eitaa logo
حرف آخر • حکایت و پند •
77هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
0 فایل
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 -سخنان پر مفهوم بزرگان ایران و جهان -حکایت های جالب و آموزنده تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/1314784094C8c098d28af
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ «ناحلة الجسم» عبدالرضا هلالی🌼 لطفاً با حال مناسب و در خلوت ببینید😢 ناحلة الجسم یعنی ... نحیف و دلشکسته میری جوونی اما مادر پیری بهونه ی سفر می گیری باکیة العین یعنی ... بارون غصه ها می باره چشای مادر ما تاره دیگه علی (ع) شده بیچاره 🖤 (س)🖤 شبتون بخیر🌱 @Harf_Akhaar
سلام امام زمانم✋🌱 هر چند عرصه،تنگ است… هر چند جان به لب شده ایم… هر چند طعم زندگی از یادمان رفته است… هر چند شادی،دیرگاهی است به ما سر نزده… هر چند لب هایمان مدتهاست رنگ لبخند ندیده است… اما در اعماق قلب هایمان نقطه ی روشن و گرمی است که خبر از آمدنت می دهد… تو می آیی و جان می گیریم،می خندیم، شادی می کنیم، امیدوار می شویم… به همین زودی،به همین نزدیکی…... 💚اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج💚 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر سادات ، منو دعا کن... اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ 🖤یا فاطمه 🖤 @Harf_Akhaar
زندگی میچرخه عین تاس ⚽️ یه روز حکم میکنی یه روز التماس... حواست به روزی که حکم میکنی باشه...🌱 @Harf_Akhaar
از حکیمی پرسیدند: چرا هیچ از عیب مردم سخن نمیگویی؟!‌!! حکیم گفت: هنوز از محاسبه عیب های خودم فارغ نشدم تا به عیب های دیگران بپردازم..... @Harf_Akhaar
وقتتو تلف هر برنامه‌ای نکن! جای تعجب است که مردم یه هزار تومن به یه نفر بدن نگاه میکنن ببینن که اون جنسی که میگیرن هزار تومن می ارزه نمی‌ارزه، ولی دو ساعت وقتشو میده برای تماشای فیلمی یا...هیچ نگاه نمیکنه که می ارزه نمی ارزه! یه وقتی یه کسی داشت میمرد، عزرائیل رو دید . گفتش که من سه تا گنج دارم یکی از این گنج ها رو میدم به تو که یک دقیقه به من مهلت بدی. عزرائیل گفت: نمیشه! گفت:دو تا از گنج ها رو میدم. عزرائیل گفت :نمی‌شه گفت: هر سه تا گنج رو میدم که یک دقیقه من مهلت بدید . گفت :نمیشه گفتش که من میدونستم که نمیشه چون ...فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ ﴿٣٤﴾ برای هر امتی زمانی [معین و اجلی محدود] است، هنگامی که اجلشان سرآید، نه ساعتی پس می مانند و نه ساعتی پیش می افتند. (سوره اعراف آیه ۳۴) عزرائیل گفت:پس برای چی سوال کردی ؟؟ گفت: برای اینکه مردم قدر عمر رو بدونن که من مردم چندین هزار جواهر و اینها رو سه تا گنج رو حاضر شدم بدم که یه دقیقه به من بدن ندادن . شما قدر بدونید. چطور ممکنه که من دو ساعت، سه ساعت وقتم رو در روز بدم به تلویزیون و به برنامه‌ای که نمی‌دونم چی هست که آخر هیچی هم به من نده . چه خسرانی ما رو گرفته که، ما هیچ عمرمون رو حساب نمی‌کنیم . مهمترین اسراف، اسراف عمره نه اسراف آب و نون و اینا ...إِنَّهُ لا يُحِبُّ المُسرِفينَ﴿۳۱﴾ خداوند مسرفان را دوست نمی‌دارد . 🌱 چیزی گرانبهاتر از عمر نیست لحظات عمرتون رو حساب کنید ...🌱 @Harf_Akhaar
بزرگی وصیت کرد که برای سلامتی عقلتان هویج بخورید همه خندیدند،ولی هیچ کس ندانست که عقل همه به چشمانشان است.🌱 ‌@Harf_Akhaar
🌼🤍🌼🤍 همیشه آدم هایی که جواب در آستین دارند برایم عجیب بودند نه که بلد نباشم من هم جواب بدهم، نه! اما من بیشتر اوقات حرف را آنقدر مزه مزه می کردم تا اصلا بحث تمام می شد و آدمِ روبرویم می‌رفت ولی من هنوز داشتم با خودم کلنجار می‌ رفتم که چرا سکوت کردم وقتی می توانستم جواب دندان شکنی بدهم! اما با گذر زمان فهمیدم آدم هایی که هیچ مرزی ندارند و می توانند در لحظه جواب دندان شکن بدهند؛ آدم هایی هستند که به هیچ چیز جز برنده شدنشان در بحث فکر نمی کنند! و دیگر برایم عجیب نبود اگر آدمی را میدیدم که می تواند هرچه دلش می خواهد بگوید و طوری رفتار کند که انگار حق، تمام قد با اوست! دیگر برایم عجیب نبود چون فهمیدم برنده ی حقیقی در بحث آدمیست که می تواند با تنها یک جمله بحث را تمام کند، اما چیزی جلودارش می شود: شخصیتش! @Harf_Akhaar
🌱🌱🌱 در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم می‌فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آنخود می‌کردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می‌برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد... به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدر است؟کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم. کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳ سکه. مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پاره ای جهنم را به نام فرد كرد و سند را به او داد. مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. به میدان شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم را خریدم این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمی‌دهم، برويد و خوش باشيد...! 🌱نام آن مرد مارتين لوتر بود🌱 @Harf_Akhaar
اگر کسی درون خود یک من محکم و استوار نداشته باشد، نمی تواند تغییرات زندگی را تحمل کند. کلید توانایی تحمل تغییرات این است که خودت را "بشناسی"، بدانی که چه "ارزشی" داری، و از زندگی "چه می خواهی" این سه باید در ذهن تو ثابت باشند و فقط با اراده تو تغییر کنند، نه با تغییرات بیرون🌱 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍آدمها دو جور زندگی میکنن : ۱_ غرورشون رو زیر پاشون میذارن و با انسانها زندگی میکنن ۲_ انسانها رو زیر پاشون میذارن و با غرورشون زندگی میکنن عوض شدن رفتار آدما رو پای مغرور شدنشون نذاریم گاهی وقتا آدما به یه جایی میرسن که واقعا حوصله خودشونم ندارن "آدمهای خوب را پیدا کنیدو بدها را رها" اما باید اینگونه باشد، "خوبی را در آدمها پیدا کنید و بدی آنها را نایده بگیرید" هیچکس "کامل" نیست...🌱 @Harf_Akhaar
دوست مجازی... سخاوتت را دوست دارم... مثڸ آفتاب مي ماني، گرمي،         مهرباني،                  با گذشتي... دور ايستاده اي، امّا محبتت گرمم مي ڪند...    از اينجا ڪه مڹ"قنوت"بسته ام تا آنجا ڪه تو به مهرباني "قيام" ڪرده اي يڪ "سلام" فاصله است... سلام مي ڪنم  و سلامتي و سربلندي برايت مي طلبم           و سايہ خشنودي خدا... تو هم برايم دعا ڪڹ، ڪه دلماڹ هردو   نيازمند اجابت هاي قشنگ خداست. @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا وقتی که قلبتان می زند، پای آدمهایتان بایستید. دل به حال هم بدهید و عاشقی کنید با هم. چای را دور هم باشید. لبخند های هم را سنجاق کنید به قلبتان تا مبادا فراموش شوند. دلخوری ها را بگذارید اشک شوق دیدار بشود، سر بگذارید روی سینه‌ی عزیزتان و صدای تپش‌های زندگی را بشنوید. روزی میرسد که دلتان برای همینها تنگ می‌شود. باید نگاهتان را بدوزید به حس و حال هم. @Harf_Akhaar
📗 چقدر خداداری؟ ”مرد و زنی نزد شیوانا آمدند و از او خواستند برای بدرفتاری فرزندانشان توجیهی بیاورد. مرد گفت: من همیشه سعی کرده‌ام در زندگی به خداوند معتقد باشم. همسرم هم همین طور، اما چهار فرزندم نسبت به رعایت مسایل اخلاقی بی‌اعتنا هستند و آبروی ما را در دهکده برده‌اند. چرا با وجودی که هم من و هم همسرم به خدا ایمان داریم، دچار این مشکل شده‌ایم؟ شیوانا به آن‌ها گفت: ساختمان خانه خود را برایم تشریح کنید. مرد با تعجب جواب داد: این چه ربطی به موضوع دارد؟ حیاط بزرگ است و دیوارهای کوتاهی دارد. یک ساختمان بزرگ وسط آن قرار گرفته که داخل آن اتاق‌های بزرگ با پنجره‌های بزرگ، اثاثیه درون ساختمان هم بسیار کامل است. در گوشه حیاط هم انبار بزرگی داریم، آن سوی حیاط هم آشپزخانه و حمام و توالت قرار گرفته است. شیوانا پرسید : درون این خانه بزرگ چه قدر خدا دارید؟ زن با تعجب پرسید :منظورتان چیست! مگر می‌توان درون خانه خدا داشت؟ شیوانا گفت: بله! فقط اعتقاد داشتن کافی نیست! باید خدا را در کل زندگی پخش کرد و در هر بخش از زندگی و فکر و کارمان سهم خدا را هم در نظر بگیریم. برایم بگویید در هر اتاق چقدر جا برای کارهای خدایی کنار گذاشته‌اید؟ آیا تا به حال در آن منزل برای فقیران مراسمی برگزار کرده‌اید؟ آیا از آن آشپزخانه برای پختن غذا برای در راه مانده‌ها و تهی‌دستان استفاده‌ای شده ‌است؟ آیا پرده‌ای که به پنجره‌ها آویخته‌اید نقشی خدایی بر آن‌ها وجود دارد؟ بروید و ببینید چه قدر در زندگی خودتان خدا را پخش کرده‌اید و رد پای خدا را در کجاهای منزلتان می‌توانید پیدا کنید. اگر چهار فرزند شما به بی‌راهه کشانده شده‌اند، این نشان آن است که در آن منزل، حضور خدا را کم دارید. اعتقادی را که مدعی آن هستید به صورت عملی در زندگی‌تان پخش کنید، خواهید دید که نه تنها فرزندان‌تان بلکه بسیاری از جوانان و پیروان اطراف شما هم به راه راست کشانده خواهند شد.“ @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍زندگی را سنجش دیروز نیست ▫️لاجرم باید که در امروز زیست 🤍امـروزتـون پـر از حـس ناب زنـدگی @Harf_Akhaar
گذشته‌ات رو نميتونى دوباره بنويسى اما ميتونى يه كاغذ تميز و سفيد بردارى و آينده‌ات رو اونجورى كه ميخواى بنويسى . @Harf_Akhaar
کلافه نشید ؛ وقتی که "پدر و مادرتون" ازتون میخوان کار با موبایل و ابزارهای جدید رو بهشون توضیح بدید... اونام "یه روزی" به شما یاد دادن چجوری از قاشق استفاده کنید...🌱 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنوز هم‌ کارهای خوب زیادی برای انجام دادن باقی مانده است. اینکه‌ وقتی دیگران شایعه می‌سازند دهان‌مان را ببندیم. اینکه بدون‌ خصومت به انسان‌ها لبخند بزنیم. اینکه‌ کمبود محبت در جهان را از طریق محبت‌های کوچکتر در زمینه‌های شخصی‌تر و کوچکتر جبران کنیم. به کارمان ایمان بیشتری داشته باشیم صبر و‌ حوصله‌ی بیشتری داشته باشیم. و برای انتقام جویی‌های حقیر به سراغ نقد دیگران نرویم. 🌱🌱 @Harf_Akhaar
پادشاهی  دستورداد  افراد کهن سال رابه قتل برسانند. جوانی پدرش را دوست داشت، هنگامیکه از این امر با خبر شد پدرش را در زیر زمین منزلش مخفی کرد. و وقتی ماموران برای تفتیش آمدند کسی را نیافتند... روزها گذشت و پادشاه ازطریق جاسوسان و خائنان مطلع شد، که جوان پدرش را پنهان نموده است و تصمیم گرفت که قبل از حبس جوان وقتل پدرش او را بیازماید... ماموری دنبالش فرستاد. مامور نزد او رفت و به او گفت که پادشاه شما را احضار نموده که وقت بامدادان درحال سوار و پیاده به نزد ایشان حضور یابید! جوان به حالت حیرت و سر درگمی فرو رفت و به سراغ پدرش رفت و ماجرا را تعریف نمود... مرد لبخندی زد و به فرزند خود گفت: عصایی بزرگ بیاور وروی آن سوار شو و پیاده نزد پادشاه حاضر شو! جوان درمجلس پادشاه حضور یافت، پادشاه به زکاوتش تعجب نمود، وبه جوان گفت: برو و صبح در حال پوشیده و عریان برگرد! جوان نزد پدر برگشت و ماجرا را تعریف نمود پدر به فرزند خود گفت: کفش خود را به من بده بخش پایین و پاشنه کفش رابرید وگفت: کفش خود را بپوش و نزد پادشاه حضور بیاب!پادشاه از زیرکی او شگفت زده شد و اینبار به او گفت: برو و فردا با دوست ودشمن خود بیا! جوان نزد پدر برگشت و ماجرا را تعریف نمود... پدرتبسمی کرد و به فرزندش گفت: همراه خود همسر و سگ خود را بردار و برو! وهریکی را نزدپادشاه بزن! جوان گفت: چگونه ممکن است؟! پدر گفت: شما انجام بده بزودی خواهی دانست! بامداد جوان نزدپادشاه حاضر شد و جلوی پادشاه همسرش را زد. همسرش فریاد برآورد وبه شوهرش گفت: بزودی پشیمان خواهی شد. وبه پادشاه اطلاع داد که شوهرم پدرش راپنهان نموده است... سپس سگش را زد سگ دوید... جوان به سمت سگبرگشت و اشاره نمود. سگ بسویش شتافت و دور و برش از خوشی چرخید! جوان رو به پادشاه نمود و گفت اینها همان دوست و دشمنند! پادشاه تعجب نمود! و گفت: صبح همراه پدرتان بیایید. صبح که نزد شاه حضور یافتند، پادشاه پدر جوان را به عنوان مستشار خود انتخاب نمود... و در نهایت جوان وپدرش  به لطف وفضل الهی نجات یافتند. پدر هرگاه به سن بالا رسد چنان گنجینه‌ای است که قدر و قیمت آن را نمی دانیم مگر بعد از دست دادن چنین فرصت طلایی! او مدرسه کامل و درایت واقعی است، او را به عنوان مستشار و مکان اسرار خود قرار بده همیشه با او راه حل خود را می یابی! @Harf_Akhaar
اگر نتوانید مهارت لذت بردن از هر آنچه را که در زندگی دارید در خودتان ایجاد کنید، مطمئن باشید با بیشتر به دست آوردن هر چیز، هرگز خوشحال تر نخواهید شد. 🌱🌱 @Harf_Akhaar
نشانه ی خدا ”تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دور افتاده برده شد. او با بیقراری به درگاه خداوند دعا می‌کرد تا او را نجات بخشد. او ساعت‌ها به اقیانوس چشم می‌دوخت تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد سر آخر نا امید شد و تصمیم گرفت که کلبه‌ای کوچک خارج از ساحل بسازد تا از خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید. روزی پس از آن‌که از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت دود به آسمان رفته بود، بدترین چیز ممکن رخ داده بود. او عصبانی و اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟» صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می‌شد، از خواب برخاست آن کشتی می‌آمد تا او را نجات دهد. مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟» آن‌ها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم!»“🌱 @Harf_Akhaar
مرا حیران تر از حیران تر از حیران پذیرفتی تو را گریان تر از گریان تر از گریان صدا کردم🌱 دلم تنهاتر از تنها تر از تنهاییت را دید تو را یکتا لقب دادم  ،تو را عرفان صدا کردم🌱 کجایی ساحل آرامش دریای طوفانی پریشان بودم ای دریا تو را طوفان صدا کردم🌱 تو را در تابش بی خواهش خورشید فهمیدم تو را در بارش آرامش باران صدا کردم🌱 صدا کردم صدا کردم صدایم را غمت لرزاند تو را نالان ، تو را لرزان تو را از جان صدا کردم🌱 تو می دیدی مرا احساس می کردم چه می خواهی تو انسان آفریدی... مثل یک انسان صدا کردم🌱 سلام ای پاسخ آوازهای بی صدای دل سلامت می کنم هر روز و هر شب ای خدای دل🌱 سلامم را تو پاسخ گفته ای با تابش عشقت دلم آرام شد در ساحل  آرامش عشقت🌱 @Harf_Akhaar
📗 چرامن؟ ”آرتور اش قهرمان افسانه‌ای تنیس هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد. طرفداران آرتور از سرتاسر جهان نامه‌هایی محبت‌آمیز برایش فرستادند. یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود: «چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟» آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت: در سرتاسر دنیا بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه‌مند شده و شروع به آموزش می‌کنند. حدود پنج میلیون از آن‌ها بازی را به خوبی فرا می‌گیرند. از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه‌ای را می‌آموزند و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می‌کنند. پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی‌تر راه می‌یابند. پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین‌المللی ویمبلدون را می‌یابند. چهار نفر به مسابقات نیمه‌نهایی راه می‌یابند و دو نفر به مسابقات نهایی. وقتی که من جام جهانی تنیس را در دست‌هایم می‌فشردم هرگز نپرسیدم که خدایا چرا من؟ و امروز وقتی که درد می‌کشم، باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم: چرا من؟“ @Harf_Akhaar
📗 آموزنده سرهنگ سندرز ومرغ سوخاری کنتاکی سرگذشت برند کنتاکی قطعا یکی از داستان های آموزنده و زیبا میباشد که در آن یک بار پیرمردی بود که ورشکسته بود و در خانه ای کوچک زندگی می کرد و صاحب یک ماشین خراب بود. او با چک های تامین اجتماعی ۹۹ دلاری زندگی می کرد. او در ۶۵ سالگی تصمیم گرفت که همه چیز باید تغییر کند. بنابراین او در مورد آنچه که باید ارائه دهد فکر کرد. دوستانش از دستور پخت مرغ او خوشحال بودند. او به این نتیجه رسید که این بهترین نقطه قوت او برای ایجاد تغییر است. او کنتاکی را ترک کرد و به ایالت های مختلف سفر کرد تا دستور پخت خود را بفروشد. او به صاحبان رستوران گفت که دستور العمل مرغ خوشمزه ای دارد. او دستور غذا را به صورت رایگان به آنها ارائه داد و فقط درصد کمی از اقلام فروخته شده را درخواست کرد. معامله خوبی به نظر می رسد، درست است؟ متأسفانه، نه به اکثر رستوران ها. او بیش از ۱۰۰۰ بار نه شنید. حتی بعد از همه آن آنها، او تسلیم نشد. او معتقد بود دستور پخت مرغ او چیز خاصی است. او قبل از اینکه اولین بله خود را بشنود 1009 بار رد شد. با آن یک موفقیت، سرهنگ هارتلند سندرز شیوه مصرف مرغ را در آمریکایی ها تغییر داد. جوجه سرخ شده کنتاکی، معروف به KFC، متولد شد. پیام اخلاقی : به یاد داشته باشید، هرگز تسلیم نشوید و با وجود طرد شدن، همیشه به خود ایمان داشته باشید. @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا تا قدر یک دیگر بـدانیم که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم غرض‌ها تیره دارد دوستی را غرض‌ها را چـرا از دل نرانیم🌱       @Harf_Akhaar