eitaa logo
حرف آخر • حکایت و پند •
76.6هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
0 فایل
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 -سخنان پر مفهوم بزرگان ایران و جهان -حکایت های جالب و آموزنده تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/1314784094C8c098d28af
مشاهده در ایتا
دانلود
همه زنان ودختران بخوانند 👇 بیشتر بعضی زنان و دختران فریب خورده حیف و صد حیف  زمانی ، مادر را باچادرش می شناختیم  با روسری گره خورده زیر گلویش، با ادب  و متانتش  با وقار و سکوتش،   با حیایی که  ارزش زن و مادر بودنش را صد چندان زیباتر  می کرد.  با کودکی که با عشق زیر چادرش میگرفت تا مبادا از باد حوادث  آسیبی ببیند  و دست کودکی دیگر  که گره خورده بود به لای چادرش  و  سرشار  بود از حس زیبای  مهر مادری  ... چه شد  بر  ما؟  😔😔😔 به کجا می رویم ؟؟؟   چادرها که کنار  رفت   واژه ی  مادر هم سقوط کرد   در پرتگاه بی اصالتی ، در چاله ی بی حیایی ،   از مادر  مژه هایی چسب زده ، ناخن هایی کاشته شده  و صورتی رنگی  باقی ماند .  که نه رنگی از محبت داشت ، نه رنگی از خدا  کودک هم از آغوش مادر  محو شد جایش سگی فانتزی با هزینه ای گزاف جانشین شد   پیراهن گلداری  که زمانی تمام وجود  مادر را مزین  و مستور میکرد  آب رفت .  عریانی و بدن نمایی شد هنر،   هرزگی شد کلاس ، بی غیرتی شد آزادی   دست در دست نامحرم شد حرم   ... و آغوش شد آغوش رایگان😑😑 براستی بهشت زیر پای کدامین مادر است  ؟؟🤔 و کدام  مرد  از دامن چنین زنانی به معراج خواهند رسید ؟؟؟ آیا وقت  آن  نرسیده که  واژه ی زیبای مادر و زن   را   با حیا و حریم ، حرمت  دهیم ؟؟؟ و جای این  دنیا  زدگی  اهریمنی ، اندکی  خوی الهی  خود  را پرورش دهیم   و با پوشش  به خود ارزش دهیم ؟؟؟؟ حواسمان باشد آغوش مرگ در انتظار همه ی ماست   و این جوانی چند صباحی بیش نیست 🌱و خداوند نظاره گر ماست.......🌱 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزگار "غریبي‌ست"!! ⇚آدمها یک روز "دورت" مي کردند ⇤روزي دیگَر "دورت" مي‌زنند...!! ↫یک روز ازت "دل" مي‌بَرند ⇜روزي دیگر "دل" مي‌بُرند...!! ⇍یک روز "تنهاییت" را پر میکنند ⇠وقتي خوب "وابسته ات" کردند ⇠بھ جای اینکه "درکت" کنند ⇚"ترکت" مي‌کنند..!!🌱 @Harf_Akhaar
🤍🌼 پیرمرد گفت: بعضیا همین‌ که باشن🌱 آدم خیالش راحته دلش آرومه... حالا تو بگو اصلا اون سر دنیا هم که باشن، همین‌که آدم بدونه هستن، کافیه براش...🌱 @Harf_Akhaar
📗 زنی سمت پلیس رفت و گفت: «سرکار، آن مرد که در آن گوشه ایستاده، مرا آزار می‌دهد.» پلیس گفت:«ولی خانم من مدتی است که او را زیر نظر دارم، او حتی به شما نگاه هم نکرده است.» زن گفت: «آیا این آزاردهنده نیست؟!» @Harf_Akhaar
🌼🌼🌼 این تصویر یک ولگرد و یا گدا نیست، بلکه تصویر غول ادبیات ومتفکر روسیه و جهان، "لئو تولستوی" است. او وارث ثروت هنگفت و املاک زیادی بود که همه را به بینوایان بخشید و از ۴۰سالگی تا آخر عمرش درویشانه زندگی کرد! او چه زیبا می‌گفت : با من از دین صحبت نکنید، بلکه بگذارید تا دین را در کردار و رفتار شما ببینم. او می‌گفت: دینداری‌‌تان را به خدا نشان دهید، نه این‌که به رخ یکدیگر بكشيد! به من فقط انسانیت تان را با رفتارتون نشان دهید ،کافیست. ‌@Harf_Akhaar
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی بچه هامون با هم دعوا میکنن 🌱دکتر عزیزی🌱 @Harf_Akhaar
🔴به تامین شیرخشک ۳۰ هزار نوزاد لبنانی به نیت حضرت علی‌اصغر کمک کنید 🔹با کمک شما مردم عزیز و هماهنگی مجموعه شباب‌المقاومة با حزب‌الله لبنان در بیروت؛ در حال تهیه‌ ۳۰هزار شیرخشک برای نوزادان آواره هستیم؛شما نیز در این کار خیر بزرگ سهیم باشید.🌹 🔹جهت کمک به تامین شیرخشک نوزدان و امور اجتماعی مربوطه کمک‌های خود را به بنام «جبهه جهانی شباب المقاومة» به این شماره کارت واریز نمایید👇👇
6037997750004344
🔸کانال رسمی شباب المقاومة👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3545694224Ccf85b685fb
📗 پیرمردی نارنجی‌پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت: خواهش می‌کنم به داد این بچه برسید. ماشین بهش زد و فرار کرد. پرستار: این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید. پیرمرد: اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم نمی‌شناسم. خواهش می‌کنم عملش کنید من پول را تا شب براتون میارم. پرستار: با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید. اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت: این قانون بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه صبح روز بعد همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می‌اندیشید. @Harf_Akhaar
وقتی نگران هوا باشیم، در باغ مهمانی دادن لذت‌بخش نیست وقتی بیش از حد نگران آینده‌ی فرزندان‌مان باشیم، از زیبایی بزرگ شدن‌شان لذت نمی‌بریم! وقتی ترس از سرمایه‌گذاری داریم، از لذت نعمت‌های زیادی که در اطراف‌مان هست بهره نمی‌بریم واقعیت این است که همه ما انسان‌ها برای كامل بودن متولد نشده ايم؛ همه برای لذت بردن از زندگی به قدر كافی خوبيم و هیچ كسی هم كامل نيست پس بهتر است در مسیر راه زندگی سنگ اندازی نکنیم، بر روی سنگ های دشوار زندگی برقصیم و از زندگی لذت ببریم 🤍🌼🤍🌼🤍🌼 @Harf_Akhaar
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱🌱🌱 "در آن دوری و بد حالی نبودم از رُخت خالی به دل می دیدمت، وز جان سلامت می فرستادم سزد کز خونِ من نقشی، بر آرد لعل پیروزت که من بر دُرج دل مهری، به جز مهر تو ننهادم به جز دام سر زلفت، که آرام دل سایه ست به بندی تن نخواهد داد هرگز، جانِ آزادم... 🌱🌱 @Harf_Akhaar
نگران حرف مردم نباش... مگه چند بار زندگی میکنی که اونم بخاطر بقیه خرابش میکنی ؟!؟! کسی از اینکه برا خودش زندگی کنه نمرده... بیاین امتحان کنید واسه خودمون زندگی کنیم.. حرف مردم مانند موج دریاست..! اگر مقابلش بایستی،خسته میشوی۸ و اگر با آن همراهی کنی،غرق میشوی...مردم حق دارند نظر دهند و شما حق دارید آن را نادیده بگیرید... هر چقدرکمتر جواب انسان های منفی روبدید از زندگی با آرامش بیشتری برخوردارخواهید بود.به خاطرحرف مردم زندگیتو خراب نکن این مردم‌ اگر پیامبر هم بودند هزار ایراد از کار خدا میگرفتند؛ شما که جای خود دارید... ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
🌱.🌱.🌱 تو لیست خرید برای همسرم نوشته بودم یک و نیم کیلو سبزی خوردن... همسرم آمد بدوبدو خریدها را گذاشت خانه و رفت که به کارش برسد. وسایل را که باز می‌کردم سبزی‌ها را دیدم؛ یک و نیم کیلو نبود، از این بسته‌های کوچک آماده سوپری بود که مهمانی من را جواب نمی‌داد حسابی جا خوردم! چرا اینطوری گرفته خب؟ بعد با خودم حرف زدم که بی‌خیال کم‌تر می‌گذارم سر سفره... سلفون رویش را که باز کردم بوی سبزی پلاسیده آمد. تره‌ها پلاسیده بود و آب زردش از سوراخ سلفون، نایلون خرید را هم خیس کرده بود. در بُهت و عصبانیت ماندم از دست همسری که همه خریدهایش اینطوری است به جای یک و نیم کیلو می‌رود سبزی سوپری می‌خرد و بوی پلاسیدگی‌اش را که نمی‌فهمد از شکل سبزی‌ها هم متوجه نمی‌شود!! یک لحظه خواستم همان جا گوشی تلفن را بردارم زنگ بزنم به همسرم که حالا وسط این کارها من از کجا بروم سبزی خوردن بخرم؟ و یک دعوای بزرگ راه بی‌اندازم. بعد بی‌خیال شدم. توی ذهنم کمی جیغ و داد کردم و بعد همان طور که با خودم همه نمونه‌های خریدهای مشابه این را مرور می‌کردم فکر کردم شب که آمد یک تذکر درست و حسابی می‌دهم. بعد به خودم گفتم خوب شد زنگ نزدی شب که آمد هم نرم‌تر صحبت کن. رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق مهمی نیفتاده... ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش کنم، ارزش ندارد غرغر کنم... ارزش ندارد درباره‌اش صحبت کنم حالا! مگر چه شده؟ یک خرید اشتباهی... همین دم غروب همین منی که می‌خواست گوشی تلفن را بردارد و آسمان و زمین را به هم بریزد که چرا سبزی پلاسیده خریدی؟؟؟ آرام گفتم: راستی ها سبزی‌هاش پلاسیده بود. یادمون باشه از این به بعد خواستیم سبزی سوپری بخریم فقط تاریخ اون روز باشه؛ تمام... همسرم هم در ادامه گفت آره عزیزم می‌خواستم از سبزی فروشی بخرم، بعد گفتم تو امروز خیلی کار داری و خسته میشی دیگه نخواد سبزی هم پاک کنی. آن شب سر سفره سبزی خوردن نگذاشتم و هیچ اتفاق عجیب و غریبی هم نیفتاد. چون مکث را تمرین کردم و به همسرم عاشقانه‌تر نگاه می‌کردم و فهمیدم اگر اونموقع زنگ میزدم امکان داشت روز قشنگم تبدیل بشه به یک هفته قهر.... ربطی نداره متاهلی یا مجرد مکث را تمرین کن. گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت‌ترش می‌کنیم. گاهی آرامش داریم خودمون خرابش می‌کنیم. گاهی خیلی چیزارو داریم اما محو تماشای نداشته‌هامون می‌شیم. گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش می‌کنیم... گاهی میشه، بخشید اما با انتقام ادامه‌اش میدیم، گاهی میشه ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدیم... گاهی باید انصراف داد اما با حماقت ادامه میدیم. و گاهی...گاهی.....گاهی... تمام عمر اشتباه می‌کنیم و نمی‌دونیم یا نمی‌خوایم بدونیم... کاش بیشتر مراقب خودمون و زندگیمون باشیم... 🌱ماهسو🌱 @Harf_Akhaar