📗حکایت آموزنده سرباز و وعده لباس گرم پادشاه
▫️پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت، سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی میداد. از او پرسید: آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت: چرا ای پادشاه؛ اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم. پادشاه گفت: من الان داخل قصر میروم و میگویم یکی از لباسهای گرم مرا را برایت بیاورند
▫️نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. پادشاه اما به محض ورود به داخل قصر، وعدهاش را فراموش کرد. صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند، در حالی که در کنارش با خطی ناخوانا نوشته بود: «ای پادشاه! من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل میکردم اما وعده لباس گرم تو، مرا از پای درآورد».
@Harf_Akhaar
🌼🤍
هرگز اجازه نده
کسانی که ذهن کوچکی دارن
بهت بگن که رویات زیادی بزرگه
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🤍🌼🤍
تنها جمله ای ک میشه گفت: به پدر و مادر خود نیکی کنید
.
.امان از روزی كه پدر و مادر از آدم راضی نباشند
و دعای خیرشون پشت آدم نباشه
آدم هرچی تلاش كنه
بازم به هیچ جا نمیرسه ...
@Harf_Akhaar
تـو فرمانده لحظات زندگیت
هستی و ثانیهها مامورند تـا
اینکه خوشبخت بودن و حس
خـوب را کاملا به تـو برسانند
پس شروعکن که خوشبختی
جـایش همینجـاست، کنارِ تو🌱
@Harf_Akhaar
🌼🤍
📗 #حکایتی_بسیار_زیبا_و_خواندنی
▫️مورخین تاریخ ایران می نویسند که #ناصرالدینشاه در بازدید از اصفهان با کالسکه سلطنتی از میدان کهنه عبور میکرد که چشمش به ذغال فروشی اُفتاد!
مرد ذغال فروش تنها یک شلوار پاره پاره به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغال ها بود.
▫️و به همین علت گرد ذغال آغشته شده با عرق بدن عریان او منظره وحشتناکی را بوجود آورده بود!
ناصرالدین شاه با نگاهی به سر تا پای او گفت:
#جهنمبودهای؟
ذغال فروش گفت:
بله قربان!
▫️شاه پرسید : چه کسی را در جهنم دیدی؟
ذغال فروش حاضر جواب پاسخ داد:
تمام افرادی که اینک در رکاب اعلاحضرت هستند همه را در جهنم دیدم!
شاه بعد از مکث کوتاهی گفت:
مرا چه! مرا آنجا ندیدی؟
ذغال فروش پیش خود فکر کرد اگر بگوید شاه را در جهنم دیده ممکن است دستور قتلش صادر شود.
▫️اگر هم بگوید که ندیده ام حق مطلب را ادا نکرده است، پس در اقدامی زیرکانه پاسخ داد:
قبله عالم، حقیقش این است که من تا ته جهنم نرفتم!🌱
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🌱🌱
#خوشبختی در کاخ داشتن نیست
با هر آنچه که همین اطرافمونه
اگه حالمونو خوب کنیم
خوشبخت ترین آدم روی زمینیم
@Harf_Akhaar
🌼🤍
#سوادزندگی
قبل از پاسخ دادن به سوالات دیگران
مدتی سکوت کن
تا پاسخ بهتری بیابی...
سکوتت
در خاطر هیچکس نخواهد ماند؛
اما پاسخ ات را
همیشه به خاطر خواهند سپرد..!🌱
@Harf_Akhaar
🌱🌱🌱
بعضیا بودنشون حال زمین روخوب میکنه ازون بعضیا باشیم....
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزرگترین دغدغه یه مرد
بزرگ ترین دغدغه یه زن
🌱دکتر انوشه🌱
@Harf_Akhaar
📗حکایت پادشاه و وزیر دانا
▫️یکی از پادشاهان در زمان پوست کندن سیب یا چاقوی تیز، انگشت خود را قطع کرد. وقتی نالان و پردرد طبیبان را احضار کرد، وزیر گفت: هیچ کار خدا بیحکمت نیست.
▪️پادشاه از حرف وزیر بسیار ناراحت شد و با فریاد بلندی گفت: در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟، و سپس دستور داد تا وزیر را زندانی کنند.
▫️روزها در پی هم میگذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و در آنجا آنقدر از محافظان و همراهان خود دور شد که ناگهان خود را میان یک قبیله وحشی تنها یافت. افراد آن قبلیه، پادشاه را دستگیر کردند و به درختی بستند تا او را بکشند.
▪️اما این قبیله رسم عجیبی داشتند. آنها رسم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشتش قطع شده بود، او را رها کردند تا برود.
▫️پادشاه به قصر خود بازگشت و در حالیکه به سخن وزیر فکر میکرد، دستور داد تا او را آزاد کرده و به پیش او بیاورند.
▪️وقتی وزیر در محضر شاه حاضر شد، پادشاه به او گفت: تو درست گفتی، قطع شدن انگشت من حکمتی داشت، ولی زندانی شدن تو جز رنج و سختی، هیچ فایدهای برای تو نداشت.
▫️وزیر در پاسخ به پادشاه لبخندی زد و گفت: برای من هم پرفایده بود سرورم، زیرا که من همه جا با شما همراه بودم و اگر آن روز به زندان نمیافتادم، حتماً الان کشته شده بودم.
🌱(این یعنی وزیر اگر زندانی نشده بود، همراه پادشاه گرفتار قبیله وحشی میشد و چون همه بدن او سالم بود، توسط وحشیها کشته شده بود)🌱
@Harf_Akhaar
هرگز سه قدرتی که همیشه
در دسترس هستند را فراموش نکن:
🤍عـشـق
🤲 دعـا
🌼بخشش
@Harf_Akhaar
هر چه قدر کمتر جواب انسان های منفی رو بدید از زندگی با آرامش بیشتری برخوردار خواهید بود..🌱
@Harf_Akhaar
#ضرب_المثل
📗 #حکایت
#دزد_باش_ولی_مرد_باش
📗در یکی از شهرهای بزرگ ایران کاروانسرایی معروف وجود داشت که دلیل شهرتش دیوارهای بلند و در بزرگ آهنیاش بود که از ورود هرگونه دزد و راهزن جلوگیری میکرد.
سه دزد که آوازه این کاروانسرا را شنیده بودند تصمیم گرفتند هر طور شده وارد آن شوند و به اموال بازرگانان دستبرد بزنند.
این سه نفر هرچه فکر کردند دیدند تنها راه ورود به کاروانسرا از زیرزمین است چون دیوارها خیلی بلند است و نمیتوان از آن بالا رفت، در ورودی هم که از جنس آهن است. شروع به کندن زمین کردند. پنهانی و دور از چشم مردم از زیرزمین تونلی را حفر کردند و از چاه وسط کاروانسرا خارج شدند.
آن سه نفر از تونل زیرزمینی وارد کاروانسرا شدند و اموال بعضی از بازرگانان را برداشتند و از همان تونل خارج شدند.
صبح خبر سرقت از کاروانسرا به سرعت در بین مردم پیچید و به قصر حاکم رسید. حاکم شهر که بسیار تعجب کرده بود، خودش تصمیم گرفت این موضوع را پی گیری کند. به همین دلیل راه افتاد و به کاروانسرا رفت و دستور داد تا مأمورانش همه جا را بگردند تا ردپایی از دزدها پیدا کنند.
مأموران هر چه گشتند نشانهای پیدا نکردند. حاکم گفت: چون هیچ نشانهای از دزد نیست پس دزد یکی از نگهبانان کاروانسرا است.
دزدها وقتی از تونل خارج شدند، به شهر بازگشتند تا ببینند اوضاع در چه حال است و هنگامی که دیدند نگهبانان بیچاره متهم به گناه شدهاند، یکی از سه دزد گفت: این رسم جوانمردی نیست که چوب اعمال ما را نگهبانان بخورند. پس رفت و گفت: نزنید این دزدی کار من است. من از بیرون به داخل چاه وسط کاروانسرا تونلی کندم، دیشب از آنجا وارد شدم. حاکم خودش سر چاه رفت و چون چیزی ندید گفت: شما دروغ میگویید .
دزد گفت : یک نفر را با طناب به داخل چاه بفرستید تا حفرهای میانهی چاه را بتواند ببیند. هیچ کس قبول نکرد به وسط چاه رود تا از تونلی که معلوم نیست از کجا خارج میشود، بیرون بیاید. مرد دزد که دید هیچ کس این کار را نمیکند خودش جلوی چشم همه از دهانهی چاه وارد شد و از راه تونل فرار کرد.
مردم مدتی در کاروانسرا منتظر ماندند تا دزد از چاه بیرون بیاید ولی هرچه منتظر شدند، دزد بیرون نیامد چون به راحتی از راه تونل فرار کرده بود. همه فهمیدند که دزد راست گفته.
حاکم مجبور شد دستور دهد نگهبانان بیچاره را آزاد کنند. در همان موقع یکی از تاجران که اموالش به سرقت رفته بود گفت: اموال من حلال دزد، دزدی که تا این حد جوانمرد باشد که محاکمهی نگهبان بیگناه را نتواند طاقت بیاورد و خود را به خطر اندازد تا حق کسی ضایع نشود اموال دزدی نوش جانش. از آن به بعد برای کسی که کار اشتباهی می کند ولی اصول انسانیت را رعایت می کند این ضرب المثل را به کار می برند.
@Harf_Akhaar
🤍 کسی را اگر دوست داری...
یک لحظه به نبودنش فکر کن...
دلت اگر نریخت،دلش را نلرزان...!
🤍 آسمان همیشه آبی نیست...
و آدم ها همیشه از سمتی که فکر می کنند
محکم است می افتند...
🤍 هزار سال هم که بگذرد...
تلخی دهان آدم های بریده را
تمام شکر های دنیا هم عوض نمی کند...
🤍 کسی را اگر دوست داری،
برایش همان باش که می خواهی باشد...
و یادت باشد...
تمام برگهای تقویم...
سهم تمام آدم ها نمی شود...
🤍 زندگیتون پر از مهربانی🤍
@Harf_Akhaar
حسادت می کنند
حرص می خورند
به جایی می رسد که چشم دیدنت را هم ندارند ...
اشتباه نکن ، این بخاطر بد بودنِ تو نیست !
مردم به چیزها و آدم های بد ، که حسودی نمی کنند !!
حتما خوب بوده ای ...
حتما کارت درست بوده ...
آنقدر خوب .. و آنقدر درست .. که خودشان را در حدّ رقابت با تو ندیده اند ...
رسم آدم ها همین است !!
برای حل و تجزیه و تحلیل که کم آوردند ؛
صورت مسئله را پاک می کنند ...
به خودت ببال ...
همیشه دور از دسترس ترین و سخت ترین معادله ی زندگیشان باش ...
بگذار یاد بگیرند "لیاقت" ، هرگز با "زور" به دست نمی آید ...
خریدنی هم نیست ... !
لیاقتِ هرکس ، درونِ قلب و مغزش جای دارد !
تو درست رفته ای ...
آدم های اشتباه ؛
تابِ دیدن موفقیت دیگران را ندارند ...
راهت را ادامه بده ...
باور کن ؛
موردِ حسادت واقع شدن خیلی خوب است🌱
@Harf_Akhaar
🌼🤍
ميليونها انسان تصميم گرفتهاند كه ديگر احساساتى نباشند. پوست كلفت شدند تا ديگر كسى نتواند آزارشان دهد،
امّا به بهايى گزاف!
كسى نمیتواند آزارشان دهد،
اما دیگر كسى نمیتواند شادشان هم كند!🌱
@Harf_Akhaar
📗 حکایتیبسیارزیباوخواندنی
🤍مهربانی همیشه ارزشمندتر است.🤍
▫️بانوى خردمندى در کوهستان سفر مى کرد که سنگ گران قیمتى را در جوى آبى پیدا کرد. روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود. بانوى خردمند کیفش را باز کرد تا در غذایش با مسافر شریک شود. مسافر گرسنه، سنگ قیمتى را در کیف بانوى خردمند دید، از آن خوشش آمد و از او خواست که آن سنگ را به او بدهد. ...
▪️زن خردمند هم بى درنگ، سنگ را به او داد.مسافر بسیار شادمان شد و از این که شانس به او روى کرده بود، از خوشحالى سر از پا نمى شناخت. او مى دانست که جواهر به قدرى با ارزش است که تا آخر عمر، مى تواند راحت زندگى کند، ولى چند روز بعد، مرد مسافر به راه افتاد تا هرچه زودتر، بانوى خردمند را پیدا کند.
▫️بالاخره هنگامى که او را یافت، سنگ را پس داد و گفت:«خیلى فکر کردم. مى دانم این سنگ چقدر با ارزش است، اما آن را به تو پس مى دهم با این امید که چیزى ارزشمندتر از آن به من بدهى. اگر مى توانى، آن محبتى را به من بده که به تو قدرت داد این سنگ را به من ببخشى!»🌱
@Harf_Akhaar
📗 #رفتار_باد_بزنی
▫️ چند تکّه #چوب و زغال را تصوّر کنید که در حال آتش گرفتن است وقتی حجم چوبها زیاد میشوند شعلههای #آتش، کم میشوند مهمترین کار در این هنگام این است که به فضای بین چوبها اکسیژن و هوا برسد لذا باد زدن آنها با #بادبزن باعث میشود شعلههای آتش زبانه بکشد.
▫️ در زندگی مشترک گاه آتش دعوا و مشاجره #شعلهور میشود و زن یا مرد با یکی از اعضای خانوادهی همسر یا خانوادهی خود و یا اطرافیان بر سر موضوعی #منازعه و اختلاف جدّی پیدا میکنند که نتیجه آن تخریب و سرد شدن رابطه زن و شوهر است.
▫️ در این شرایط نباید رفتار یا گفتاری از ما سر بزند که نقش #بادبزن برای آتش داشته باشد. به طور مثال خبر چینی، یادآوری عیوب طرفِ مشاجره، دفاع متعصّبانه از خانوادهی خود و هرگونه عکسالعملی که #آتش خشم همسرمان را زیاد میکند ممنوع است.
▫️ دستور اسلام در این مواقع این است نقش آتش نشان داشته باشیم و حتّی گاه با ترفند و جملهی #غیر_راست، دلهای طرفین دعوا را به یکدیگر نزدیک کرده و با تشویق آنها به گذشت و بخشش، دلها را #نرم کنیم.
▫️ امام علی علیهالسلام در نامه ۴۷ نهجالبلاغه میفرمایند: "صَلاحُ ذاتِ البَينِ اَفضَلُ مِن عامَّةِ الصَّلاةِ و الصّيامِ" اصلاح و سازش دادن ميان مسلمانان از همهی نمازها و روزهها #افضل و بالاتر است.
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱در این شب آرام ..
🌙دعایتان میکنم بخیر
🌱نگاهتان میکنم به پاکی
🌙یادتان میکنم بخوبی
🌱هرجا هستید
🌙بهترینها را برایتان آرزو دارم
🌱شبی زیباو سراسر آرامش
🌙در آغوش پر مهرخدا داشته باشید
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼صبح که میشود
🌱پنجره را باز کن
🌼بگذار بادی به سر و صورت
🌱روزمرگیهایت بخورد
🌼بقچهی امروزت را
🌱پُراز مهربانی کن و راه بیفت
🌼این روزها مردم نا اُمیدند
🌱کار سختی نیست
🌼لبخنــد بزن😊
#سلام🌱
صبح بخیـر زندگی🤍🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجتالاسلام فرحزاد
▫️ذکری که ملائکه از نوشتن ثواب آن عاجز میشوند!
▫️کوتاه و شنیدنی👌
@Harf_Akhaar
📩۱۲ روش برای دوسـت داشـتن خـودت
۱. اگه انجام کاری حس بدی بهت میده، انجامش نده.
۲. دقیقاً همون چیزی که منظورته رو بگو.
۳. سعی نکن برای دلخوشی بقیه زندگی کنی.
۴. به احساسات غریزهات اعتماد داشته باش.
۵. هیچوقت از خودت بد نگو.
۶. هیچوقت دست از آرزوهات نکش.
۷. از «نه» گفتن ترس نداشته باش.
۸. از «بله» گفتن هم نترس.
۹. با خودت مهربون و منصف باش.
۱۰. چیزی که نمیتونی کنترل کنی رو کنار بذار.
۱۱. از قشقرق و انرژی منفی دور بمون.
۱۲. به خودت عشق و توجه نشون بده 🌱
@Harf_Akhaar
🌱🌱🌱
«سالم برس، باشه؟»
«مراقب باش.»
«چیزی خوردی؟»
«وقتی رسیدی خونه خبر بده.»
«اگه بهم احتیاجی داشتی، من همینجام.»
«صبح بهخیر»
«شب بهخیر»
«عاشقتم»
چیزهای ناچیزیان اما نشون میدن که چقدر یه نفر بهت اهمیت میده و دوستت داره..
@Harf_Akhaar
زندگی کردن
نایاب ترین چیز در این دنیاست.
لذت ببر،
نفس بکش،
عاشق شو،
شکست بخور
پیروز شو،
کارهای خارق العاده انجام بده،
وگرنه زنده بودن را که همه بلدند،
زندگی کن🌱
با خودت که در صلح باشی
زندگی باصفا میشه...🌱
معنی امید و آرزو رو می فهمی
و برای خواسته هات دست به کار میشی.🌱
اگر خودت رو ارزشمند بدونی؛
هرچیز بیهوده ای رو به خودت ربط نمیدی!
میخواد آدم بیهوده ای باشه یا حرف بیهوده ای...🌱
تو آزاد از هر رنج و گره ای هستی...
شاد باش و با اشتیاق، شاهد آرزوهایت باش🌱
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدمهای راستگو :
▫️خیلی زود خیلی راحت عاشق میشن؛
خیلی راحت احساسشونا بروز میدن؛
خیلی راحت بهت میگن دوست دارم؛
خیلی دیر دل میکنن؛
خیلی دیر تنهات میزارن؛
اما ؛
▫️وقتی زخمی بشن؛
ساکت میشن؛
خیلی راحت میرن؛
و دیگه هم بر نمی گردند ...
@Harf_Akhaar