#کرامات_امام_زمان☘
#امید_آخر🌱
#قسمت_پنجم✏️
آنها رفتند و حسن آقا را با افکار پریشان تنها گذاشت زیادی تا نماز مغرب نمانده بود نمی دانست چه کند با خودش میگفت :
خیلی هم بیراه نمیگویندبه هر حال نمی شود ثواب نماز جماعت چشمپوشی کرد، احتمالا روح پدرم هم شاد می شود..
با صدای الله اکبر و موذن حسن آقا با لباسهای پدر خدابیامرزش مسجد شد جمعیت به احترامش بلند شدن و با صلواتی او را روانه ی مهراب کردند.
او اهل نماز بود اما اینکه شرایط امام جماعت را داشته باشد اهمیتی نمیداد.
چند روزی به همین منوال گذشت همچنین به مذاق حسن آقا مزه کرده بود. احترام مردم، قول ازدواج با دختر حاج یحیی، مقرری که هر ماه باید پرداخت میشد و...
روزی جوانی در در کنار محراب مسجد به حسن آقا گفت :ببخشید حاج آقا اگر در نماز حواسمان پرت شود وقنوت را نخوانیم آیا نمازمان باطل است؟
حسن آقا که حکم این مسائل را نمیدونست گفت :معلومه که باطل است، نماز بدون قنوت که نمی شود.
روز حمید به همین منوال سپری شد مجموعه پرسی حسین آقا هم با دختر حاج عبدالله خوشحال شد تا وعده ی بزرگان هم تحقق یافته باشد.
✍🏻#ادامه_دارد...✨
Ⓙⓞⓘⓝ→↓
√°•@Hazrat_Hojjat_Camp1