eitaa logo
حَنـʜᴀɴɪɴـین'🤍
605 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
10 فایل
﷽ «یا مَن لا یُرجَۍ اِلا هُو» اِی آن کہ جز او امیدے نیست👀♥️! ˼ حَنـیـن، دلتنگے تا وقٺ ِ قࢪار(:✨ ˹ " ما را بقیہ پـس زدھ بودند هزارباࢪ! ما را حـسیـن بود کہ آدم حساب کرد🙃🫀. " کانال ناشناس‌مون↓ - @Nagofteh_Hanin < بہ یاد حضرٺ‌مادࢪۜ >
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش میان این هیاهو صدایی بیاید: «اَلا یا اَهلَ العالَم، أنا المَهدی(:🤍 💫
- و چقدر سخت است دیدن مردی که از تنهایی، با چاه حرف بزند🙂💔! 🏴🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید محسن وزوایی✨
حَنـʜᴀɴɪɴـین'🤍
شهید محسن وزوایی✨
شهید محسن وزوایی فرزند حاج‌حسین در ۵مرداد سال۱۳۳۹ خورشیدی در محله نظام‌آباد تهران در خانواده‌ای اصیل و مذهبی به دنیا آمد. وی در سال‌های نوجوانی با راهنمایی‌های مؤثر پدرش که از هم‌رزمان آیت‌اللّه کاشانی بود، قدم به وادی مبارزه گذاشت. او دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه را با نمرات عالی سپری کرد و دوران تحصیلات متوسطه را در دبیرستان دکتر هشترودی تهران گذراند تا اینکه در سال۱۳۵۵ خورشیدی با قبولی در کنکور در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف مشغول به تحصیل شد. ایشان در سال‌های ورودش به دانشگاه، نقش فعالی در تشکیلات اسلامی دانشگاه از خود نشان می‌داد. این جوان مبارز و پرشور از تظاهرات خونین ۱۷شهریور سال۱۳۵۷ تا ۱۲بهمن سال۱۳۵۷ خورشیدی و ورود امام‌خمینی«ره» به ایران، در همه صحنه‌ها از پیشتازان و جلوداران تظاهرات مردمی بود. او در روزهای پرتلاطم انقلاب نیز نقش حساس هدایت را بردوش می‌کشید و در درگیری‌های مسلحانه و سرنوشت ساز ۱۹بهمن تا ۲۲بهمن سال ۱۳۵۷ خورشیدی حضوری پرثمر داشت و در تصرف پادگان‌های جمشیدیه و عشرت‌آباد نیز شهامت بالایی از خود نشان داد. شهید وزوایی در سال۱۳۵۸ خورشیدی هم‌زمان با کار تبلیغاتی در جمع دانشجویان پیرو خط امام‌خمینی«ره»، بلافاصله با تشکیل سپاه پاسداران به این ارگان نظامی پیوست و در دوره‌ای فشرده، آموزش‌های چریکی را در سپاه آموخت. او مدتی در سپاه به عنوان فرمانده مخابرات انجام وظیفه کرد، سپس سرپرستی واحد اطلاعات عملیات را به عهده گرفت. این رزمنده دلاور در طول جنگ تحمیلی در عملیات‌های متعدد با مسئولیت‌های گوناگون حضور داشت. در ۲۰آذر سال۱۳۶۰، در عملیات «مطلع‌الفجر» فرمانده بود. در اسفند سال۱۳۶۰ فرمانده گردان حبیب‌بن‌مظاهر و تیپ تازه تأسیس محمدرسول‌اللّه«ص» شد که در عملیات «فتح‌المبین»، این گردان نوک عملیات بود و با تأسیس «تیپ ۱۰ سیدالشهدا»، فرماندهی این تیپ را برعهده گرفت. همین تیپ در ۲۳ فروردین سال۱۳۶۱ وارد عملیات «بیت‌المقدس» شد و برای اجرای بهتر عملیات، با تیپ حضرت‌رسول«ص» ادغام شد و محسن وزوایی نیز فرماندهی محور اصلی را عهده‌دار بود. شهید وزوایی نقش فعالی در طراحی عملیات فتح بلندی‌های «بازی دراز» ایفا کرد و در همین نبرد به شدت مجروح شد و به تهران انتقال یافت. او در بیمارستان به یکی از پزشکان که از مقاومت او در برابر درد ابراز شگفتی کرد، گفته بود: «آقای دکتر! من هر چه بیشتر درد می‌کشم، بیشتر لذت می‌برم و احساس می‌کنم از این طریق به خدای خودم نزدیک می‌شوم!» پس از بهبودی نسبی از مجروحیت، قدم به معرکه‌ای گذاشت که فرجام آن، آزادسازی خرمشهر اِشغال شده بود. شهادت سرانجام این عاشق وارسته و آگاه، پس از ماه‌ها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و حماسه آفرینی در عملیات‌های متعدد و به ویژه «بیت‌المقدس»، در ۱۰ اردیبهشت سال۱۳۶۱ خورشیدی در سن ۲۲سالگی هنگام هدایت نیروهای تحت اَمر خود بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید. هنگامی که عباس شعف یکی دیگر از رزمندگان بالای سر محسن رسید، او را دید که به همراه معاون دومش حسین تقوی منش و بی‌سیم‌چی‌شان به خاک شهادت غلطیده‌اند؛ سپس با ملایمت چفیه سیاه رنگ دور گردن محسن را باز کرد و با همان، صورت خاک‌آلود دوست و برادر شهیدش را پوشاند، گوشی بی‌سیم را به دست گرفت. احمد، احمد، شعف، متوسلیان: شعف، احمد بگوشم، «حاج‌آقا، خوب گوش کن؛ آتیش سنگین؛ محرم بی‌علمدار شد؛ آقا محسن... آقا محسن...»
حَنـʜᴀɴɪɴـین'🤍
شهید محسن وزوایی فرزند حاج‌حسین در ۵مرداد سال۱۳۳۹ خورشیدی در محله نظام‌آباد تهران در خانواده‌ای اصیل
در بخشی از وصیت‌نامه این شهید والامقام آمده است: «ما ترس از شهادت نداریم و این تنها آرزوی ماست. در این جبهه‌ها خداوند را مشاهده می‌کنیم که چگونه به کمک رزمندگان اسلام می‌شتابد و آنها را نصرت می‌دهد و به مصداق آیه شریفه که می‌فرماید (کم من فئة قلیله غلبت فئة کثیرة) را می‌بینیم که تعداد محدود لشکریان سپاه اعم از سپاه و ارتش و نیروهای مردمی بر تعداد کثیری از نیروهای دشمن غلبه می‌نماید. این امت باید بداند از بزرگ‌ترین خطراتی که انقلاب را تهدید می‌کند، آفت نفوذ خطوط انحرافی در خط اصلی انقلاب یعنی همانا خط امام است. پس خط امام را دنبال کنید و امام را تنها نگذارید که نمی‌گذارید. شما امت مسلمان ایران در تاریخ جهان نمونه هستید. شما فرزندانی تربیت نموده‌اید که شهادت را بالاترین سعادت خود می‌شمارند و فقط روی پشتوانه الهی حساب می‌کنید و شکست در راه چنین حرکتی مفهومی ندارد. خدا را شکر می‌کنم که نعمت زجر کشیدن در راهش را نصیبم نمود. خدا را شکر می‌کنم که نعمت شرکت در عملیات به منظور روشن کردن سرزمین‌های سرد و بی‌روح گشته از وجود صدامیان به نور خدایی نصیبم شد و از خدا می‌خواهم که شهادت در راهش را نصیبم فرماید و آن‌گاه که به مشیت الهی از این دنیای فانی رفتم، در زمره شهدا به حساب می‌آیم و از خدا می‌خواهم که مرا به حال خود وا مگذارد که بنده‌ای حقیر و زبون هستم و به درگاه کسی غیر از تو نمی‌توانم رو بیاورم. اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک! و اما پدر و مادرم... از وجود داشتن چنین پدر و مادری بر خود می‌بالم که افتخارش بر پایه نماز و روزه و خلاصه دستورات الهی است. پدرم! هنگامی که بیاد می‌آورم در سنین کودکی صدای فریاد شما در سحر به منظور نماز در گوشم می‌پیچید که محسن نمازت قضا نشود. امروز هم همچون نوایی دلنشین در گوشم طنین می‌افکند و شکر نعمت خدای را می‌نمایم. سفارش می‌کنم همان‌گونه که تا به حال عمل کرده‌اید، به یاری امام بشتابید و او را تنها نگذارید ...».
هرچی‌بیشتربه‌خدااعتمادکنی... - شب‌تون منور به نور ِ خدا🌙✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام‌علي‌الحسين وعلي‌علي‌أبن‌الحسين وعلي‌أولادالحسين وعلي‌اصحاب‌الحسين✨ ♥️⁩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثلا‌بر؎وایسی‌جلو‌ضریحش‌بہش‌بگی: آمدمٺ‌کہ‌بنگرم‌گریہ‌نمیدهد‌امان..💔"