بود. ما پنج نفر مدتي راه رفتيم. به ابراهيم گفتم: آقا ابرام خيلي خســته ايم، اگه مشكلي نيست اينجا استراحت كنيم. ابراهيم موافقت كرد و در يك مكان مناسب مشغول استراحت شديم. هنوز چشــمانم گرم نشده بود که احساس كردم از سمت دشمن كسي به ما نزديك ميشود! يكدفعه از جا پريدم. از گوشه ای نگاه كردم. درست فهميده بودم در زير نور ماه کاملا مشخص بود. يك عراقي در حالي كه كسي را بر دوش حمل ميكرد به ما نزديك ميشد! خيلي آهســته ابراهيم را صدا زدم. اطراف را خوب نگاه كردم. كسي غير از آن عراقي نبود! وقتــي خوب به ما نزديك شــد از ســنگر بيرون پريديــم و در مقابل آن عراقي قرار گرفتيم. سرباز عراقي خيلي ترسيده بود. همانجا روي زمين نشست. يكدفعــه متوجه شــدم، روي دوش او يكي از بچه هاي بســيجي خودمان است! او مجروح شده و جامانده بود! خيلــي تعجب كــردم. اســلحه را روي كولم انداختم. بــا كمك بچه ها، مجروح را از روي دوش او برداشتيم. رضا از او پرسيد: تو كي هستي، اينجا چه ميكني!؟ ســرباز عراقي گفت: بعد از رفتن شــما من مشــغول گشــت زني در ميان سنگرها و مواضع شما بودم. يكدفعه با اين جوان برخورد كردم. اين رزمنده شــما از درد به خود ميپيچيد و مولا اميرالمومنين (ع) و امام زمان (عج) را صدا ميزد. من با خودم گفتم: به خاطر مولا (ع) تا هوا تاريك اســت و بعثي ها نيامده اند اين جوان را به نزديك سنگر ايراني ها برسانم و برگردم! بعد ادامه داد: شــما حساب افسران بعثي را از حساب ما سربازان شيعه كه مجبوريم به جبهه بيائيم جدا كنيد. حســابي جا خــوردم. ابراهيم به ســرباز عراقي گفت: حــالا اگر بخواهي ميتواني اينجا بماني و برنگردي. تو برادر شيعه ما هستي. ســرباز عراقي عكســي را از جيب پيراهنش بيــرون آورد وگفت: اينها خانواده من هســتند. من اگر به نيروهاي شــما ملحق شــوم صــدام آنها را ميكشد.... (ادامه دارد) @Hamrahe_Shohada لیست صفحات این کتاب https://eitaa.com/Hamrahe_Shohada/2925 🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥رهبر انقلاب: آن کسانی که حاضر نیستند نام شهیدان به عظمت برده بشود و هرجا نام شهیدی برده بشود و تجلیلی از شهدا بشود کأنّه به آنها دارند زخم میزنند، اینها بیگانگان از مصالح این ملّتند؛ اینها اجنبی‌اند؛ حالا شناسنامه‌[شان‌] ایرانی است امّا در واقع اجنبی‌اند ۱۳۹۴/۰۴/۰۶