💞هوای عاشقی💞
١ از عشق لا زَمان... جانا؛ اگر گمان میکنی که شب، وقت خواب است، یعنی عشق را نچشیدهای! شب، به
٢ از عشق لا زَمان...
البته عشق،
زمان ندارد
و در کالبدِ گذرای
زمان نمیگنجد؛
ولی
عروس زمانهایش
یعنی اوج شکوهش
و بزرگترین شعلههایش،
درست وقتی است که
دلِ بیتاب معشوق،
تمام وجود عاشق را
در حجلهٔ خلوت خود
به آتش بکشد...
#عشق_لازمان
#دل_معشوق | هوای عاشقیــــــ ❣️
💞هوای عاشقی💞
٢ از عشق لا زَمان... البته عشق، زمان ندارد و در کالبدِ گذرای زمان نمیگنجد؛ ولی عروس زمانها
٣ از عشقِ لا زَمان...
قصهٔ شبانهٔ
شمع و پروانه را شنیدهای؟!
دم صبح است که پروانه
دیگر رمق ندارد
و بالاخره
خود را میسوزاند
و بیجان در پیشگاه شمع،
آرام میگیرد...
#شمع_پروانه
#حکایت_عاشقی | هـــوای عاشــقی❣️
💞هوای عاشقی💞
٣ از عشقِ لا زَمان... قصهٔ شبانهٔ شمع و پروانه را شنیدهای؟! دم صبح است که پروانه دیگر رمق ند
۴ از عشقِ لا زَمان...
و تو ندیدی که شمع،
از سر شب سوخت
هی حتی مطلع الفجر؛
تا پروانه
بالاخره
بسوزد...
#شمع_پروانه
#عشق | هوای عاشقیــــــ ❣️
💞هوای عاشقی💞
۴ از عشقِ لا زَمان... و تو ندیدی که شمع، از سر شب سوخت هی حتی مطلع الفجر؛ تا پروانه بالاخره بس
جانانهٔ جانان؛
شب را از دست نده
و با عشق بیزمان دوست
بسوز تا کمتر بهپایت بسوزد...
به قرآنی،
زیارتی،
خلوتی،
مناجاتی...
ولی
نماز شب، چیز دیگری است...
#عشق
#خلوت_سحر | هوای عاشقیــــــ ❣️
5⃣
ساعات
یکی از همین شبها
بود که قرار شد زینبین
شبها، پیش فضه در خانه بمانند
و ما بزرگترها،
هرشب،
به خانهٔ دوستان و یاران جدمان پیامبرخدا برویم
و وقتی همه خوابند،
عهد ازلی ولایت را به یادشان بیاوریم
تا نکند جهنمی بمانند...
من و پدر و مادر و برادرم!
فدای مادر بیمارِ داغدارم بشوم؛
با آنکه توان راه رفتن ندارد
ولی دلش برای هدایت مردمان میسوزد
و کاری ندارد که با او چه کردهاند،
بر مرکبی سوار است و
همراه ما میآید؛
برای نجات همه...
من، دست حسین را سفت گرفتهام
تا در این تاریکی،
گم نشود،
نترسد،
و یا کسی به او آسیبی نرساند...
من بزرگتر اویم؛
من بزرگ شدهام...
مادرم فرموده:
بعد بابا، تو مرد این خانهای...!
#داستانهمینشبها۲
#ایام_فاطمیه
#خانواده_عشق | هوای عاشقیــــــ ❣️
6⃣
ساعات
یکی از همین شبها
بود که تازه
بوی خون و دود،
از خانهمان رفته بود
اما به دلم، شور افتاده است...
مادر،
قصد دارد
فردا صبح
به مسجد برود
و حوالهٔ فدک را
از غاصبان پس بگیرد.
و من میدانم که
پدر، نباید همراهش برود
تا حرامیان
غائلهای جدید،
برپا نکنند...
اشکالی ندارد؛
خودم همراهش میروم!
آخر، مادر
هنوز پهلویش،
کاملاً خوب نشده!
من خودم هستم...
#داستانهمینشبها۲
#ایام_فاطمیه
#خانواده_عشق | هوای عاشقیــــــ ❣️
7⃣
ساعات
یکی از همین شبها
بود که مادر، برای غیرت من میسوخت؛
و من برای غربت مادر، جان میدادم!
مادر،
در خانه،
از همه رو میگرفت
و من،
هر لحظه،
گُر میگرفتم.
قول داده بودم که کسی خبردار نشود؛
ولی
تا چشمم به مادر میافتاد،
کارم تمام میشد...
سرم را به دیوار میگذاشتم،
و بیدرنگ اشکم غریبانه میچکید...
پس باید مدام مشغول کاری میشدم
تا دلم از غصه نترکد،
و کسی رازمان را نفهمد...
و حسین، هاج و واج بیتابی من بود؛
و زینب، مشغول نگهداری از امکلثوم کوچکمان...
و پدر نیز،
هرگز
تا این اندازه شکسته و پر از سوال نبود...
سوالی که پر از شرمساری و خواهش بود.
از نگاهش این جملات میبارید که
فاطمه جان؛
باز چه شده...؟!
و تا سالها
فقط قلب کوچک من بود
که داشت
بار حادثهٔ کوچه را
به دوش میکشید...
#داستانهمینشبها۲
#ایام_فاطمیه
#خانواده_عشق | هوای عاشقیــــــ ❣️
💞هوای عاشقی💞
7⃣ ساعات یکی از همین شبها بود که مادر، برای غیرت من میسوخت؛ و من برای غربت مادر، جان میدادم!
اگر برایت حرف میزنم،
برای این است که از مایی؛
وگرنه
ماجرای ناموس
گفتن ندارد...
لب نگشوده،
میبینم میسوزی و
ذرهذره با من آب میشوی!
💞هوای عاشقی💞
اگر برایت حرف میزنم، برای این است که از مایی؛ وگرنه ماجرای ناموس گفتن ندارد... لب نگشوده، میبین
تو با این سوختنهایت،
چقدر شبیه مادر میشوی...
آخر،
مادر هم
ســــوخـ...
عزیز مادرم؛
تو نیز
کلامی برایم بگو
که از غصههایم
کم شود...
https://harfeto.timefriend.net/16782945139707
هـــــوای عاشقیـــــــــــ ❤️🔥💔
8⃣
ساعات
یکی از همین شبها بود که
حسین را به کناری کشیدم و گفتم:
عزیز دلم؛
قرار بر این شده که از فردا
با مادر،
به بیرون مدینه برویم!
چون مردم اینجا، دیگر تحمل عزاداری مادر را ندارند...
بهانه گرفتهاند که
صدای گریهٔ او،
خواب شب
و آرامش روزشان را گرفته...
حواست باشد!
هرچه گفتم، انجام بده!
و چشم از مادر برندار!
*
قربان نگاه زیبای برادرم...!
که چقدر قشنگ لبهایم را دنبال کرد
و حرفم را خوب شنید
و چشم گفت.
ولی من دل در دلم نیست!
بیرون شهر، چه خواهد شد؟!
البته خدا را شکر
که آنجا، کوچه و در و دیوار ندارد...
#داستانهمینشبها۲
#ایام_فاطمیه
#خانواده_عشق | هوای عاشقیــــــ ❣️
9⃣
ساعات
یکی از همین شبها بود که
دیگر جگری برایم نمانده بود که بسوزد!
آخر،
مادر دیگر توان ندارد به بیتالاحزان برود؛
صدای گریهاش هم دیگر مزاحم کسی نیست،
از بس که بیرمق شده.
حبیبهٔ خدا
در بستر افتاده و
مردم به عیادتش میآیند؛
دوست و دشمن آمدند و خودشان را تسکین دادند.
مادر،
دارد ذرهذره آب میشود
و روز بهروز، نحیفتر...
چندی است که
قد و بالایش را
جز در بستر ندیدهایم
و
صدای پرمهرش در خانه
جز به آه
بلند نمیشود
و همه
دلتنگ خندههای قشنگ
و لبخند بینظیرش هستیم!
خیره به مادر ماندهام
و از خدا میخواهم
که جانم را زودتر از او بگیرد!
ولی نگاه بیمار مادر،
وقتی با تبسمی معنادار
رازداریام را میستاید،
تمام امیدم را ناامید میکند...
#داستانهمینشبها۲
#ایام_فاطمیه
#خانواده_عشق | هوای عاشقیــــــ ❣️
📌مجموعه ای از کانالهای تخصصی،
تقدیم به نگاه شما عزیزان:
۱. 💞هوای عاشقی💞:
نکات ناب عاشقانه | بندگی احرار
https://eitaa.com/joinchat/2467037479Ccfe91a96a7
۲. ترنم عشق| عرفان و حافظ:
💖 شرح عرفانی اشعار حافظ شیرازی
https://eitaa.com/joinchat/114950483C861324abc0
۳. پاسداران حریم عشق:
🔥 شرح حال عارفان و دلسوختگان سیرالیالله
https://eitaa.com/pasdarane_harime_eshgh
4. تدبر انفسی:
📖 آموزش تدبر در قرآن و بهخود گرفتن آیات
https://eitaa.com/joinchat/1469382979C586b42de2a
✅ یا علی مدد./
🔟
ساعات
یکی از همین شبها بود که
همهٔ اهل خانه،
از رفتار پدر دانستیم،
مادر...
دیگر رفتنی است!
بالای سرش زانو به بغل مینشیند،
با اشکهایی فرو رفته، نگاهش میکند،
شرمندگی و حسرتش را به روی مادر میچکد
و گاهگاهی آرام دست بر سر پردرد مادر میکشد؛
و نه مادر حرفی میزند،
نه پدر کلامی میگوید!
دیشب
بعد از ساعتی که پدر
بر بالین بیمارش نشست و رفت،
مادر از حال رفت؛
از بس که
درد و آهش را فرو خورد
تا پدر در مقابل چشمانش نشکند...
همه، بیتاب شدند و
بیصدا
"امن یجیب " میخوانند!
#داستانهمینشبها۲
#ایام_فاطمیه
#خانواده_عشق | هوای عاشقیــــــ ❣️
هدایت شده از تدبر انفسی قرآن کریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 وداع #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) با امیرالمؤمنین(علیهالسلام)
🍂 چه وداع جانسوزی😭
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
ای چــــــــــراغ خانه ام
سو ســـــــو نزن...
مرغ حــــــــقم، ناله ی
کو کو نــــــــزن...
حال که دســـــتت شکسته
لا اقل چند روزی خانه را جارو نزن
ای جـــــــــــوان نیمه جان
پیـــــــــرم نکن...
زیر چادر دســـــــــت بر پهلو نزن...
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#غربت_علی ع | هـــوای عاشــقی❣️
.
غربت!
میدانی غربت چیست ؟
غربت یعنی دنیای بی فاطمه س...
غربت علی ع
پایان ندارد
آغازش از شهادت فاطمه س است...
#عاشق_و_معشـوق
#ایام_فاطمیه | هـــوای عاشــقی❣️
1⃣1⃣
ساعات
یکی از همین شبها بود که
حسین سهمش را از پای مادر گرفت
و من، زخم قلبم را با سینهاش
در میان گذاشتم...
بهخوبی خبر داشت که
چه بر قلبم آمده
و زخمهایش،
گواهی بر آن بود که
از حال دلم کاملاً آگاه است...
سر روی سینهٔ مجروح مادر گذاشتم
و بیآنکه احتیاط کنم تا اذیت نشود،
صورت، بر زخمش میکشیدم و
در آغوشش میباریدم...
اگر برای ملائکه تعجب داشت،
برای ما هرگز عجیب نبود که مادر
دست از کفن در آورَد
و من و برادر را در آغوش بگیرد.
در آخرین دیدار،
به هر دوی ما تسلی داد؛
برای مصیبت من که در کوچهها گذشت،
و اما
برای مصیبت حسین،
که هنوز مانده؛ اما چه مصیبتی...!
#داستانهمینشبها۲
#ایام_فاطمیه
#خانواده_عشق | هوای عاشقیــــــ ❣️
1⃣2⃣
ساعات
یکی از همین شبها بود که
دیگر صدای نفسهای مادر
از خانهٔ ما رفت
و من ماندم و اسراری
که او،
برایم به ارث گذاشته است...
گمان نکن که تمام شده
و از همهٔ ماجرا باخبری!
هنوز
هزار بادهٔ ناخورده در رگهای تاک، باقیست.
وقتش که برسد،
اسرارش را برای تو هم میگویم!
تو فقط بزرگتر شو؛
در ابتلائات و سختیها برایت خواهم گفت...
ای فرزند بلافصل مادرم!
برادر بزرگت، حسن بن علی و فاطمه
والسلام
#داستانهمینشبها۲
#ایام_فاطمیه
#خانواده_عشق | هوای عاشقیــــــ ❣️
جواب این سؤال را از
قلبهای عاشــق خود
بخواهید؛
اگر نگاهــــــتان از رویِ
معــشوق غیــور و ازلی
برداشته نشود،
حتماً
جواب را خواهید یافت!
پاسخ دلت را برای ما هم بفرست؛
https://harfeto.timefriend.net/16782945139707
هـــــوای عاشقیـــــــــــ ❤️🔥💔
💞هوای عاشقی💞
جواب این سؤال را از قلبهای عاشــق خود بخواهید؛ اگر نگاهــــــتان از رویِ معــشوق غیــور و ازلی ب
سلام علیکم
1⃣
اگر شوهرتان، همسر دوم نگرفته
یعنی
شیطان، شما را به بازی گرفته است.
مثل کسی که از سرطان گرفتن فرزندش، به خدا و مشیت او بدبین و دلچرکین شود؛ درحالی که فرزندش، صحیح و سالم است؛
یا حتی فرزندی ندارد!
به همین واضحی...
#پیام_شما
#پرسش_و_پاسخ | هـــوای عاشــقی❣️