eitaa logo
حرف آخر • حکایت و پند •
77هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
0 فایل
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 -سخنان پر مفهوم بزرگان ایران و جهان -حکایت های جالب و آموزنده تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/1314784094C8c098d28af
مشاهده در ایتا
دانلود
✍روزی اسب پیرمردی فرار کرد، مردم گفتند: چقدر بدشانسی! پیر مرد گفت : ازکجا معلوم فردا اسب پیر مرد با چند اسب وحشی برگشت مردم گفتند: چقدر خوش شانسی! پیرمرد گفت: از کجا معلوم. پسر پیرمرد از روی یکی از اسبها افتاد و پایش شکست. مردم گفتند: چقدر بدشانسی! پیرمرد گفت از کجا معلوم! فردایش از شهر آمدند و تمام مردهای جوان را به جنگ بردند به جز پسر پیرمرد که پایش شکسته بود. مردم گفتند : چقدر خوش شانسی! پیرمرد گفت : از کجا معلوم! 💥زندگی پر از خوش شانسی ها و بدشانسی های ظاهری است، شاید بدترین بدشانسی های امروزتان مقدمه خوش شانسی های فردایتان باشد. از کجا معلوم؟! @Harf_Akhaar
📚 برای گردش و سرکشی به طرف ساختمان های جدید خود رفت. در کنار یکی از قصرها به بهلول برخورد، از او خواست خطی بر دیوار قصر بنویسد. پاره ای از زغال برداشت و نوشت: گل بر روی هم انباشته شده ولی دین خوار و پست گردیده. گچ ها بر هم مالیده شده اما دستور صریح دین از بین رفته است. اگر این کاخ را از پول و ثروت حلال خود ساخته ای اسراف و زیاده روی نموده ای که خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد و چنان چه از مال مردم باشد به آن ها ستم کرده ای که خداوند ستمکاران را دوست ندارد. @Harf_Akhaar
روزی روزگاری دروغ به حقیقت گفت: «میل داری با هم به دریا برویم و شنا کنیم؟» حقیقت ساده لوح پذیرفت و گول خورد. آن دو باهم به کنار ساحل رفتند،وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباس هایش را در آورد. دروغ حیله گر لباس های اورا پوشید و رفت. از آن روز همیشه حقیقت عریان و زشت است، اما دروغ در لباس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان میشود @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یوسف به یعقوب رسید، برادران یوسف بخشیده شدند ! اما جواب تهمتی که به گرگ زده شد رو هیچکس جواب نداد ...! تو این دوره زمونه که باشی از دست حرفهای مردم در امان نیستی ! @Harf_Akhaar
مادرش به او یاد داد، که همه را شما خطاب کند چون معتقد بود «تو گفتن» زمینه‌ساز سلطه ی دیگران بر ماست به او گفته بود «شما» اولین سد امنیت در زندگی است. - اولیویه بوردو @Harf_Akhaar
روزی به کریم خان زند گفتند، فردی یک هفته است میخواهد شما را ببیند. کریم خان آن شخص را به حضور طلبید، او نزد کریم خان امد و گفت: قربان! من کور مادر زاد بودم، به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از اوگرفتم . شاه دستور داد سریع چشم های این فرد را کور کنید، تا برود دوباره شفایش را بگیرد! اطرافیان به شاه گفتند قربان! این شفا گرفته پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید. کریم خان زند گفت: پدر من یک شخص معمولی بود، من نمیدانم قبرش کجاست، پدر من چگونه می تواند شفا دهنده باشد؟! اگر متملقین و چاپلوسان میدان پیدا کنند، دین و دنیای مان را به تباهی می کشند…  @Harf_Akhaar
یا زیاد بخوانید یا اصلا نخوانید! کسانی که چند کتاب محدود خوانده‌اند به متوهم‌ترین و خطرناک‌ترین انسان‌ها‌ تبدیل می‌شوند، زیرا تعصب شدیدی روی دانش اندکشان پیدا می‌کنند! @Harf_Akhaar
به ندرت اشخاصی را پیدا می کنید که در سال، بیش از دو یا سه بار فکر کنند من خودم با هفته ای یکبار یا دو بار فکر کردن به شهرت جهانی رسیده ام.. @Harf_Akhaar
اگه پول داشته باشی مردم تو را خواهند شناخت و اگر پول نداشته باشی تو مردم را خواهی شناخت @Harf_Akhaar
روباهی از شتری پرسید: «عمق این رودخانه چه اندازه است؟» شتر جواب داد: «تا زانو.» ولی وقتی روباه توی رودخانه پرید، آب از سرش هم گذشت و همین طور که دست و پا می‌زد به شتر گفت: «تو که گفتی تا زانو!» شتر جواب داد: «بله، تا زانوی من، نه زانوی تو.» هنگامی که از کسی مشورت می‌گیریم یا راهنمایی می‌خواهیم باید شرایط طرف مقابل و خودمان را هم در نظر بگیریم. لزوما" هر تجربه‌ای که دیگران دارند برای ما مناسب نیست. @Harf_Akhaar
در مسیر دلبخواه دیگران من نگشتم تا بگردم این و آن از ره دلخواه خود بالیده‌ام تا رسیدم بر و بالای شهان @Harf_Akhaar
📚 👈 حلوا فروش و مشتری 🌴مردی، حلوافروش را گفت که کمی حلوایم به نسیه ده. 🌴حلوافروش گفت: بچش، حلوای نیکی است. گفت: من به قضای رمضان سال پیش روزه دارم. 🌴حلوافروش گفت: پناه به خدا! اگر با چون تو معامله کنم. 🌴تو که قرض خدا را سالی به دیگر سال عقب اندازی با من چه خواهی کرد؟ @Harf_Akhaar
مهم تر از لبخند "چشم خند" است... گاهی لبانت به خنده باز میشوند اما چشمانت غمی را به دوش میکشند! گاهی صدای قهقهه هایت در فضا میپیچد اما در عمقِ چشمانت گریه پنهان شده است! گاهی به ظاهر خوبی اما چشمانت چیزِ دیگری را نشان میدهند! "چشم ها" این دو گردالیِ کوچک چه رازها که در دلِ سینه نگه میدارند و چه شکست هایی را که بروز نمیدهند! نکند حواسمان پرتِ خنده ی تصنعیِ کسی شود و چشم هایش را از یاد ببریم! زبانِ چشم ها را فهمیدن کارِ سختی نیست؛ کافیست جنسِ غم را بلد باشی! @Harf_Akhaar
☯️ حکیمی را گفتند : "چرا هرگز غمگین نمی شوی؟ " گفت: دل بر آنچه نمی ماند نمی بندم. فردا یک راز است، نگرانش نباش. دیروز یک خاطره بود ، حسرتش را نخور و امروز یک هدیه است ، قدرش را بدان و از تک تک لحظه هایت لذت ببر. از فشار زندگی نترسيد به ياد داشته باشيد که فشار توده زغال سنگ را به الماس تبديل مي کنه..نگران فردايت نباش خدای ديروز و امروز خداى فردا هم هست...ما اولين بار است كه بندگی ميكنيم. ولى او قرنهاست که خدايى مي كند پس به خدايى او اعتماد كن و فردا و فرداها را به او بسپار... @Harf_Akhaar
می گویند ملانصرالدین از همسایه اش دیگی را قرض گرفت . چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد. وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد. چند روز بعد ، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش خیال این بار دیگی بزرگتر به ملا دادبه این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود. تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد . همسایه به در خانه ملا رفت و سراغ دیگ خود را گرفت. ملا گفت دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد. همسایه گفت مگر دیگ هم می می میرد؟ چرا مزخرف میگی!!!! جواب شنید: چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمی زاید. دیگی که می زاید حتما مردن هم دارد. @Harf_Akhaar
مردم شهری که همه در آن می لنگند به کسی که راست راه میرود میخندند...! 👤چارلی چاپلین @Harf_Akhaar
▫️انسانها در دو صورت چهره واقعی خودشان را نشان می‌دهند: اول ،وقتی می فهمند کامل به خواسته هایشان رسیده‌اند دوم، وقتی بفهمند هرگز به خواسته هایشان نمی‌رسند! 👤ارسطو @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍پادشاه به نجارش گفت: فردا اعدامت ميکنم، نجار آن شب نتوانست بخوابد. همسر نجار گفت: مانند هرشب بخواب، پروردگارت يگانه است و درهاي گشايش بسيار کلام همسرش آرامشي بر دلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شدو خوابيد صبح صداي پاي سربازان را شنيد،چهره اش دگرگون شد و با نااميدي، پشيماني و افسوس به همسرش نگاه کرد و با دست لرزان در را باز کرد ودستانش را جلو برد تا سربازان زنجير کنند . دو سرباز باتعجب گفتند: 👈پادشاه مرده و از تو مي خواهيم تابوتي برايش بسازي،چهره نجار برقي زد و نگاهي از روي عذرخواهي به همسرش انداخت،همسرش لبخندي زد وگفت: مانند هرشب آرام بخواب،زيرا پروردگار يکتا هست و درهاي گشايش بسيارند @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍂به شنبه اول هفته خوشامدین امروز ۱۴۰۲/۹/۱۱ صندوقچه آرزوهایم را خواهم گشود تا نگویند ، از هیچ پر است... نام تو، یاد تو‌، عشــــق تو افتخاریست در دارایی دلم، دوستت دارم خدا💚 سلام صبح اول هفته شنبه تون بخیر🌸 - @Harf_Akhaar
▫️طمع ! طمع همچون آب شوری است که هر چه بیشتر خورده شود، تشنگی را افزون‌تر می‌کند ...! 👤 گوته @Harf_Akhaar
☯️ گرگی استخوانی در گلویش گیر کرده بود، به‌ دنبال کسی می‌گشت که آن را در آورد، تا به لک لک رسید و از او درخواست کرد تا او را نجات دهد و در مقابل گرگ مزدی به لک لک بدهد. لک لک منقارش را داخل دهان گرگ کرد و استخوان را درآورد و طلب پاداش کرد. گرگ به او گفت همین که سرت را سالم از دهانم بیرون آوردی برایت کافیست. گرگ نماد افراد نالایق است. وقتی به فرد نالایقی خدمت می‌کنی تنها انتظارت این باشد که گزندی از او نبینی. گاهی اشتباهمان در زندگی این است که به برخی آدم‌ها جایگاهی می‌بخشیم که هرگز لیاقت آن را ندارند. به نوعی باید گفت لطف به ناسپاس، بزرگترین خطاست. @Harf_Akhaar
فوق العاده ترین عکس آل پاچینو اگر دست در یک نیمه صورتش بگذارید چهره ناراحت ، و در طرف مقابل بگذارید چهره خوشحال را مشاهده خواهید کرد شاهکاری بی بدیل از آل پاچینو @Harf_Akhaar
پاكدامنی در زن، مانند شجاعت در مرد است؛ من از مرد ترسو آنگونه متنفرم كه از زن نانجيب ... 👤ناپلئون بناپارت @Harf_Akhaar
هفت گناه اجتماعی از ديد گاندی: کسب ثروت بدون تلاش لذت و خوشی بدون وجدان دانش بدون منش تجارت بدون اخلاق علم بدون انسانیت پرستش بدون فداکاری سیاست بدون اصول @Harf_Akhaar
🔸داستان پند آموز ☘مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد؛ 🌷اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد. فرزندی هم نداشت. و تنها با همسرش زندگی میکرد. ☘ در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد. روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟ در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد. بروید از قصاب بگیرید تا اینکه او مریض شد احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد. هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود... همسرش به تنهایی او را دفن کرد اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد. او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت..!! قضاوت کار ما نیست قاضی خداست @Harf_Akhaar
از حکیمی پرسیدند: چرا هیچ از عیب مردم سخن نمیگویی ؟ حکیم گفت: هنوز از محاسبه عیب های خــودم فارغ نشدم تا به عیب های دیگران بپردازم˝ خوشا به حال آن کس که عیب خودش، اورا از پرداختن به عیب دیگران، باز می دارد... @Harf_Akhaar
پولدار که باشی برف بهانه ای میشود برای لباس نو خریدن با دوستان به اسکی رفتن تفریح کردن و از زندگی لذت بردن... اما خدا نکند فقیر باشی و برف ببارد از بیکار شدن پدر کارگرت بگیر تا غم پاره بودن کفشهایت و چکه کردن سقف خانه ات... 🔺چرا باید پول تعیین کند برف نعمت است یا عذاب؟! @Harf_Akhaar
📔 روزی که به دنیا آمدی و یک نوزاد شدی نپرسیدی که چگونه نفس بکشم؟ چگونه راه بروم؟ یا چگونه حرف بزنم؟ هرچیزی یکی بعد از دیگری آمد. پس چرا حالا نمیتوانی به زندگی اعتماد کنی؟ روزی جوانی از راه رسید و تو یک انسان جوان شدی و عشق شروع به برخاستن در تو کرد و روزی تو پیر خواهی شد زندگی شروع به ناپدید شدن میکند روزی مرگ خواهد آمد و این چرخه کامل میشود. پس چرا تو همیشه سعی در دخالت کردن داری؟ آرام و رها باش @Harf_Akhaar
🔴 بندگی من یا آزادی تو؟ روزی خلیفه وقت، کیسه پر از سیم با بنده ای نزد ابوذر غفاری فرستاد. خلیفه به غلام گفت:«اگر وی این از تو بستاند، آزادی». غلام کیسه را به نزد ابوذر آورد و اصرار بسیار کرد، ولی وی نپذیرفت. غلام گفت:آن را بپذیر که آزادی من در آن است و ابوذر پاسخ داد:«بلی، ولی بندگی من در آن است». پیام متن: گاهی ثروت های مادی آدمی را بنده خود می کنند و او را از بندگی خدا خارج می سازند @Harf_Akhaar