3.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱🌱🌱
زندگی در چهار عبارت خلاصه میشود
که به آن اسرار حیات میگویند؛
🤍🌼آدمی باید بتوانداشتباه خود را ببیند
تا بتواند بگوید: "متاسفم"
🤍🌼آدمی باید شجاعت داشته باشد
تا بتواند بگوید: "لطفا مرا ببخش تقصیر از من بود"
🤍🌼آدمی باید شاکرِداشته ها و نعمتهایش باشد؛
تا بتواند بگوید: "متشکرم"
🤍🌼آدمی باید درونش عشـــق داشته باشد ،
تا بتواند بگوید : " دوستت دارم"
🤍🌼و در نهایت آدمی باید به درک راز نهفته در این چهار عبارت برسد
تا بتواند مسئولیت زندگی خویش را به تمامی بپذیرد.
@Harf_Akhaar
728K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه چیزی بگم دلت آروم شه؟
خدا، حواسش به همه چی هست
حتی چیزایی که فکرشم نمیکنی🤍🌼
شب بخیر🌱
@Harf_Akhaar
🌱🌱🌱
🌼هرصبح پنجره دل
🤍رابگشاییم و فریاد بزنیم
🌼ای عشق سلام،
🤍گلهای مهربان سلام
🌼حال دلتون قشنگ
🤍سرای عشقتون پایدار
🌼صحبت سرشار از شادی و لبخند
🤍و برکت و حاجتی روا شده
🌼صبحتون پر حس ناب زندگی
#صبح_بخیر
@Harf_Akhaar
🌱🌱🌱
از امروز با خودت تمرین کن:
- ۱۵ دقیقه چیزهای خوبی که داری رو به خودت یادآوری کن و بابتشون شکرگزاری کن!🤍🌼
- ورزش کن، حتی اگه نمیتونی ورزش حرفهای بکنی یکم پیادهروی کن؛ سعی کن صاف بشینی، گردنتو مستقیم نگه داری،
شونه هات رو به عقب باشه!🤍🌼
- برای خودت یک کتاب رو انتخاب کن و به خودت قول بده توی این ماه باید تمومش کنی!🤍🌼
- هر آدمی که ازش حس خوبی نمیگیری و به خودت و آرزوهات انرژی منفی میده رو mute کن!🤍🌼
@Harf_Akhaar
دریـــ🌱ـــا برای مرغابی
تفریحـــ🌱ــی بیش نیست ،
اما...
🤍برای ماهی زندگیست...🌼
🤍برای کسی که دوستت دارد🌼
🤍زندگی باش نه تفریح🌼
@Harf_Akhaar
‹‹‹داستان پند آموز›››
دیروز به پدرم زنگ زدم، گاهی زنگ میزنم و حالش را میپرسم.
موقع خداحافظی حرفی زد که حسابی بغضی شدم...
گفت: «بنده نوازی کردی زنگ زدی».
وقتی که گوشی را قطع کردم هق هق زدم زیر گریه که چقدر پدر خوب و مهربان است.🌱🌱🌱
دیشب خواهرم به خانهام آمده بود، شب ماند، صبح بیدار شدم و دیدم حمام و دستشویی را برق انداخته.
گاز را شسته، قاشق و چنگالها و ظرفها را مرتب چیده و...🌱🌱🌱
وقتی توی خیابان ماشینم خاموش شد اولین کسی که به دادم رسید برادرم بود.
و منو از نگاهها و کمکهای با توقع رها کرد...🌱🌱🌱
امروز عصر با مادرم حرف میزدم
برایش عکس بستنی فرستادم. مادرم عاشق بستنیست
گفتم بستنی را که دیدم یادت افتادم.
برایم نوشت: «من همیشه به یادتم چه با بستنی چه بیبستنی».🌱🌱🌱
و من
نشستهام و به کلمهی «خانواده» فکر میکنم،
که در کنار تمام نارفاقتیها،
پلیدیها و دوروییهای آدمها و روزگار،
تنها یک کلمه نیست، بلکه یک دنیا آرامش و امنیت است.
قدر خانوادههاتون رو بدونید...🤍🌼
@Harf_Akhaar
اگر ڪسی صادقانه با شما🌱
ڪینه ورزی ڪرد🌱
و دشمنی خود را نشان داد🌱
به او احترام بگذارید!🌱
زیرا🌱
اون دشمن با شرفی است🌱
او بهتر از دوستی است ڪه🌱
ریاکارانه محبت میکند.🤍🌼
@Harf_Akhaar
‹‹🌱🌱🌱››
شور دیدارت اگر شعله به دلها بکشد
رود را از جگر کوه به دریا بکشد🤍🌼
گیسوان تو شبیه است به شب، اما نه!
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد🤍🌼
خودشناسی قدم اول عاشق شدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد🤍🌼
عقل، یکدل شده با عشق، فقط میترسم
هم به حاشا بکشد هم به تماشا بکشد🤍🌼
یکی از ما دونفر کشته به دست دگری است
باش تا کار من و عقل به فردا بکشد🤍🌼
زخمی کینهی من! این تو و این سینهی من
من خودم خواستهام کار به اینجا بکشد🤍🌼
حال با پای خودت سر به بیابان بگذار
پیش از آنی که تو را عشق به صحرا بکشد🤍🌼
@Harf_Akhaar
<<<🌱🌱🌱>>>
موبایل شماروبه آدمهایی که
ازتون دورهستندنزدیک میکنه
اما،
شماروازآدمهایی که نزدیکتوننددورمیکنه
لحظات باهم بودن رابیشتر قدر بدانیم
روزهای رفته هرگز بازنمیگردند
🤍🌼
@Harf_Akhaar
🌱🌱🌱
یادتونه بچگیامون که میخواستیم از خیابون رد بشیم دست مامانمونو
انگار وقتی که مامانمون دستمونو میگرفت دیگه خیالمون راحت بود.
یکیو پیدا کنید وقتی دستتونو گرفت، نگاه به این طرف و اونطرف نکنید و خیالتون راحت باشه کنارش...🤍🌼
@Harf_Akhaar
داستانهایبحارالانوار:
کوری شفا یافته...🌱
🤍🌼شخصی به نام اعمش میگوید:
کنیزی سیاه چهره ی نابینا را در مدینه دیدم که آب به مردم میداد و میگفت:« در راه محبت علی بنوشید.»
🤍🌼پس از مدتی او را در مکه دیدم که بینا بود و به مردم آب میداد و میگفت:
«در راه محبت سرورم علی علیه السلام آب بنوشید، آن کس که خداوند به خاطر او بیناییام را دوباره به من عنایت کرد.»
🤍🌼نزدیک رفتم، گفتم:
شما را چندی پیش در مدینه دیدم به مردم آب میدادی و نابینا بودی و امروز میبینم بینا هستی، قضیه بینایی تو از چه قرار است؟
🤍🌼گفت: روزی شخصی از من پرسید: تو کنیز آزاد شده علی بن ابی طالب علیه السلام و از ارادتمندان او هستی؟
گفتم: آری
گفت: خدایا! اگر این کنیز راست میگوید بینایی اش را به او باز گردان.
به خدا سوگند! بعد از دعای آن مرد خداوند نعمت بینایی را به من بازگرداند و بینا شدم.
به او گفتم: تو کیستی؟
گفت: من خضر پیغمبر، و از شیعیان امیرالمومنین علی علیه السلام هستم.
‹‹ بحارالانوار، ج ۴۲، ››
@Harf_Akhaar