📗داستان پندآموز
مرﺩﯼ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﯽ ﻣﺎﺩﺭ، ﻫﻤﺴﺮ ﻭ فرزندش ﺭﺍ ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﺰﺩ اربابی ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ، وی ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺵ ﺍﺧﻼﺹ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ کارها ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺩﺍﺩ.
یک ﺭﻭﺯﯼ ﺍﻭ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ﻧﺮﻓﺖ...
به همین ﻋﻠﺖ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ:
ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﯾﻨﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩﺗﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻢ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻏﯿﺒﺖ ﻧﮑﻨﺪ.
ﺯﯾﺮﺍ ﺣﺘﻤﺎ به خاﻃﺮ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩﺵ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ در روز بعد ﺳﺮﮐﺎﺭﺵ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ارباب ﺣﻘﻮﻗﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﯾﻨﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩ.
ﮐﺎﺭﮔﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ تشکر کرد و ﺩﻟﯿﻞ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻥ ﺭﺍ ﻧﭙﺮﺳﯿﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩ.
ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺑه شدت ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺩﯾﻨﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻢ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﺮﺩ...
ﻭ ﮐﺎﺭﮔﺮ باز هم ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ و علت این کار را ﺍﺯ ﺍﻭ نپرسید.
ﭘﺲ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺍﺯ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺍﻭ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ به همین ﻋﻠﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺣﻘﻮﻗﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺘﯽ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺘﯽ!
ﮐﺎﺭﮔﺮ ﮔﻔﺖ:
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺯﻧﺪﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﻪ ﻣﻦ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩﯼ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ.ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ برای ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﺩﯾﻨﺎﺭ از حقوقم ﮐﻢ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﯾﺶ ﺑﻮﺩﻩ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺶ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﻨﺪ ﺭﻭح هاﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﻗﺎﻧﻊ ﻭ ﺭاضی اند ﻭ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﻭ ﮐﺎﻫﺶ ﺭﻭﺯﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎن ها ﻧﺴﺒﺖ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻨﺪ...🌱
@Harf_Akhaar
🌼🤍
معلم به بچه ها گفت: به نظرتون شجاع ترین آدما کیان؟
هرکی یه چیزی نوشته بود تا این که یکی از بچه ها گفت شجاع ترین آدما اونان که
خجالت نمیکشن و دست پدر و مادرشونو میبوسن نه سنگ قبرشونو
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 #تربیت_دینی 🌱
شاه کلید تربیت فرزند مامان باباها گوش کنن.
@Harf_Akhaar
بندگی من یاآزادی تو
روزی خلیفه وقت، کیسه پر از سیم با بنده ای نزد ابوذر غفاری فرستاد. خلیفه به غلام گفت:«اگر وی این از تو بستاند، آزادی». غلام کیسه را به نزد ابوذر آورد و اصرار بسیار کرد، ولی وی نپذیرفت.
غلام گفت:آن را بپذیر که آزادی من در آن است و ابوذر پاسخ داد:«بلی، ولی بندگی من در آن است».
پیام متن:
گاهی ثروت های مادی آمی را بنده خود می کنند و او را از بندگی خدا خارج می سازند.
@Harf_Akhaar
گویند برای
کلبه کوچک همسایهات
چراغی آرزو کن
قطعأ حوالی خانه تو نیز
روشن خواهد شد...
من خورشید را برای
خانه دلتان آرزو میکنم
تا هم گرم باشد و
هم سرشار از روشنایی..🤍
@Harf_Akhaar
دو خط موازی
پسرکی در کلاس درس، دو خط موازی را کشید و آنها متولد شدند. چشمشان بهم افتاد و قلبشان برای هم تپید. خط اول گفت: میتوانیم زندگی خوبی داشته باشیم، خانهای داشته باشیم در یک صفحهی دنج کاغذ؛ من روزها کار میکنم و میتوانم بروم خط کنار یک جادهی دورافتاده شوم. خط دوم با هیجان گفت: من هم میتوانم خط کنار یک گلدان گل سرخ شوم یا خط یک نیمکت در یک پارک کوچک. خط اولی گفت: چه شغل شاعرانهای.. حتماً زندگی خوشی خواهیم داشت.
در همین لحظه معلم فریاد زد: دو خط موازی هرگز بهم نمیرسند و بچهها تکرار کردند. دو خط موازی لرزیدند و بهم نگاه کردند. خط دوم زیر گریه زد و خط اول گفت: نه! این امکان ندارد. حتماً راهی پیدا میشود. خط دوم گفت: اما شنیدی که چه گفتند، هیچ راهی وجود ندارد.. ما به هم نمیرسیم و دوباره زد زیر گریه. خط اول گفت: نباید ناامید شد، ما از این صفحه خارج میشویم و دنیا را زیر پا میگذاریم تا بالاخره کسی پیدا شود مشکل ما را حل کند. خط دوم آرام گرفت و هر دو از صفحه بیرون خزیدند. از زیر در کلاس گذشتند و وارد حیاط شدند و آن به بعد سفرهای دو خط موازی شروع شد.
آنها از دشتها گذشتند، از کوههای بلند و درههای عمیق عبور کردند، به شهرهای مختلف رفتند و دانشمندان زیادی را ملاقات کردند. ریاضیدانی به آنها گفت: چنین چیزی محال است؛ هیچ فرمولی شما را بهم نخواهد رساند. ستارهشناس گفت: رسیدن شما بهم منجر به نابودی جهان خواهد شد و سیارات از مدار خارج میشوند و دیگر دانشمندان نیز آنها را ناامید کردند. با این حال به سفرهایشان ادامه دادند؛ اما روز به روز اشتیاقشان را برای رسیدن به هم از دست میدادند. تا اینکه روزی به دشتی رسیدند. نقاشی میان چمنزار نشسته بود و روی بومی نقاشی میکرد. نقاش قلمش را حرکت داد و دو خط موازی به روی بوم نقاشی رفتند و دو ریل قطار شدند که از دشتی میگذشت و آنجا که خورشید سرخ آرام پایین میرفت، سر دو خط موازی عاشقانه بهم میرسید.🌱
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 هیچ چیزی در این جهان دوباره به حالت قبل خودش برنمیگرده مراقب باشیم.🌱
@Harf_Akhaar
📗ازماست که برماست
▫️درخت جوانی نزد درخت پیری رفت و گفت: «خبر داری که چیزی آمده که ما را میبُرد و از پایمان میاندازد؟»
▪️درخت پیر گفت: «برو ببین از ما هم چیزی همراه او هست؟»
▫️درخت جوان رفت و دید سری از آهن و دستهای از چوب دارد. پس نزد درخت پیر برگشت و گفت: «سرش آهن و تنهاش چوب است.»
▪️درخت پیر آهی کشید و گفت: «از ماست که بر ماست.»
@Harf_Akhaar
سه چيز در زندگی
يکبار به انسان داده ميشود👌👌
1.والدين
2.جوانی
3.شانس
سه چيز دلتنگی می آورند
1.مرگ والدين
2.مرگ برادر
3.مرگ فرزند
سه چيزدردنيا لذت بخشند.
1.آب
2.اتش
3.آرامش
سه چيز را هرگز نخور
1.غصه
2.حرام
3.حق
سه چيز باعث سقوط انسان است.
1.غرور
2.دشمنی
3.جهل
سه چيز را بايد افزايش داد.
1.دانش
2.دارائی
3.درخت
سه چيز انسان را تباه ميکند.
1.حرص
2.حسد
3.حماقت
سه چيز را هميشه بخور
1.سيب
2.سير
3.سرکه
با سه چيز هميشه دوستی کن
1.عشق
2.عدالت
3.عبادت
سه چيز رنج آور است
1.بیماری
2.بی پولی
3.بی مرامی
@Harf_Akhaar
ما افڪارمون نیستیم
ما اون تصویرے ڪہ از خودمون داریم نیستیم
وقتے از افڪارمون میایم بیرون اون حسے ڪہ اون افڪار بهمون میدہ از بین میرہ
وقتے احساست بدہ فقط مشاهدہ گر افڪارت باش🌱
@Harf_Akhaar
خوشبختی ما
در سه جمله است
تجربه از ديروز
استفاده از امروز
اميد به فردا
ولي ما با سه جمله ديگر
زندگی مان را تباه می کنيم
حسرت ديروز
اتلاف امروز، ترس از فردا...
🤍امروزتون پراز حس ناب زندگی🤍
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به خودم قول دادم
هیچ وقت غصهی گذشته رو نخورم
غصهی اتفاق افتاده
بدترین روزی رو که داشتم یادمه
اما فقط یادمه ...
مثل اون روز درد نمیکشم
مثل اون روز اشک نمیریزم
یه شبایی تو زندگیم اومدن که فکر کردم
این آدم مچاله شده دیگه
تا صبح دووم نمیاره ولی صبح شد..
یه روزایی تو زندگیم اومدن که فک کردم
عقربه ها دیگه قراره تکون نخورن
ولی گذشت ، رد شد تموم شد ...
اگه باور کنیم که هیچ چیزی توی زندگی
دائمی نیست دیگه هیچوقت غصه نمیخوریم..
چه اشک بریزی و خودتو به درو دیوار بکوبی،
چه بخندی و قدم بزنی ،
دیگه نمیتونی زمان رو به عقب برگردونی
همه چی میگذره ...
پس غصهی اتفاقی که افتاده رو
هیچوقت نخور ...
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
آنچه از همه دردناک تر است..
فقر و بیماری نیست.
بیرحمی مردم نسبت به یکدیگر
است...🌱
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به زبون نیار! راز نگهدار باش!
🌱#دکتر_عزیزی🌱
@Harf_Akhaar
به فرزندان خود
چگونه خوشبخت شدن را بیاموزید
نه چگونه ثروتمند شدن را...🌱
تا زمانی که بزرگ شدند
قدر چیزها را بدانند
نه قيمتشان را...🌱
@Harf_Akhaar
#داستان
دید
روزگاری مرد ثروتمندی بود که از چشم درد رنج میبرد. با پزشکان زیادی مشورت کرده بود، اما هیچ کدام نمیتوانستند دردش را درمان کنند. هزاران روش درمانی را آزمود، اما دردش همچنان ادامه داشت و حتی بدتر هم میشد. دیگر مستأصل شده نزد طبیبی خردمند رفت که بیماریهای مختلفی را درمان کرده بود. طبیب خوب به او نگاه کرد و بعد راه حلی عجیب ارائه کرد.
از او خواست تا چند هفته فقط به رنگ سبز نگاه کند و رنگهای دیگر را نبیند. مرد آنقدر درد کشیده بود که حاضر بود این روش را هم امتحان کند. عدهای را استخدام کرد تا همه چیز را از درودیوار گرفته تا وسایل خانه را رنگ سبز بزنند، کم مانده بود که چشمان خودش را هم رنگ سبز بزند. بعد از چند هفته طبیب جویای حال بیمار خود بود پس به دیدارش آمد. دید از راهرو خانه و سقف و کف و همه جا را سبز کرده. پرسید چرا چنین کرده؟!
مرد گفت، «خودت گفتی فقط سبز ببین.»
طبیب خندید و گفت: «اگر فقط به چند یک دلاری سبز نگاه میکردی، برایت اینقدر خرج بر نمیداشت.»
نتیجه: بیایید زاویه دید خود را عوض کنیم.
@Harf_Akhaar
یاد پدر افتادم که میگفت:
نه با کسی بحث کن،
نه از کسی انتقاد کن.
هر کی هر چی گفت بگو حق با شماست
و خودت را خلاص کن.
آدمها که عقیدهات را میپرسند،
نظرت را نمیخواهند.
میخواهند با عقیدهی خودشان موافقت کنی.
بحث کردن با آدمها بیفایده است...
📗 چراغها را من خاموش میکنم
زویا پیرزاد
#قطعهایازیککتاب
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیا به شایستگی هایت
پاسخ میدهد
نه به آرزوهایت
پس شایسته ی آرزوهایت باش...
چه بسیار انسانها
دیدم تنشان لباس نبود...
و چه بسیار لباسها
دیدم که درونش انسانی نبود
به هر کس نیکی کنی
او را ساخته ای
و به هر کس بدی کنی
به او باخته ای
پس بیـا بسازیـم و نبازیـم ... !
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
گویند شیخ ابو سعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت کعبه برود.
با كاروانی همراه شد و چون توانایی پرداخت برای مركبی نداشت، پیاده سفر كرده و خدمت دیگران می كرد.
تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع آوری هیزم به اطراف رفت.
زیر درختی، مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید و از احوال وی جویا شد.
دریافت كه از خجالت اهل و عیال در عدم كسب روزی به اینجا پناه آورده است و هفته ای است كه خود و خانواده اش در گرسنگی به سر برده اند.
شیخ چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت برو.
مرد بینوا گفت: مرا رضایت نیست تو در سفر حج در حرج باشی تا من برای فرزندانم توشه ای ببرم.
شیخ گفت حج من، تو بودی و اگر هفت بار گرد تو طواف كنم به ز آنكه هفتاد بار زیارت آن بنا كنم...
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
بینهایت جالب است که زندگی به شما نشان خواهد داد که اکثر نظر دهندگان و سر تکان دهنده های ملامت گر و قضاوت گر(درباره زندگی یا رفتار دیگران)
به شکل شگفت انگیزی معمولا بی اطلاعند که خودشان در آینده دقیقا قرار است همان اشتباهاتی را انجام دهند که دیگری را بابتش ملامت میکردند !
جمله بالا یعنی از همیشه بیشتر مواظب رفتار
و مسیری که خودمان طی میکنیم باید باشیم تا دیگری🌱
@Harf_Akhaar
🤍🌼
🌱#مراقب_همدیگر_باشیم 🌱
به ﮔﻤﺎﻧﻢ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﺶ هستند....
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﭘﯿﻐﺎﻡ میگذاﺭﻧﺪ، ﮐﻪ ﺍﻋﻼﻡ میکنند ﺣﻮاسشان ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺴﺖ...
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺧﻂ ﭘﯿﻐﺎﻡ ﻧﺸﺎﻥ میدهند ﭼﻘﺪﺭ ﺩلشاﻥ ﭘﯽ ﺗﻮ، ﺩﻝِ ﺗﻮ ﻭ ﺩﺭﺩ ﺗﻮﺳﺖ. ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺏ ﺗﻮ ﺭﺍ میخوانند ...
ﻫﻤﯿﻦ آدمهایی ﮐﻪ ﭘﯿﮕﯿﺮﻧﺪ، ﮐﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ ﺩلشان تنگ تو میشود، كه نباشى دلشان میگيرد.
ﻫﻤﯿﻦ ﺁﺩمهاﯾﯽ ﮐﻪ تا دلتنگت میشوند بى مقدمه ﺑﺮﺍﯾﺖ مینویسند...
ﻭﻗﺖﻫﺎﯾﯽ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺧﻂ ﺷﻌﺮ میفرستند، ﮐﻪ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺧﻮﺩﺕ، ﻭﺟﻮﺩﺕ، ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺣﺎﻝ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻟﺖ، ﺑﺮﺍﯼﮐﺴﯽ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ ...
ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﭼﻪ ﺩﻟﺨﻮﺵ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮔﺎﻫﯽ، ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺧﻂ ﻧﻮﺷﺘﻪ، ﺩﻭ ﺳﻪ ﺧﻂ ﭘﯿﻐﺎﻡ، ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺣﺘﯽ ﺁﻥ ﺳﺮِﺩﻧﯿﺎ ...
ﺣﺲِ ﺷﯿﺮينى است ﮐﻪ ﺑﺪﺍﻧﯽ، ﺑﻮﺩنت ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ، ﻧﺒﻮﺩنت ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻏﻤﮕﯿﻦ میکند...
ﻭقتهاﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ میفهمی ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺩﻟﺖ ﭘُﺮ از درد هم كه باشد، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺨﻨﺪﯼ ﻭ ﺷﺎﺩ ﺑﺎﺷﯽ! ﺗﺎ ﺁﺩﻡﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺭﺍ، ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻧﮑﻨﯽ...
ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ، ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﯾﻦ داراییهای زندگیم، ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ، برايم ﭘُﺮﺍﺭﺯشند ﻭ
ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ شما را ﺩﺍﺭم....
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌قدیمی ها میگفتند:
لباس مرد، تمیز بودن زن را نشان میدهد.
لباس زن، غیرت مرد را نشان می دهد.
لباس دختر، اخلاق مادر را نشان میدهد و لباس پسر، تربیت مادر را نشان میدهد.
رحمت خداوند بر پدر و مادرمان که
در تربیت ما نقش داشتەاند.
آنها خواندن و نوشتن بلد نبودند،
اما در دانش گفتار، تسلّط داشتند.
آنها ادب را نمیخواندند،
اما ادب را به ما یاد دادند.
آنها قوانین طبیعت و علوم زیستی را
مطالعه نکردەاند، اما هنر زندگی را به ما آموختند.
آنها یک کتاب دربارۀ روابط مطالعه نکردەاند، اما رفتار و احترام را به ما آموختند.
آنها در دین تحصیل نکردند،
اما معنای ایمان را به ما آموختند.
آنها کتاب برنامەریزی را نخواندەاند،
اما دور اندیشی را به ما آموختند.
آنها به ما یاد دادند كه به دیگران،
چگونه احترام بگذاریم ...🌱
@Harf_Akhaar
بزرگترین رازدار زندگیت کیه؟ قلبت
بزرگترین تصمیم گیرنده زندگیت کیه؟ مغزت
بزرگترین همراه زندگیت کیه؟ پاهات
میخوام بگم «قهرمان» زندگیت خودتی فقط به خودت تکیه کن...
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺تشکر کردن یه سیاسته تو زندگی مشترک...
🌱#دکتر_عزیزی🌱
@Harf_Akhaar
#داستان
به به عجب پاسخى !
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
روزى حضرت سليمان بن داود (ع ) همراه اطرافيان ، با شكوه و سلام و صلوات عبور مى كرد، در حالى كه پرندگان بر او سايه افكنده بودند و جن و انس در دو طرف او صف كشيده بودند.
در اين حال كه عبور مى كرد به عابدى از عابدهاى بن اسرائيل رسيد، عابد به او عرض كرد: سوگند به خدا، خداوند، حكومت بسيار وسيع و بزرگى به تو عنايت فرموده است .
سليمان (ع ) در پاسخ او فرمود:
يك تسبيح در نامه عمل مؤمن بهتر است از آنچه كه به پسر داود (سليمان ) داده شده است ، چرا كه تمام اين مال و منال مى روند و نابود مى شوند ولى آن يكبار تسبيح باقى مى ماند براستى بايد گفت :
به به ، عجب پاسخ بجائى حضرت سليمان داد، و براستى به به ، به قول حافظ:
پيش صاحب نظران ملك سليمان باد است
بلكه آنست سليمان كه زملك آزاد است
آنكه گويند كه بر آب نهاده است جهان
مشنو اى خواجه كه بنياد جهان بر باد است
ملك بغداد زمرگ خلفا مى گريد
ورنه اين شط روان چيست كه در بغداد است
@Harf_Akhaar
غرور گفت: "غیرممکنه"
تجربه گفت: "ریسکیه"
منطق گفت: "بی ارزشه"
قلب زمزمه کرد: "یه امتحان بکن"🌱
@Harf_Akhaar
بهترین تلاش، تلاش برای تغییر خود و نه دیگران است
بیشتر مجالس و نشست های خانوادگی با گفتگوهایی همراه است که برای ایجاد تغییر در دیگران انجام می شود. همه می خواهند دیگری تغییر کند. کسی به تغییر خود نمی اندیشد. شوهر برای تغییر فکر و عمل همسرش تلاش می کند و زن نیز برای متحول ساختن شوهر خود تلاش می کند و این دو برای تربیت و تزکیه فرزندان و… ا ّما بهترین راه تغییر دیگران، ایجاد تغییر و تحول در افکار و رفتار خود می باشد.
چه خوب وصیتی بوده این وصیت:
دانشمندی وصیت کرده که بر روی سنگ قبرش این جملات را بنویسند:کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر بدهم، وقتی بزرگ تر شدم، دیدم دنیا خیلی بزرگه، بهتر است کشورم را تغییر بدهم:در میانسالی تصمیم گرفتم شهرم را تغییر بدهم. آن را هم بزرگ یافتم در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را تغییر بدهم. اینک در آستانه مرگ فهمیدم که باید از روز اول به فکر تغییر خود می افتادم آنگاه شاید می توانستم دیگران و بلکه دنیا را تغییر دهم…
نقش ما، در دین گریزی دیگران
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی فهم نفهمیدن هاست...
زندگی با همه ی وسعت خویش
محفل ساکت غم خوردن نیست
حاصلش تن به جزا دادن وافسردن نیست
زندگی خوردن وخوابیدن نیست
زندگی جنبش جاری شدن است
از تماشایی که آغاز حیات تا به جایی
که خدا می داند وبس ...
غمگین نباش رفیق !
آسمونِ زندگیِ تو که
همیشه بارونی نمیمونه...
روزای آفتابیَم میاد که
لبخند رو بهـ لبت میاره...
@Harf_Akhaar
یکی از پیامبران بزرگ میفرمایند؛
آنچه وارد دهان انسان میشود موجب تخریب
انسان نیست. بلکه چیزی که از دهانش بیرون
می آید انسانی را ناتوان میکند..
پس همیشه در چگونگی گفتار خود دقت کنید
چه بسا، گفتار شما روند زندگی کسی را به هر
طریقی تغییر دهد
@Harf_Akhaar