eitaa logo
حرف آخر • حکایت و پند •
69.7هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
4.9هزار ویدیو
0 فایل
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 -سخنان پر مفهوم بزرگان ایران و جهان -حکایت های جالب و آموزنده تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/1314784094C8c098d28af
مشاهده در ایتا
دانلود
8.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قدیما حال دلمون بهتر بود مهربونتر بودیم دیرتر می‌رنجیدیم زودتر می‌بخشیدیم زندگیمون تمامش عشق بود 🌱مرتضی_خدام🌱 @Harf_Akhaar
روزی ملانصرالدین خطایی مرتکب میشود و او را نزد حاکم می برند تا مجازات را تعیین کند . حاکم برایش حکم مرگ صادر می کند اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گوید اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت سواد خواندن و نوشتن بیاموزانی از مجازاتت درمی گذرم . ملانصرالدین هم قبول می کند و ماموران حاکم رهایش می کنند عده ای به ملا می گویند مرد حسابی آخر تو چگونه می توانی به یک الاغ خواندن و نوشتن یاد بدهی ؟ ملانصرالدین می گوید : ان شاءالله در این سه سال یا حاکم می میرد یا خرم همیشه امیدوار باشید شاید چیزی به نفع شما تغییر کند 🌱🌱🌱 ‌@Harf_Akhaar
1.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همیشه حرفی بزن که بتوانی آنرا بنویسی چیزی را بنویس که بتوانی آنرا امضا کنی و چیزی را امضا کن که بتوانی پایش بایستی ... 🌱ناپلئون بناپارت🌱 @Harf_Akhaar
🌱🌱🌱 پرسید: آدم چه زمانی پخته میشود! ؟ جواب دادم: درست همان جایی که دیگر ازکسی توقع ندارد @Harf_Akhaar
حریص بودن در دوران پیری احمقانه است: چه چیزی پوچ تر ازمسافری که مدام وسایل خود را زیاد و زیادتر می کند در حالیکه به پایان سفر نزدیک و نزدیکتر می شود. سیسرو - دولتمرد و سیاستمدار رومی سخنور، فیلسوف، دانشمند ‌🌼🤍 @Harf_Akhaar
🌱🌱🌱 زندگی واقعی از چهل سالگی شروع میشود. تا آن زمان شما فقط در حال تحقیق هستید. @Harf_Akhaar
آورده اند که روزی ابوریحان بیرونی به همراه یکی از شاگردانش برای بررسی ستارگان از شهر محل سکونتش بیرون شد و در بیابان کنار یک آسیاب بیتوته نمود تا اینکه غروب شد. کمی از شب گذشت که آسیابان بیرون آمد و خطاب به ابوریحان و شاگردش گفت که میخواهد در آسیاب را ببندد اگر میخواهید درون بیایید همین اکنون با من به درون آیید، چون من گوشهایم نمیشنود و امشب هم باران می آید شما خیس میشوید و نیمه شب هم هر چقدر در را بکوبید من نمیشنوم وشما باید زیر باران بمانید!... ناگهان شاگرد ابوریحان سخنان آسیابان را قطع کرد و گفت: اینکه اینجا نشسته بزرگترین دانشمند و ریاضیدان و همچنین منجم جهان است و طبق برآورد ایشان امشب باران نمی آید! آسیابان گفت به هر حال من گفتم. من گوشهام نمیشنود و شب اگر شما در را بکوبید من متوجه نمیشوم... شب از نیمه گذشت باران شدیدی شروع به باریدن کرد و ابوریحان و شاگردش هر چه بر در آسیاب کوفتند آسیابان بیدار نشد که نشد... تا اینکه صبح شد و آسیابان بیرون آمد و دید که شاگرد و استاد هر دو از شدت سرما به خود میلرزند و هر دو با هم به آسیابان گفتند که تو از کجا میدانستی که دیشب باران می آید؟! آسیابان پاسخ داد من نمیدانستم، سگ من میدانست! ابوریحان گفت: آخر چگونه سگ میداند که باران میآید؟ آسیابان گفت: هر شبی که قرار است باران بیاید سگ به درون آسیاب می آید تا خیس نشود! ناگهان ابوریحان آواز داد و گفت: خدایا آنقدر میدانم که میدانم به اندازه یک سگ، هنوز نمیدانم!. ‌@Harf_Akhaar
▫️آرزو نکن که کارها آسانتر شوند آرزو کن خودت توانمند تر شوی ▪️هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه نه اینکه هیزمش زیاد بشه تبر ما انسانها باورهامونه ، نه آرزوهامون @Harf_Akhaar
4.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱خوشبختی یعنی؛🌱 قلبی را نشکنی .. دلی را نرنجانی .. آبرویی را نریزی .. چشمی را گریان نکنی .. امیدی را نا امید نکنی .. و دیگران از تو آسیبی نبینند ... حالا برو ببین چقدر خوشبختی ! @Harf_Akhaar
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱گفتم خدایا این همه سختی چرا🌱 @Harf_Akhaar‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎
به قول حاج حسین یکتا؛ ما آدما اگه مرام داشتیم گناه نمی‌کردیم💔 ‌‌ گناه ممکن‌ه توفیقِ‌ عملی‌ رو ازت بگیره که‌ عمری‌ برایِ‌ رسیدن‌ به‌ش دست‌ و پا زدی ‌@Harf_Akhaar
ﻫﯿﭻ ﻭﺭﺯﺷﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﻠﺐ ﻣﻔﯿﺪ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﻢ ﺷﺪﻥ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﺳﺖ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ ‍‌ @Harf_Akhaar