eitaa logo
حَنـʜᴀɴɪɴـین'🤍
600 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
10 فایل
﷽ «یا مَن لا یُرجَۍ اِلا هُو» اِی آن کہ جز او امیدے نیست👀♥️! ˼ حَنـیـن، دلتنگے تا وقٺ ِ قࢪار(:✨ ˹ " ما را بقیہ پـس زدھ بودند هزارباࢪ! ما را حـسیـن بود کہ آدم حساب کرد🙃🫀. " کانال ناشناس‌مون↓ - @Nagofteh_Hanin < بہ یاد حضرٺ‌مادࢪۜ >
مشاهده در ایتا
دانلود
اهای تویی که داری این پیام و میخونی، یه دقیقه صبر کن! شاید الان توی دلت هی بگی ای کاش میرفتم فلسطین کمک مردم مظلوم و حسرت میخوری... نمیتونی از جونت مایه بزاری، پس حالا لطف کن و به جای حسرت خوردن پنج تا امن یجیب به نیت اینکه گره از کارشون باز شه، پیروز شن، و صهیونیست از بین بره بخون کار سختی نیست شاید فقط دودقیقه ازت وقت بگیره... • أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ •
-تُویۍ‌بهانہ‌ے‌آن‌ابرها‌ڪہ‌مۍگریند، بیاڪہ‌صاف‌شود‌این‌هـواےبارانۍ💦
شهیده طاهره اشرف گنجویی✨
حَنـʜᴀɴɪɴـین'🤍
شهیده طاهره اشرف گنجویی✨
شهیده طاهره اشرف گنجویی فرزند رضا در سال1348 در سرآسیاب فرسنگی به دنیا آمد و در دوران مبارزات علیه رژیم پهلوی با اینکه سن و سالی نداشت، در شعارنویسی و راهپیمایی بسیار فعال بود و در دوران جنگ به عنوان امدادگر در پشت جبهه خدمت می‌کرد. روایت مادر شهیده از خصوصیات و لحظهٔ شهادت فرزندشان⇩ طاهره در ماه محرم به دنیا آمد و با ورودش به خانه، خیر و برکت وارد زندگی ما شد و اگر ما در بیان صحبت و یا مطلبی اشتباه انجام می‌دادیم، با زبان نرم و منعطف به ما تذکر می‌داد. دخترم دوره امدادگری را با خواهرش گذراند و خود من نیز به آنها کمک می‌کردم که در این عرصه مسلط شوند و در زمان جنگ در پشت جبهه به عنوان یک نیروی امدادگر کمک می‌کردند. مادر شهیده با اشاره به اینکه طاهره در تربیت معلم درس خواند و شغل معلمی را انتخاب کرد، فرمودند: وی در سال1371 به روستای بارگاه کهنوج منتقل شد و با علاقه بسیار به آموزش دانش‌آموزان این روستا همت گماشت. ایشان با بیان اینکه مردم این روستا از نظر مالی در تنگنا بودند و طاهره قبل از اینکه به روستا برود اقدام به خرید کیف، کفش و لوازم‌التحریر برای دانش آموزان می‌کرد و می‌گفت: این بچه‌ها ذخیره انقلاب هستند و نباید کمبودی داشته باشند! سه‌ماه از خدمتش در روستای بارگاه می‌گذشت که در ایام شهادت حضرت‌زهراۜ بود و آذر سال1371 به طاهره گفتم: من هم با شما به روستا می‌آیم و ایشان قبول کرد. در اتوبوس بودیم که به من بی‌مقدمه گفت: مادر می‌دانی امشب شب شهادت حضرت‌زهرا است، تو مواظب بچه‌ها باش که قرآن، نماز و درس‌هایشان را فراموش نکنند و من با تعجب به ایشان نگاه می‌کردم. وی ادامه داد: طولی نکشید که چند نفر اشرار به اتوبوس تیراندازی کردند و پس از اینکه اتوبوس ایستاد، هر چه طاهره را صدا کردم جواب نداد و من به یاد حضرت زهراۜ و حضرت‌زینبۜ بسیار گریه کردم. روایت خواهر شهیده از خصوصیات و آرزوی شهادت خواهر⇩ با خواهرم در پشت جبهه کارهای امدادگری مانند بافت کلاه و شال و پخت مربا را انجام می‌دادیم و با تأکید خواهر شهیدم به آموزش تیراندازی پرداختیم و ایشان می‌گفت: باید کار با اسلحه هم یاد بگیریم که هر لحظه لازم باشد، زنان نیز در میدان حاضر شوند. طاهره عاشق شغلش بود و همیشه دوست داشت شهید شود و در جواب من که می‌گفتم شهادت مال مردها است، می‌گفت: من دوست دارم معلم بچه‌های عشایر شوم و همان‌جا هم به شهادت برسم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توصاحب‌نورانی‌ترین‌سیاه‌جهانی💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام‌علي‌الحسين وعلي‌علي‌أبن‌الحسين وعلي‌أولادالحسين وعلي‌اصحاب‌الحسين✨ ♥️⁩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قدیمی‌ترین رفیقم💫