eitaa logo
حـَسَـن‌ِبْن‌عَلـی⁦🖤
165 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
{اســلام‌علیــک‌یاحسن‌ابن‌علی} تأسیس:«1401/10/22»مصادف‌باولادت‌‌بانو[فاطمه‌ی‌ِزهرا] پناھ‌حرفاٺونہ:https://harfeto.timefriend.net/16735458175092 ܢ݆ߺܢܚ݅ࡅ߳ߺߺܙ‌ܢܚࡅ߭ܭَܝ‌ࡅ࡙ࡅ࡙:https://eitaa.com/Hasanjanmm118 مایل‌بھ‌صلواٺ‌فرسٺادن‌براےمہد؎فاطمہ؟ وقف‌اقای‌بی‌حرم(:
مشاهده در ایتا
دانلود
‹و‌تو‌خُدایِ‌اتفاق‌های‌ِ‌مَحالی🌱✨›
1_871103036.mp3
6.74M
🔳 (س) 🌴روضه حضرت زینب(س) 🌴رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی 🎤حاج 👌بسیار دلنشین توصیه دانلود ➥@Hasanjanm118
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب وفات بانو حضرت زینب کبری (س) هستش😭 وفات عمهِ سادات رو به شیعیان تسلیت عرض میکنم 🥺💔 حیف امشب معرفی شهید نداشته باشیم🙂 «س»
السلام‌علی‌ قلب‌زینب‌الصبور... 💔
✨شهید روح الله عجمیان ✨ بسیجی شهید سید روح الله عجمیان زاده ۲۰ بهمن ۱۳۷۴ در کوهدشت استان لرستان از شهدای ناآرامی ها و اغشتاشات اخیر در خرمدشت کرج است که شامگاه (۱۲ آبان ۱۴۰۱) در در کرج به شهادت رسید. شهید عجمیان در تجمعات ۱۲ آبان در کرج بر اثر جراحت شدید ناشی از حمله وحشیانه اغتشاشگران بیا ضربات چاقو مجروح و سپس به شهادت رسید.
✨ روح‌الله عجمیان ✨ روح‌الله عجمیان، اصالتا اهل کوهدشت لرستان و از بسیجیان حوزه ۴۱۷ شهدای کمالشهر کرج بود که سابقه عضویت ۱۲ ساله در بسیج را داشت. وی در منطقه خرمدشت کرج در اثر جراحت شدید ناشی از حمله آشوبگران به وی با ضربات چاقو به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
مراسم وداع با پیکر شهید عجمیان در شرایطی در معراج شهدا برگزار شد که پدر و مادر وی، برادران، اعضای خانواده اس در آن حضور داشتند. مادر شهید درباره لحظه‌ای که خبر شهادت پسرش را شنیده می‌گوید: «دلشوره خیلی زیادی داشتم و نگرانش بودم. بچه‌ها به من زنگ می‌زدند که چرا داداش تلفنش را برنمی‌دارد؟ به یکی از بسیجی‌ها زنگ زدیم؛ در ابتدا به من گفتند که پسرتان زخمی شده است. به بیمارستان مراجعه کردیم و آنجا بود که مطلع شدیم روح الله شهید شده است.» سیدمیرزا ولی عجمیان، پدر شهید نیز می‌گوید: «روز حادثه، چندباری به تلفنش زنگ زدیم اما جواب نداد؛ به فرمانده‌اش زنگ زدیم، قرار شد خبر بدهند، اما در مکالمه دوم گوشی را به دست فرد دیگری داد. همانجا بود که فهمیدم که او یا زخمی شده و یا شهید شده است. به حوزه مقاومت رفتم؛ فرمانده‌اش می‌گفت پاهایم می‌لرزد و متوجه شدم که او شهید شده است.»