- مکتبمرتضیٰعلی🇵🇸 -
برای علیاصغر گفتیم برای عباسم همینجوری بود ؛ عجب بساطیه ؛ انگاری اعضای ِ بدن تو صلواتیِ :)))💔🚶🏻♂!
به امامحسین اگه فکر میکردم فردا غروب زندهام نمیگفتما ؛ - عجب بساطیه ؛ انگاری اعضای ِ بدن تو صلواتیِ ؛ یارالیحسین :)💔!
- مکتبمرتضیٰعلی🇵🇸 -
به امامحسین اگه فکر میکردم فردا غروب زندهام نمیگفتما ؛ - عجب بساطیه ؛ انگاری اعضای ِ بدن تو صلواتی
تنش میانِ معرکه در حالِ بذلُ و بخشش بود :)💔🚶🏻♂
مکن ای صبح طلوع :)
امشب آخرین شبی است که رباب علی اصغر دارد؛
حسین عباس دارد؛ زینب برادر دارد؛ خیمهها محافظ دارند!🚶🏻♂💔
حضرتصادقعلیهالسلامفرمودند ؛ خداحیامۍکند
گریهکنندهبرحسینابنعلىعلیهالسلامراعذابنماید:)
امامصادقعلیهالسلامفرمودند ؛ جدِّماحسینعلیهالسلامهنگامۍکهبهگریهکنندگان
خودنگاهمىکند٬براىآناناستغفارمىکندوازجدّ
وپدرومادروبرادرخویشمىخواهدکهآنهاهم
براىگریهکنندگانواقامهکنندگانعزاىاواستغفارکنند.
- مکتبمرتضیٰعلی🇵🇸 -
میخوام بگم یه چیزی ولی بلد نیستم مث کاربلداش بگم خب ؟ .
میگفت ؛ یه کسی یه روزی میره واسه حج همه کاراشو انجام میده و میره واسه طواف اونجا که میرسه میبینه یه مردی که دستاش شل شده و صورت سیاه رویی داره به دیوار کعبه چسبیده با ناله میگه خدایا منو ببخش میدونم که نمیبخشی *
- مکتبمرتضیٰعلی🇵🇸 -
میگفت ؛ یه کسی یه روزی میره واسه حج همه کاراشو انجام میده و میره واسه طواف اونجا که میرسه میبینه یه
طوافشو که میکنه میره پیشش میگه فلانی چرا از لطف خدا ناامید شدیا این صبتا * .
- مکتبمرتضیٰعلی🇵🇸 -
طوافشو که میکنه میره پیشش میگه فلانی چرا از لطف خدا ناامید شدیا این صبتا * .
اون تعریف میکنه که من ؛ ساربانِ حسینم :*)!
- مکتبمرتضیٰعلی🇵🇸 -
اون تعریف میکنه که من ؛ ساربانِ حسینم :*)!
وقتی میرسیم کربلا حسین با همه ساربانا تصویه میکنه میگه که برن ولی من میمونم..