📜 امام صادق و مرد خارق العاده
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
روزی امام صادق(ع) وارد مسجدی شدند و دیدند جمعیتی دور یک نفر جمع شدهاند. پرسیدند چه خبر است؟
گفتند انسان عجیبی است و کارهای خیلی فوقالعادهای انجام میدهد و مردم او را تماشا میکنند.
حضرت رفتند جلو تا ببینند او چه کار میکند. هر کسی هر چه در دستش میگرفت و به آن شخص نشان میداد، میگفت در دستش چیست.
حضرت دستشان را بستند و جلو آوردند و گفتند در دست من چیست. او فکری کرد و در صورت حضرت نگاه کرد. دوباره نگاه کرد. امام پرسید چرا نمیگویی؟ نمیدانی؟
گفت میدانم؛ تعجب میکنم که شما چگونه به این دسترسی پیدا کردهاید؟ گفتند: چه میبینی؟ گفت آنچه در عالم بوده است، همه چیز سرجای خودش است. در جزیرهای پرندهای یک جفت تخم گذاشته بود که یکی از آنها نیست. حتما در دست شما همان تخم پرنده است و من تعجب میکنم شما با آن جزیره چه ارتباطی داشتید و چگونه توانستید آن تخم را از آنجا بردارید. حضرت دستشان را باز کردند و مردم دیدند درست است. بعد حضرت به او فرمودند: چه کار کردی که این قدرت را پیدا کردی؟
گفت: بنا گذاشتم آنچه دلم میخواهد، مخالفت کنم و من هر چه دلم خواست، مخالفت کردم. امام فرمودند: دلت میخواهد مسلمان شوی؟ گفت: نه. فرمودند: بنا شد هر چه دلت نمیخواهد عمل کنی. آن شخص محکوم شد و بالاخره اسلام را به او عرضه کردند و مسلمان شد. بعد که مسلمان شد، دیگر نتوانست آن کارهای عجیب را انجام دهد. گفت: عجب کاری کردیم! آمدیم دین حقی را پذیرفتیم و خداپرست شدیم، آنچه را هم که داشتیم، از دست دادیم. حضرت فرمودند: بله، تا به حال، مزد زحمتهایی را که کشیده بودی خدا در همین دنیا میداد، از این به بعد هر چه زحمت بکشی، برای آخرتت ذخیره میشود و نتیجه ابدی خواهد داشت. آیا به این راضی هستی؟ گفت: اگر اینگونه است، راضی هستم
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
💎بازسازي_دنيا💎
پدر روزنامه مي خواند. اما پسر كوچكش مدام مزاحمش مي شد. حوصله ي پدر سر رفت و صفحه اي از روزنامه را كه نقشه ي جهان را نمايش مي داد، جدا و قطعه قطعه كرد و به پسرش داد و گفت: بيا! كاري برايت دارم. يك نقشه ي دنيا به تو مي دهم. ببينم مي تواني آن را دقيقا همان طور كه هست بچيني؟
و دوباره سراغ روزنامه اش رفت. مي دانست پسرش تمام روز گرفتار اين كار است. اما يك ربع ساعت بعد پسرك با نقشه ي كامل برگشت. پدر با تعجب پرسيد: "مادرت به تو جغرافي ياد داده؟" پسرجواب داد: "جغرافي ديگر چيست؟" پدر پرسيد: "پس چگونه توانستي اين نقشه ي دنيا را بچيني؟" پسر گفت: "پشت همين صفحه، تصويري از يك آدم بود. وقتي من آن آدم را دوباره ساختم، دنيا هم خودش ساخته شد."
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
امام صادق عليه السلام فرمود : مردي در زمانهاي گذشته زندگي مي كرد و مي خواست دنيا را از راه حلال بدست آورد ، و ثروتي فراهم نمايد كه نتوانست . از راه حرام كوشش كرد تا مالي بدست آورد نتوانست .
شيطان برايش مجسم و آشكار شد و گفت : از حلال و حرام نتوانستي مالي پيدا كني ، مي خواهي من راهي به تو بياموزم كه اگر عمل كني به ثروت سرشاري برسي و عده اي هم پيرو پيدا كني ؟
گفت : آري مايلم . شيطان گفت : از نزد خودت ديني اختراع كن و مردم را به آن دعوت نما . او كيشي اختراع كرد و مردم گردش را گرفته و به مال زيادي دست يافت . روزي متوجه شد كار ناشايستي كرده و مردمي را گمراه نموده است ؛ تصميم گرفت به پيروانش بگويد كه گفته ها و دستوراتم باطل و اساسي نداشته است . هر چه گفت : آنها قبول نكردند و گفتند : حرفهاي گذشته ات حق بوده است و اكنون خودت در دينت شك كرده اي ؟ چون اين جواب را شنيد غل و زنجيري تهيه نمود و به گردن خود آويخت و مي گفت : اين زنجيرها را باز نمي كنم تا خداي توبه مرا قبول كند .
خداوند به پيامبر صلي الله عليه و آله آن زمان وحي نمود كه به او بگويد : قسم به عزتم اگر آنقدر مرا بخواني و ناله كني كه بند بندت از هم جدا شود دعايت را مستجاب نمي كنم ، مگر كساني كه به مذهب تو مرده اند و آنها را گمراه كرده بودي به حقيقت كار خود اطلاع دهي و از كيش تو برگردند .
نکته: توبه یعنی جبران.
📚پند تاریخ ج۴ ص۲۵۱، بحار ج۲ ص۲۷۷
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🦋براے مقابله با مشکلات، حضرت علے (علیه السلام) یڪ فرمول اساسے به ما یاد دادند و فرمودند: «نِصفُ العاقِلِ احتِمالٌ و نِصفُهُ تَغافُلٌ= نیمے از شخصیت عاقل، تحمل و نیمه دیگرش تغافل است».
«تغافل» و «تحمل» براے عاقل یڪ اصل است.
تغافل یعنے خودت را به غفلت بزنے و بتوانے در مقابل افرادے که شما را تحقیر و آزار مے دهند، سکوت کنی.
تحمل یعنے آنچه که در دل دارید، بیرون نمے ریزید و چیزے هم نمے گویید.
یعنے هر وقت چیزے ذهن تان را مشغول کرد و به غصه کشاند، بگوئید: «این نیز بگذرد». اجازه ندهید چیزے شخصیت شما را له کند.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
هدایت شده از سبک زندگیاسلامی 🌿
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطف امام کاظم علیهالسلام در حق شیعیان
🎙 استاد انصاریان
#امام_کاظم
#سبک_زندگی_اسلامی
•✾ @Lifestyle_eslami ✾•
مثل دانه های قهوه باش
زن جوانی پیش مادر خود میرود و از مشکلات زندگی خود برای او میگوید و اینکه او از تلاش و جنگ مداوم برای حل مشکلاتش خسته شده است.
مادرش او را به آشپزخانه برد و بدون آنکه چیزی بگوید سه تا کتری را آب کرد و گذاشت که بجوشد. سپس توی اولی هویج ریخت در دومی تخم مرغ و در سومی دانه های قهوه. بعد از بیست دقیقه که آب کاملاً جوشیده بود گازها را خاموش کرد و اول هویج را در ظرفی گذاشت، سپس تخم مرغها را هم در ظرفی گذاشت و قهوه را هم در ظرفی ریخت و جلوی دخترش گذاشت. سپس از دخترش پرسید که چه میبینی؟
او پاسخ داد : هویج، تخم مرغ، قهوه. مادر از او خواست که هویجها را لمس کند و بگوید که چگونهاند؟ او این کار را کرد و گفت نرمند. بعد از او خواست تخم مرغها را بشکند، بعد از این که پوسته آن را جدا کرد، تخم مرغ سفت شده را دید و در آخر از او خواست که قهوه را بچشد.
دختر از مادرش پرسید مفهوم اینها چیست؟
مادر به او پاسخ داد: هر سه این مواد در شرایط سخت و یکسان بودهاند، آب جوشان، اما هرکدام عکسالعمل متفاوتی نشان دادهاند. هویج در ابتدا بسیار سخت و محکم به نظر میآمد اما وقتی در آب جوشان قرار گرفت به راحتی نرم و ضعیف شد. تخم مرغ که در ابتدا شکننده بود و پوسته بیرونی آن از مایع درونی آن محافظت میکرد، وقتی در آب جوش قرار گرفت مایه درونی آن سفت و محکم شد. دانه های قهوه که یکتا بودند، بعد از قرار گرفتن در آب جوشان، آب را تغییر دادند.
مادر از دخترش پرسید: تو کدامیک از این مواد هستی؟
مشکلات فرصتهایی هستند که به ما داده شده تا بتوانیم جوهر وجود خود را آشکار کنیم.
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾
در سفری که با پسرم به « گینه نو » داشتم ، مشاهده کردم که مرجانهای وسط دریا ، آنجایی که آب آرام است عمدتا رنگ باخته و فاقد حیات به نظر میرسند.اما مرجان های نقاط نا آرام دریا ، جایی که جذر و مد آنها را به این طرف وآن طرف می برد ، درخشان و شفافند.
از راهنمای خود علت را پرسیدم . جواب داد : مسئله خیلی ساده ایست.مرجان های محلهای آرام درگیر هیچ نوع مبارزه در زندگی نبوده اند.در حالیکه مرجانهایی که در معرض کشاکش دریا هستند، رشد و جلا ی بیشتری پیدا میکنند.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
13.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نمونه هایی از کرامت و بزرگواری پیامبر(ص)
#کلیپ_تصویری
#دکتررفیعی
✔️
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
🆔 @twonoor
┗━✨🌸✨🌹✨━┛
🔴فضيلت ميهمان بر ميزبان
محمّد بن قيس حكايت كند:
روزى در محضر مبارك امام جعفر صادق عليه السلام نام گروهى از مسلمانان به ميان آمد و من گفتم : سوگند به خدا، من شب ها شام نمى خورم ، مگر آن كه دو يا سه نفر از اين افراد با من باشند؛ و من آن ها را دعوت مى كنم و مى آيند در منزل ما غذا مى خورند.
امام صادق عليه السلام به من خطاب كرد و فرمود: فضيلت آن ها بر تو بيشتر از فضيلتى است ، كه تو بر آن ها دارى .
اظهار داشتم : فدايت شوم ، چنين چيزى چطور ممكن است ؟!
در حالى كه من و خانواده ام خدمتگذار و ميزبان آن ها هستيم ؛ و من از مال خودم به آن ها غذا مى دهم ؛ و پذيرائى و انفاق مى نمايم !!
حضرت صادق عليه السلام فرمود: چون هنگامى كه آن ها بر تو وارد مى شوند، از جانب خداوند همراه با رزق و روزى فراوان ميهمان تو مى گردند و زمانى كه خواستند بيرون بروند، براى تو رحمت و آمرزش به جا خواهند گذاشت .
📚محجّة البيضاء: ج 3، ص 33.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
#آموزنده
🌷 پیرمردی بود که پس از پایان هر روزش از درد و ازسختیهایش مینالید
دوستی از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری؟؟
پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم، که
باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، بیرون نروند،
🌷دوتا عقاب هم دارم که بایدآنهارا
هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام
شیری نیز دارم که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت
کنم و در خدمتش باشم...
مردگفت: چه مےگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر مےشود انسانی اینهمه حیوان را با هم در یکجا، جمع کند و مراقبت کند!!؟ پیرمرد گفت: شوخی نمےکنم، اما حقیقت تلخ و دردناکیست...
🌷 آن دو باز چشمان منند،
که باید با تلاش وکوشش ازآنها مراقبت کنم...
🌷آن دو خرگوش پاهای منند،
که باید مراقب باشم بسوی گناه
کشیده نشوند...
🌷 آن دوعقاب نیز، دستان منند،
که بایدآنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم...
🌷آن مار، زبان من است
که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا
کلام ناشایستی ازاو، سر بزند...
🌷شیر، نفس من است که با وی همیشه درنبردم که مبادا کارهای شروری از وی سرزند...
🌷 و آن بیمار، جسم وجان من است،که محتاج هوشیاری مراقبت و
آگاهی من دارد...
🌷این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده و امانم را بریده...
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
پسر ملانصرالدین از او پرسید
پدر ، فقر چند روز طول میکشد؟
ملا گفت : چهل روز پسرم.
پسرش گفت : بعد از چهل روز ثروتمند میشویم؟
ملا جواب داد : نه پسرم ، #عادت می کنیم
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•