eitaa logo
حرف آخر • حکایت و پند •
76.8هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
0 فایل
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 -سخنان پر مفهوم بزرگان ایران و جهان -حکایت های جالب و آموزنده تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/1314784094C8c098d28af
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 📗 داستان سگ و بيابان گرد... داستانی دیدم در بوستان سعدی كه به شعر در آورده است؛ خلاصه اش را عرض مي‌كنم. می گفت: یک نفر بیابانی و چادر نشین در بیابان، به یک سگ وحشي برخورد کرد. آن سگ، پای این بنده خدا را گاز گرفت. خیلی ناراحت شد و سگ را زد و فرار کرد. بعد به خانه آمد و خیلی ناراحتي و گریه مي‌كرد. دختری داشت؛ آمد و گفت: «بابا! همه اش تقصیر خودت است آن سگ که پاي تو را دندان گرفت، تو هم می خواستی پایش را دندان بگیری. پایش را دندان نگرفتی، حالا هم همین طور ناراحتي و گریه مي‌کني». پدرش گفت: «بابا! اگر دنیا را هم به من بدهند، دندانم را به پای سگ آلوده نمی کنم.»( بوستان سعدي،باب چهارم، در تواضع) در مسائل اجتماعی هم همین طور است؛ اگر كسي در صحبت کردن به شما تعدی کرد، شما این خلاف را تكرار نکن و عفت و نجابت خودت را حفظ کن. احکام شرع را در وجود خودت پياده كن. او که کار بدی کرده، خودت می‌گویی که كار بدی کرده؛ شما دیگر این کار بد را تکرار نکن. ملائکه جواب او را می دهند. 🌱آيت الله ناصری🌱 @Harf_Akhaar
🌱🌱🌱 وقتی فردی شما را آزار می‌دهد، شما را کوچک می‌کند و اجازه نمی‌دهد شما در بهترین حالتی که می‌توانید باشید و دائما حال شما را می‌گیرد، دیگر جایی برای احساساتی بودن نمی‌ماند. احساسات درخور عشق و مهربانی است، درخور کسانی‌ست که اهرم‌های مثبتی در زندگی شما هستند. احساسات خود را برای کسانی نگه دارید که نسبت به شما با مهربانی و احترام و منزلت رفتار می‌کنند. احساساتتان را خرج کسانی که سعی در تخریب شما دارند و نمی‌خواهند به شما اجازه رشد دهند، نکنید! @Harf_Akhaar
▫️ لطفا زندگی کن... 🌱 خودت را عادت نده به دلشوره به اینکه آخرش چی میشه...🤍 🌱مبادا یک روز به خودت بیایی و ببینی در تمام روزهایی که گذشت بجای زندگی کردن ، نگرانی به خورد دلت داده ای...🤍 🌱زندگی کن و همه چیز رو بسپار به خدا...🤍 🌱اگر مسئله ای ازعهده تو خارج است بسپار به خدا و با اعتماد به او زندگی کن.🤍 🌱خدا طوری درست میکنه که خودت هم باورت نشه...🤍 @Harf_Akhaar
خوب بودن خود را منوط به خوب بودن ديگران نكن . بد بودن خود رابه علت بد بودن ديگران توجيه نكن. ما آيينه نيستيم، انسانيم... @Harf_Akhaar
12.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🤍قلب انسان ها را جدی بگیرید!🤍 آنجا نزدیکترین محل اتصال به اولوهیت باطن است، شاد شدن یا شکستن آن میتواند زندگی شما را دگرگون کند...🤍 شما خوب باشید🤍 مطمئن باشید که خوبی شما قبل از هر کسی به مسند نشین قلب خودتان خواهد رسید و جواب او همیشه صدها برابر است @Harf_Akhaar
📗عبادتهایی که برای آن عذاب می نویسند رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که کسبش حرام است خداوند هیچ كار خیرى را از او نمی‌ پذیرد، چه آن کارصدقه باشد چه آزاد كردن بنده؛ حج باشد یا عمره و خداوند متعال به عوض پاداش این كارها، گناه براى او ثبت می‌كند و آنچه پس از مرگش باقى میماند توشه دوزخ او خواهد بود.(1) امام صادق علیه السلام فرمود: اگر کسی با مالی که از راه حرام بدست آورده است عازم حج شود هنگامی که لبیک می گوید جواب رد به او میدهند که لَا لَبَّیْكَ وَ لَا سَعْدَیْكَ که این نشان از مردودی عمل اوست اما اگر مال او از راه حلال کسب شده باشد پاسخ مثبت به او داده می شود که لَبَّیْكَ وَ سَعْدَیْكَ و این نشان از قبولی عمل او خواهد بود.(2) امام علی علیه السلام در وصیت خود به امام حسن علیه السلام فرمود: به خدا سوگند به خدا سوگند به خدا سوگند کسی که ذره ای مال حرام بخورد در قیامت از رسول خدا صلی الله علیه و آله دور می افتد و از حوض کوثر نمی نوشد و مشمول شفاعت آن حضرت نمی گردد(3) @Harf_Akhaar ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلامتی اونایی که حالشون خوب نیست ولی میخندن تا حال بقیه گرفته نشه سلامتی اونایی که بی رحمی روزگار بی رحمشون نکرد و تو دلشون فقط مهربونی جا داره سلامتی اونایی که بداخلاقی مارو دیدن و از ما نبریدن سلامتی اونایی که وقت رفتن، نرفتن و موندن بهترشو ساختن ! سلامتی عشق که میدونم باید تهش جداشم ! سلامتی اونی که فقط تیکه ای از خاطره هاشم ... سلامتی رفیقی که بهش دست رفاقت دادم، تا آخرین نفس باهاشم سلامتی همشون ... @Harf_Akhaar
🌱🌱🌱 روزی حلال مردی ساده چوپان شخصی ثروتمندی بود و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از او دریافت می کرد. یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت:  می خواهم گوسفندانم را بفروشم چون می خواهم به مسافرت بروم و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و می خواهم مزدت را نیز بپردازم.  پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت می کرد و باور داشت که مزد واقعی کارش است، ترجیح داد.  چوپان در مقابل حیرت زدگی صاحب گوسفندان، مزد اندک خویش را که پنج درهم بود دریافت کرد و به سوی خانه اش رفت.  چوپان بعد از آن روز که بی کار شده بود، دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نکرد ولی پول اندک چوپانی اش را نگه داشت و خرج نکرد به امید اینکه روزی به کارش آید. در آن روستا که چوپان زندگی می کرد ؛ مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند.  هنگامی که وعده سفرش فرا رسید ، مردم مثل همیشه پیش او رفتند و هر کس مقداری پول به او داد و کالای مورد نیاز خویش را از او طلب کرد. چوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز سودمندی خرید کند. تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت:  با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟   چوپان گفت:  آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن. وی به سفر رفت و هنگام برگشت که مشغول بررسی حساب و کتابش بود ، بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند.  در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت ، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند ، هنگامی که داخل روستا شد ، مردم روستا گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد .  تاجر از اصرار مردم روستا برای خریدن گربه از وی حیرت زده شد.  آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن آن طلا اعلام آمادگی کردند.  تاجر به شهر خویش برگشت ، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید. تاجر با او تنها شد و او را به خداوند قسم داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟   چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود.  تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که گریه می کرد و می گفت:  خداوند در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی.  در اینجا بود که تاجر داستان را برایش تعریف کرد و آن طلاها را به او داد. @Harf_Akhaar
🌱آرزو نکن که کارها آسانتر شوند آرزو کن خودت توانمند تر شوی یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه نه اینکه هیزمش زیاد بشه تبر ما انسانها باورهامونه ، نه آرزوهامون @Harf_Akhaar
📗 مرد و رمال ▫️زنی غمگین و افسرده نزد حکیمی آمد و از همسرش گله کرد و گفت: همسر من خود را مرید و شاگرد مردی می‌داند که ادعا دارد با دنیاهای دیگر در ارتباط است و از آینده خبر دارد. مردی که استاد شوهر من شده هر هفته سکه‌ای طلا از شوهرم می‌ستاند و به او گفته که هر چه زودتر با یک دختر جوان ازدواج کند و بخش زیادی از اموال خود را به این دختر ببخشد! و شوهرم قید همه سال‌هایی را که با هم بوده‌ایم زده است و می‌گوید نمی‌تواند از حرف استادش سرپیچی کند و مجبور است طبق دستورات استاد سراغ زن دوم و جوان برود. ▪️حکیم تبسمی کرد و به زن گفت: چاره این کار بسیار ساده است. استاد تقلبی که می‌گویی بنده پول و سکه است. چند سکه طلا بردار و با واسطه به استاد قلابی برسان و به او بگو به شوهرت بگوید اوضاع آسمان قمر در عقرب شده و دیگر ازدواج با آن دختر جوان به صلاح او نیست و بهتر است شوهرت نصف ثروتش را به تو ببخشد تا از نفرین زمین و آسمان جان سالم به در برد! ببین چه اتفاقی می‌افتد! ▫️چند روز بعد زن با خوشحالی نزد حکیم آمد و گفت: ظاهرا سکه‌های طلا کار خودش را کرد. چون شب گذشته شوهرم با عصبانیت نزد من آمد و شروع کرد به بد گفتن و دشنام دادن به استاد تقلبی و گفت که او عقلش را از دست داده و گفته است که اموالش را باید با من که همسرش هستم نصف کنم. بعد هم با قیافه‌ای حق‌به‌جانب گفت که از این به بعد دیگر حرف استاد تقلبی و بی‌خردش را گوش نمی‌کند! ▪️حکیم تبسمی کرد و گفت: تا بوده همین بوده است. شوهر تو تا موقعی نصایح استاد تقلبی را اطاعت می‌کرد که به نفعش بود. وقتی فهمید اوضاع برگشته و دستورات جدید استاد تعهدآور و پرهزینه شده، بلافاصله از او رویگردان شد و دیگر به سراغش نرفت. همسرت استادش را به طور مشروط پذیرفته بود. این را باید از همان روز اول می‌فهمیدی! @Harf_Akhaar
خوبی را در آدم ها پیدا کنید .. و بدی آن ها را نادیده بگیرید.. هیچکس کامل نیست... این شما هستید که انتخاب می کنید خوبی ها رو ببینید و یا نبینید...!!! @Harf_Akhaar