فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼امروز قلم موی اراده را بردار
🌱 آغشته به رنگ عشق کن
🌼رنگ تازه ای بزن بربوم زندگی
🌱تا جان بگیرند طرح
🌼های آرزوهای قشنگت...
سلام سلام 🙋♀
صبح بخیر
شروع روزتون قشنگ 😌
🌱🌱🌱
@Harf_Akhaar
چطوری روحیه شاد داشته باشیم؟
7. سعی کنید صبح زود بیدار شوید
بیدار شدن هر روز صبح نیم ساعت زودتر از زمان مورد نیازتان سبب آرام تر شدن شما و زندگی سالم و شادتر می شود . بیدار شدن در صبح زود مانع عجله کردن شما و داشتن استرس می شود.
🌼🤍🌼🤍
@Harf_Akhaar
📗 حکایتیبسیارزیباوخواندنی
🤍مهربانی همیشه ارزشمندتر است.
📗بانوى خردمندى در کوهستان سفر مى کرد که سنگ گران قیمتى را در جوى آبى پیدا کرد. روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود. بانوى خردمند کیفش را باز کرد تا در غذایش با مسافر شریک شود. مسافر گرسنه، سنگ قیمتى را در کیف بانوى خردمند دید، از آن خوشش آمد و از او خواست که آن سنگ را به او بدهد. ...
زن خردمند هم بى درنگ، سنگ را به او داد.مسافر بسیار شادمان شد و از این که شانس به او روى کرده بود، از خوشحالى سر از پا نمى شناخت. او مى دانست که جواهر به قدرى با ارزش است که تا آخر عمر، مى تواند راحت زندگى کند، ولى چند روز بعد، مرد مسافر به راه افتاد تا هرچه زودتر، بانوى خردمند را پیدا کند.
بالاخره هنگامى که او را یافت، سنگ را پس داد و گفت:«خیلى فکر کردم. مى دانم این سنگ چقدر با ارزش است، اما آن را به تو پس مى دهم با این امید که چیزى ارزشمندتر از آن به من بدهى. اگر مى توانى، آن محبتى را به من بده که به تو قدرت داد این سنگ را به من ببخشى!»🌱
@Harf_Akhaar
جا نخواهم زد!
دردهایم را در آغوش خواهم کشید و مصمم تر از همیشه، ادامه خواهم داد.
این خاصیتِ من است؛
که مشکلاتم را شبیه به انگیزه میبینم،
شبیه به داغِ سوزانی، که وادارم میکند سریع تر از همیشه گام بردارم.
من به لطفِ دردهایم، هر روز قویتر میشوم،
نه جا میزنم،
نه کم میآورم،
میایستم و ادامه میدهم
دوام میآورم و موفق میشوم
🌱🌱🌱
@Harf_Akhaar
#حکایت مطرب دربار #پادشاه "
در زمانهاى قدیم، مردی مطرب و خواننده ای بود؛ بنام “بردیا ” که با مهارت تمام می نواخت و همیشه در مجالس شادی و محافل عروسی، وقتی برای رزرو نداشت…
بردیا چون به سن شصت سال رسید روزی در دربار شاه می نواخت که خودش احساس کرد دستانش دیگر می لرزند و توان ادای نت ها را به طور کامل ندارد و صدایش بدتر از دستانش می لرزید و کم کم صدای ساز و صداى گلویش ناهنجار می شود.
عذر او را خواستند و گفتند دیگر در مجالس نیاید.بردیا به خانه آمد، همسر و فرزندانش از این که دیگر نمی توانست کار کند و برایشان خرجی بیاورد بسیار آشفته شدند .
بردیا سازش را که همدم لحظه های تنهاییش بود برداشت و به کنار قبرستان شهر آمد.
در دل شب در پشت دیوار مخروبه قبرستان نشست و سازش را به دستان لرزانش گرفت و در حالی که در کل عمرش آهنگ غمی ننواخته بود، سازش را برای اولین بار بر نت غم کوک کرد و این بار برای خدایش در تاریکی شب، فقط نواخت.
بردیا می نواخت و خدا خدا می گفت و گریه می کرد و بر گذر عمرش و بر بی وفایی دنیا اشک می ریخت و از خدا طلب مرگ می کرد.
در دل شب به ناگاه دست گرمی را بر شانه های خود حس کرد، سر برداشت تا ببیند کیست.
شیخ سعید ابو الخیر را دید در حالی که کیسه ای پر از زر در دستان شیخ بود.شیخ گفت این کیسه زر را بگیر و ببر در بازار شهر دکانی بخر و کارى را شروع کن.
بردیا شوکه شد و گریه کرد و پرسید ای شیخ آیا صدای ناله من تا شهر می رسید که تو خود را به من رساندی؟
شیخ گفت هرگز. بلکه صدای ناله مخلوق را قبل از این که کسی بشنود خالقش می شنود
و خالقت مرا که در خواب بودم بیدار کرد
و امر فرمود کیسه زری برای تو در پشت قبرستان شهر بیاورم.
به من در رویا امر فرمود برو در پشت قبرستان شهر،مخلوقی مرا می خواند برو و خواسته او را اجابت کن.
بردیا صورت در خاک مالید و گفت خدایا عمری در جوانی و درشادابی ام با دستان توانا سازهایی زدم براى مردم این شهر اما چون دستانم لرزید مرا از خود راندند.
اما یک بار فقط برای تو زدم و خواندم.
اما تو با دستان لرزان و صدای ناهنجار من، مرا خریدی و رهایم نکردی و مشتری صدای ناهنجار ساز و گلویم شدی و بالاترین دستمزد را پرداختی.
خدایا تو تنها پشتیبان ما در این روزگار غریب و بی وفا هستی. به رحمت و بزرگیت سوگندت میدهیم که ما را هیچ وقت تنها نگذار و زیر بار منت ناکسان قرار نده🌱
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍🌼
عزیز میگفت:
برای درکنار هم موندن باید خیلی
چیزارو بخشید.
خیلی حرفارو نشنیده گرفت.
از خیلی کارها عبور کرد.
برای در کنار هم موندن باید
بخشنده ترین و قوی ترین بود
نه زیباترین و باهوش ترین ...!
آدما وقتی میتونن مدت های طولانی
کنار هم بمونن که یاد بگیرن چطور
باهم کنار بیان.
اگه گاهی تو حال خوب هم شریک
نمیشن دستی هم به حال بد هم نکشن. هیچ حال بدی موندگار نمیمونه
همونطور که حال خوب هم،
همیشگی نیست.
عزیز میگفت: اول از هر چیزی برای
در کنار هم موندن باید یاد بگیری
چطور میشه با کوچیکترین چیزها،
از زندگی لذت برد، خندید و شاد بود..🌱
@Harf_Akhaar
چرا باید تلاش کنیم مردم کتاب بخوانند؟!
کتابخوان که زیاد شود جامعه عاقلتر میشود.
کتابخوان که زیاد شود جهل کوچک و کوچکتر میشود.
کتابخوان که زیاد شود فهم بزرگ و بزرگتر و مهم و مهمتر میشود.
کتابخوانی، رمز موفقیت کشورهای پیشرفته است
🌼🤍
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکست ها و نگرانی هایت را رها کن،
خاطراتت را نمیگویم دور بریز،
اما قاب نکن به دیوار
دلت …!
در جاده ی زندگی،
نگاهت که به عقب باشد؛
زمین می خوری …
زخم بر می داری …
و درد می کشی …!
نه از بی مهری کسی دلگیر شو …
نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم…
به خاطر آنچه که از تو گرفته شده،
دلسرد مباش، تو چه می دانی؟
شاید … روزی … ساعتی … آرزوی
نداشتنش را می کردی …!
تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار …!🌱
@Harf_Akhaar
📗پندانه
▫️خوشبختی زمانیست که وجودت،
ارمغان آرامش برای دیگران باشد .
▫️هر زمان احساس کردی دیگران،
در کنارت احساس آرامش دارند،
بدان که خوشبختی .
▫️چون خودت آرامی که میتوانی،
دیگران را آرام کنی .🌱
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم نشین گل اگر باشی 🌼🤍
"معطر" میشوی
سر تر از صدها گلاب
ناب قَمصر میشوی....
از زمین بگذر مسافر
خانه ای متروکه است
"آسمان" باشی گذر گاه
کبوتر میشوی...
"عشق" را معنی به بد
مستی مکن سنگ صبور
پیش لیلای زمان
مجنون دیگر میشوی...🌼🤍
@Harf_Akhaar
#تلنگر
پرفسور حسابی می گفت:
در دوره ی تحصیلاتم در آمریکا،
در یک کارِ گروهی با یک دخترِ آمریکایی به نامِ کاترینا و همینطور
فیلیپ،که نمیشناختمش هم گروه شدم...
از کاترینا پرسیدم :فیلیپ رو میشناسی؟
کاترینا گفت: آره،همون پسری که
موهای بلوندِ قشنگی داره و ردیفِ جلو میشینه...
گفتم:نمیدونم کیو میگی..
گفت:همون پسر خوش تیپ که معمولا پیراهن و شلوار روشن و شیکی تنش میکنه..
گفتم:بازم نفهمیدم منظورت کیه؟
گفت:
همون پسری که که کیف و کفشش رو همیشه با هم سِت میکنه...
باز نفهمیدم منظورش کی بود!
کاترینا تُنِ صداشو کمی پایین آورد و گفت:
فلیپ دیگه،همون پسر مهربونی که روی ویلچیر میشینه...
این بار دقیقا فهمیدم کیو میگه،
ولی به طرز غیر قابلِ باوری رفتم تو فکر...
آدم چقدر باید طرز فکرش مثبت باشه...
که بتونه از ویژگی های منفی و نقص ها چشم پوشی کنه...
چقدر خوبه مثبت دیدن..
با خودم گفتم اگر کاترینا از من در موردِ فلیپ می پرسید من چی میگفتم؟؟؟
حتما میگفتم همون معلوله دیگه!!!
وقتی دیدگاه کاترینا رو با خودم مقایسه کردم ؛خیلی خجالت کشیدم...
حالا ما نسبت به اطرافیانمون چه دیدگاهی داریم؟؟
مثبت یا منفی؟!!!
@Harf_Akhaar
🌱🌱🌱
صادق هدایت تو کتاب بوفِ کور
خیلی خوب نوشته که :
افسوس که تمام روابط انسانی
نیاز به نوعی نقاب دارد
و تنهایی آخرین گریزگاه انسان های صادق است
@Harf_Akhaar