🤍در برابر آنچه که هست تسلیم شوید
به هستی آری بگویید
آنگاه ببینید
چگونه بجای آنکه هستی
بر ضد شما باشد
ناگهان برای شما شروع به کار می کند ,,,
@Harf_Akhaar
انسانی که به شناخت خویش نرسیده باشد،
بیسواد حقیقی است،
هر چند تمام
کتب دنیا را خوانده باشد...
اگر درونت پر از خشم، نفرت،
خودخواهی و غرور، حسادت و زبالههای دیگر است،
بدان که هیچگاه چیزی را نیاموختهای و هنوز رشد نکردهای...
🌱#کریشنا_مورتى 🌱
@Harf_Akhaar
#داستان بزرگمهر و انوشیروان
بزرگمهر وزیر دانای انوشیروان هرروز صبح زود خدمت انوشیروان میرفت و پس از ادای احترام رو در روی انوشیروان میگفت: سحر خیز باش تا کامروا گردی.
شبی انوشیروان به سرداران نظامیاش دستور داد تا نیمه شب بیدار شوند و سر راه بزرگمهر منتظر بمانند. چون پیش از صبح خواست به درگاه پادشاه بیاید لباسهایش از تنش در بیاورند و از هر طرف به او حمله کنند تا راه فراری برای او باقی نماند.
صبح روز فردا وقایع طبق خواسته انوشیروان اتفاق افتاد. بزرگمهر راه فراری پیدا نکرد. چون صلاح ندید برهنه به درگاه انوشیروان برود، به خانه بازگشت و دوباره لباس پوشید. آن روز دیرتر به خدمت پادشاه رسید.
پادشاه خندید و گفت: مگر هر روز نمیگفتی سحر خیز باش تا کامروا باشی؟
بزرگمهر گفت: دزدان امروز کامروا شدند، زیرا آنها زودتر از من بیدار شده بودند. اگر من زودتر از آنها بیدار میشدم و به درگاه پادشاه میآمدم، من کامرواتر بودم.
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🌱🌱
هیچوقت از خودمون پرسیدیم
قیمت یه روز زندگی چنده؟؟
ما که قیمت همه چیز رو با پول
میسنجیم تا حالا شده از خدا بپرسیم:
خدایا
قیمت یه دست سالم چنده؟
یه چشم بی عیب چقدر می ارزه؟
چقدر باید بابت اشرف مخلوقات بودنمون پرداخت کنیم؟؟؟؟
قیمت یه سلامتی فابریک چقدره؟؟
ما همه چیز رو مجانی داریم
ولی شاکر نیستیم ....
"خدایاشکرت"🤍🤲
@Harf_Akhaar
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوشی پناه منه !!!
🌱#دکتر_سعید_عزیزی 🌱
@Harf_Akhaar
🌱🌱🌱
#داستان پدر و پسر
شبی پدری به پسرش گفت: بچه بلند شو سنگ یک من همسایهمان را بگیر که آرد بکشیم، بدهم مادرت نان بپزد. همینطور که حرف میزد گربهای داخل خانه شد.
پسر گفت: این گربه را من ده دفعه کشیدم، یک من است.
پدر گفت: خوب برو نیم گز خانه همسایه را بگیر تا ببینم مادرت از قالی چقدر بافته است.
پسر گفت: من ده دفعه دم گربه را متر کردم، نیم گز است.
پدر ناراحت شد و گفت: بلند شو ببین باران میآید یا نه؟
پسر گفت: این گربه همین حالا از حیاط آمده، دست بکش ببین تر است، اگر تر است باران میآید.
پدر که دید هرکاری به بچه میدهد از زیرش در میرود، گفت: خوب بلند شو یک قلیان چاق کن بکشیم.
پسر که دید این کار را نمیتواند کلک بزند، گفت: همه کارها را من کردم، این یکی را دیگر خودت بکن
@Harf_Akhaar
از همه کسایی که به من نه گفتن ممنونم، چون باعث شدن خودم کارهام رو انجام بدم.
🌱- آلبرت انیشتین🌱
@Harf_Akhaar
📗 شبی که مرحوم کاشف الغطاء پسرش را سعادتمند کرد
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم
یکی از سیرههای آیت الله العظمی شیخ جعفر کاشف الغطاء (ره) این بود ه که دیگران و از جمله اعضاء خانواده را برای نماز شب بیدار میکرد.
فرزند ایشان (شیخ حسن) میگوید: در یکی از شبها که ایشان برای تهجّد و نماز شب برخاسته بود، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرد و فرمود: بلند شو تا به حرم مطهّر برویم و در آنجا نماز بخوانیم.
فرزند جوان که بیدار شدن از خواب در آن ساعتِ شب برایش سخت بود، گفت: من فعلاً آماده نیستم، شما منتظر من نشوید؛ بعداً مشرّف میشوم.
پدر فرمود: نه، من این جا ایستادهام؛ آماده شو که با هم برویم. آقا زاده، به ناچار از جا برخاست و بعد از وضو گرفتن، با هم راه افتادند.
هنگامی که کنار درب صحنِ مطهّر رسیدند، در آنجا مرد فقیری را دیدند که نشسته و دست نیاز به طرف مردم دراز کرده است. آن عالم بزرگوار ایستاد و به فرزندش فرمود: این شخص در این وقتِ شب برای چه این جا نشسته است؟
فرزند گفت: برای گدایی و تکدی از مردم.
آقا شیخ جعفر فرمود: به نظر شما چقدر مردم به او پول میدهند؟
فرزند مبلغ ناچیزی را گفت (مثلاً یک درهم)
مرحوم کاشف الغطاء فرمود: فرزندم! خوب فکر کن و ببین این آدم برای به دست آوردن مبلغ بسیار اندک و کم ارزش دنیا (که آن را هم شاید به دست بیاورد)، در این وقت شب از خواب و آسایش خود دست برداشته و آمده در این گوشه نشسته و دست تذلّل به سوی مردم دراز کرده!
آیا تو، به اندازهای که این شخص به بندگان خدا اعتماد دارد، به وعدههای خدا درباره شبخیزان و متهجّدان اعتماد نداری!؟
که [در قرآن] فرموده است: فَلاَ تَعْلَمُ نفسٌ ما أخفی لهم من قرَّة أعیُنٍ؛ هیچ کس نمیداند چه پاداشهای مهمّی که مایه روشنی چشمهاست برای آنها نهفته شده است.
سوره سجده/ آیه 17
گفتهاند آن فرزند جوان از شنیدن این گفتار پدرِ زندهدل خود چنان تکان خورد و تنبّه یافت که تا آخر عمر از شرف و سعادت بیداری آخر شب برخوردار بود و نماز شبش ترک نشد.
@Harf_Akhaar
هيچوقت دست از انجامِ کارهای کوچک برای ديگران برندار.
گاهی اوقات همان کارهای کوچک، بزرگترين قسمت قلب آنها را فرا ميگيرند.🌱
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوند همه چیزرو جفت آفرید:
دودست..
دوپا...
دوچشم..
ولی ما یه بینی داریم !
یه دهن داریم !
یه قلب داریم !
یعنی:بشر...
برویه هم نفس
یه هم زبون
یه همدل پیداکن...
فقط یه دونه روپیدا کن !🌱
@Harf_Akhaar
خسرو شکیبایی میگه:
کاش میشد آدمی،
گاهی فقط گاهی به اندازه ی نیاز بمیرد،
بعد بلند شود آهسته آهسته خاکهایش را بتکاند،
اگر دلش خواست برگردد به زندگی،
و اگر دلش نخواست بخوابد تا ابد...
@Harf_Akhaar
🌱🌱🌱
ساعت شنی به من یاد داد
بایدخالی شوی تا پُر کنی
تا پُر کنی، کسی را، دلی را
چشمی را، گوشی را
خالی کنی خودت را از نفرت تا
پُر کنی کسی را از عشق
خالی کنی دلت را از غم تا
پُر کنی دلی را از شادی
خالی کنی چشمت را از کینه تا
پر شود چشمی از آرامش
خالی کنی گوشهایت را از دروغ تا
پر کنی گوشهایی را از زمزمههای عاشقانه
و
مبادا اشتباه کنی
مبادا خالی شوی به قیمت لبریزی دیگران
یادت باشد ساعت شنی روزی میچرخد
و این بار، این تو هستی که پُر میشوی
از آنچه خودت پُر کردهای دیگران را . . .
@Harf_Akhaar