قرار بود که مسلمانان از پیامبر یادبگیرند، بہاهل این خانہ مدام سلام دهند...
- فاطمه پارهی تن من است... هرکه اون را آزار دهد، من را آزار داده و هرکه او را به غیظ آورد، مرا به غیظ آورده و هرکه او را شاد کند، من را شاد کرده...
💔
حتما از یادشان نرفته بود این سخن پیامبر را...
یا رسولاللّه؛ اگر شما بودید و کسی اذن ورود به خانهاش را نمیداد، شما برمیگشتید...
مادر گفت:
با اینکه میدانید این خانه، خانهی دختر پیامبر است و نوههای پیامبر اینجا هستند؟
یا رسولاللّه، در خانهای که دستان شما بارها روی آن نشسته بود، در آتش سوخت... و با لگد!
ای رسول خدا...
فقط اینکه از تمام مردمی که با علی بیت کردند، تعداد کمی پای امیرمومنان ماندند...