🌱
#داستان_پندآموز
روزی حضرت داود (ع) از حضرت حق خواست که قضاوتی را به او کمک کند که اگر خدا بود چنین قضاوتی بین دو شاکی میکرد.
حضرت حق فرمود: «ای داود از این سودا و تقاضا درگذر و بر اساس آنچه میبینی قضاوت کن.» اما داود نبی (ع) اصرار کرد.
روزی حضرت حق جلجلاله به او فرمود:
«فردا نزد تو پیرمردی با جوانی برای دادرسی مراجعه خواهند کرد، بین آن دو قضاوت نکن تا من قضاوتی بکنم که در روز رستاخیز در بین مردم خواهم کرد.»
صبح روز بعد شد و پیرمردی، جوانی را نزد داود (ع) آورد و گفت:
«این جوان این انگور را از باغ من دزدیده است. جوان بیچونوچرا دزدی از باغ این پیرمرد را پذیرفت.»
جبرییل نازل شد، در حالیکه مردم شاهد قضاوت داود (ع) بودند به داود (ع) امر کرد، از کمر خنجر خود را در بیاور و به دستان این جوان بسپار تا پیرمرد را بکشد و سپس جوان را آزاد کن.
داود (ع) از این قضاوت الهی ترسید؛ ولی چون خودش خواسته بود، تسلیم امر حق شد.
در پیش چشم مردم! دستان پیرمرد را گرفت و خنجر به جوان داد و امر کرد جوان سر پیرمرد را برید. مردم از این قضاوت داود (ع) آشفته شدند و حتی دوستان او، او را رها کردند.
مدتی گذشت، همه داود (ع) را به بیدینی و بیعدالتی متهم کردند.
داود نبی (ع) سر در سجده برد و اشکها ریخت و از خدا طلب کرد تا شایعات را از او دور کند.
ندا آمد: «ای داود! مردم را به باغی که برای این پیرمرد بود ببر. به مردم بگو این قضاوت، امر من بود. آن پیرمرد قاتل پدر این جوان بود و این باغ ملک پدر این جوان. پس پسر٬ قاتل پدر را قصاص کرد و به باغ خود رسید. گوشه باغ را بکَن خمرهای طلا خواهید دید که برای این پسر است. به مردم نشان بده تا باور کنند این قضاوت از سوی من و درست بود.
ای داود (ع) دیدی! من نخواستم قضاوتی به تو نشان دهم٬ به اصرار تو این کار را کردم. چون نمیخواستم در بین مردم به بیدینی و ناعدالتی متهم شوی. چنانچه بسیاری از مردم چون از کارهای یکدیگر بیخبر هستند و علم ندارند مرا به بیعدالتی متهم میکنند و از من دور میشوند. در حالیکه اگر از عمق افعال من باخبر شوند هرگز در مورد من چنین گمان نمیکنند و مرا دوست میدارند.
ای داود خواستم بدانی این انسان با جهل خود چه ظلمی در حق من روا میدارد و از نادانی، مرا به بیعدالتی متهم میکند، مگر کسانی که مرا به توحید راستین شناخته و باور کردهاند. نزد من محبوبترین بنده کسی است که مرا به جمیع صفات توحید بشناسد و یقین بر پاکی من کند.»
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
روباه گفت:
کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی.
اگر مثلا سر ساعت چهار بعد از ظهر بیایی من از ساعت سه تو دلم قند آب می شود و هر چه ساعت جلوتر برود بیش تر احساس شادی و خوش بختی می کنم.
ساعت چهار که شد دلم بنا می کند شور زدن و نگران شدن.
آن وقت است که قدر خوشبختی را می فهمم!
امّا اگر تو وقت و بی وقت بیایی من از کجا بدانم چه ساعتی باید دلم را برای دیدارت آماده کنم؟!
هر چیزی برای خودش رسم و رسومی دارد.
#شازده_کوچولو
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
3.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای کوچکترین نعمت ها شکر کنید ... 🌱
#دکتر_سعید_عزیزی
@Harf_Akhaar
‹🤍🌼›
اَمن باشید و قابل اعتماد
که اگر روزی تمامِ جهان برای آدمی سیاه شد
و امیدی اگر نبود
تنها قسمتِ سفیدِ جهانش شما باشید
و روزنهی نور و امیدی شوید
در بینهایت تاریکی...🌱
@Harf_Akhaar
شخصی نزد شیخی رفت تا از زبان درازی و سرکوفت های زنش شکایت کند و مشورتی بگیرد
شیخ گفت بابت هر کاری که زنت برایت انجام میدهد از او تعریف و تمجید کن
هنگام شام زن سفره را پهن کرد. مرد با اولین لقمهای که خورد شروع کرد از دستپخت زنش تعریف کردن و گفت تا حالا چنین غذای لذیذی نخورده ام.
زن گفت: زهرمار بخوری، چندین سال برایت غذا پختم اما یکبار هم تعریف نکردی
حال که خواهرت برای اولین بار غذا برایمان فرستاده، تعریف و تمجید میکنی!😂
#طنز
@Harf_Akhaar
1.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بین مرد و خداوند زن قرار دارد ... 🌱
#دکتر_انوشه
@Harf_Akhaar
ارزش یک خواهر را،
از کسی بپرس که آن را ندارد.
ارزش یک ماه را،
از مادری بپرس که کودک نارس
به دنیا آورده است.
ارزش یک دقیقه را،
از کسی بپرس که
به پرواز هواپیما نرسیده است.
ارزش یک ثانیه را،
از کسی بپرس که
از حادثهای جان سالم به در برده است.
ارزش یک میلی ثانیه را،
از کسی بپرس که
در مسابقات المپیک،
مدال نقره برده است.
زمان برای هیچکس صبر نمیکند.
قدر هر لحظه
خود را بدانید...
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
3.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوش بگذرون ولی به کسی نگو ...
‹‹ هــرگــز موفـــقیــت را پیــش از مـوقـع عـیان نـکـن ››
‹‹🌱››
#اردشیر_رستمی
@Harf_Akhaar
"ترس از دست دادن"
ترس از دست هر چیزی باعث از دست دادن آن چیز میشود، زیرا هنگامی که به از دست دادن چیزی فکر میکنیم احساس قدرتمند ترسیدن را هم چاشنی آن فکر میکنیم و اینجاست که داریم انرژی فوق العاده ای به از دست دادن آن چیز میدهیم و این برابر است با از دست دادن.
نکته روانشناختی ترس از دست دادن:
این نوع ترس ریشه در دوران کودکی هر فرد و والدین دارد، بهتر است ریشه ای مورد بررسی قرار گیرد.
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
🌱🌱🌱
دقت کردیدانسانهای صادق به
صداقت حرف هیچکس شک نمیکنند
و حرفِ همه را باور دارند ؟!
انسانهای دروغگو تقریبا حرف هیچکس
را باور ندارند و معتقدند که همه دروغ
میگویند !
انسانهای امیدوار همواره در حال
امیدوار کردن دیگرانند.
انسانهای نا امید همیشه آیه یاس میخوانند !
انسانهای حیله گر معتقدند که
همه مشغول توطئه هستند
انسانهای شریف همه را شرافتمند میدانند !
انسانهای بزرگوار بیشترین کلامشان،
تشکر از دیگران است.
انسانهای نظر بلند هرکاری برای
هرکسی میکنند بازهم با شرمندگی
میگویند:
ببخشید که بیشتر از این از دستم
بر نیامد.
انسانهای تنگ نظر هرکاری برای
هرکس انجام دهند چندین برابر
می بینندش.
انسانهای بامحبت در نهایت مهربانی
همه را با جانم، عمرم، عزیزم خطاب میکنند.
انسانهای متواضع تقریبا در مقابل
خواسته همه دوستان میگویند:
چشم سعی میکنم
انسانهای پرتوقع انتظار دارند همه
در مقابل حرف هایشان بگویند چشم.
انسانهای حسود همیشه فکر میکنند
که همه به آنها حسادت میکنند.
انسانهای دانا در جواب بیشتر
سوالات میگویند: نمیدانم.
انسانهای نادان تقریبا در مورد
هر چیزی میگویند: من بهترمیدانم ...!
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
امام باقر"علیه السلام"
هر که قصد کار خوبی کند،در انجام آن شتاب ورزد؛زیرا هر چیزی که در آن تاخیر شود،شیطان فرصتی به دست می آورد
میزان الحکمه ج۳ ص۵۵۹
‹‹🌱››
@Harf_Akhaar
6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زیبایی
خوشبختى، جدا تعريفی نداره
يكى با يه دوچرخه خوشبخته
يكى با يه هكتار باغ آلبالو
اون يكى با آدم روياهاش.
دلت كه راضى باشه خوشبختی...🌱
@Harf_Akhaar