🌱🌱🌱
«سالم برس، باشه؟»
«مراقب باش.»
«چیزی خوردی؟»
«وقتی رسیدی خونه خبر بده.»
«اگه بهم احتیاجی داشتی، من همینجام.»
«صبح بهخیر»
«شب بهخیر»
«عاشقتم»
چیزهای ناچیزیان اما نشون میدن که چقدر یه نفر بهت اهمیت میده و دوستت داره..
@Harf_Akhaar
زندگی کردن
نایاب ترین چیز در این دنیاست.
لذت ببر،
نفس بکش،
عاشق شو،
شکست بخور
پیروز شو،
کارهای خارق العاده انجام بده،
وگرنه زنده بودن را که همه بلدند،
زندگی کن🌱
با خودت که در صلح باشی
زندگی باصفا میشه...🌱
معنی امید و آرزو رو می فهمی
و برای خواسته هات دست به کار میشی.🌱
اگر خودت رو ارزشمند بدونی؛
هرچیز بیهوده ای رو به خودت ربط نمیدی!
میخواد آدم بیهوده ای باشه یا حرف بیهوده ای...🌱
تو آزاد از هر رنج و گره ای هستی...
شاد باش و با اشتیاق، شاهد آرزوهایت باش🌱
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدمهای راستگو :
▫️خیلی زود خیلی راحت عاشق میشن؛
خیلی راحت احساسشونا بروز میدن؛
خیلی راحت بهت میگن دوست دارم؛
خیلی دیر دل میکنن؛
خیلی دیر تنهات میزارن؛
اما ؛
▫️وقتی زخمی بشن؛
ساکت میشن؛
خیلی راحت میرن؛
و دیگه هم بر نمی گردند ...
@Harf_Akhaar
.
به خودت بگو
هیچ چیزی در این جهان گرانتر از انرژی من نیست، برای چیزهای کوچک آن را معامله نمیکنم.
فردا به خودت قول بده از دیروزت یکم بهتر باشی.
فقط یک درصد بهتر از دیروزت باش
مهم نیست زندگیت اون طور که میخوای نیست.
مهم نیست آدمای اطرافت چجوری هستن.مهم نیست اگه از خودت خیلی راضی نیستی.
فقط این مهمه که تو همون آدم دیـروز نباشی.
وقتی یک درصد بهتر از دیروزت باشی یعنی امروز یه آدم جدید هستی.
فردا به خودت بگو :
فقط یک درصد کمتر به افکار منفیت فکر کن.
یک درصد بیشتر بخند .
یک درصد بیشتر شاد بـاش.
یک درصد آروم تر باش.
یک درصد بیشتر به رویات فکر کن.
▫️👌 اگه میخوای عوض بشی ، نیازی نیست حتما یک شبه متحول بشی
از قانون "یک درصد" شروع کرد
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک ضرب المثل تبتی میگه:
راز زندگیِ موفق و عمر طولانی
این است که ؛
نصف بخوریم...
دو برابر راه بریم...
سه برابر بخندیم...
و بی اندازه عشق بورزیم...!
@Harf_Akhaar
📗حکایت
▫️درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»
▫️درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»
▫️کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»
درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»
چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیان خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:
▫️«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»
@Harf_Akhaar
🌱بزرگ شدن
به معنی بی احساس شدن نیست...
🌱بزرگ شدن،
راحت خوشحال شدن و سخت ناراحت شدنه...
@Harf_Akhaar
📗داستان کوتاه
#هزار_پا
هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند...
همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت.
یک لاک پشت حسود...!
او یک روز نامهای به هزارپا نوشت:
ای هزارپای بی نظیر!
من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم و می خواهم بپرسم چگونه میرقصید؟!
آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟
در انتظار پاسخ هستم...
هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟
و بعد از آن کدام پا را؟!
متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد.
سخنان بیهوده دیگران از روی بدخواهی و حسادت می تواند بر نیروی تخیل ما غلبه کرده و مانع پیشرفت و بلند پروازی ما شود.
🌱🌱🌱
@Harf_Akhaar
16.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️خانم ها رو درک کنیم ...
#دکتر_سعید_عزیزی 🌱
@Harf_Akhaar
🤍 عشق و محبت 🤍
میوه تمام فصل هاست
و دست همه كس
به شاخسارش می رسد ...🤍
🤍در این جهان نیاز به،
دوست داشتن و ستایش،
بیش از نیاز نان است ...🤍
🤍زندگیتون
سرشار از عشق و محبت 🤍
@Harf_Akhaar
📗داستان کوتاه
در گذشته، پیرمردی بود ڪه از راه ڪفاشی گذر عمر می ڪرد ...
او همیشه شادمانه آواز می خواند، ڪفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت.
و امّا در نزدیڪی بساط ڪفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛
تاجر تنبل و پولدار ڪه بیشتر اوقات در دڪان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش ڪار می ڪردند، ڪم ڪم از آوازه خوانی های ڪفاش خسته و ڪلافه شد ...
یڪ روز از ڪفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟
ڪفاش گفت روزی سه درهم
تاجر یڪ ڪیسه زر به سمت ڪفاش انداخت و گفت:
بیا این از درآمد همه ی عمر ڪار ڪردنت هم بیشتر است!
برو خانه و راحت زندگی ڪن و بگذار من هم ڪمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا ڪلافه ڪرده ...
ڪفاش شوڪه شده بود، سر در گم و حیران ڪیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت.
آن دو تا روز ها متحیر بودند ڪه با آن پول چه ڪنند ...!
از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فڪر اینڪه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فڪر و ذڪرشان شده بود مواظبت از آن ڪیسه ی زر ...
تا اینڪه پس از مدتی ڪفاش ڪیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت،
ڪیسه ی زر را به تاجر داد و گفت:
بیا ! سڪه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده.
🌱"خوشبختی چیزی جز آرامش نیست"🌱
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر میخواهید زیبا باشید،
یک دقیقه مقابل آینه
پنج دقیقه مقابل روحتان
و پانزده دقیقه مقابل خداوند بایستید
آدمها به خاطر زیبا
بودنشان دوست داشتنی نمیشوند
بلکه اگر دوست داشتنی باشند،
زیبا به نظر میرسند.
بچهها هرگز مادرشان را
زشت نمیدانند؛
اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید
آنها را زیبا هم خواهید یافت
زیرا حس زیبا دیدن
همان عشق است
@Harf_Akhaar