🔻حکایت مرد ثروتمند و بهلول
✍شخص ثروتمندی خواست بهلول را در میان جمعی به سُخره بگیرد.
به بهلول گفت: هیچ شباهتی بین من و تو هست؟
بهلول گفت: البته که هست.
مرد ثروتمند گفت: چه چیز ما به همدیگر شبیه است؟
🔸بهلول جواب داد: دو چیز ما شبیه یکدیگر است، یکی جیب من و کله تو که هر دو خالی است و دیگری جیب تو و کله من که هر دو پر است.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅چه جلسه خاطره انگیزی، عجب منبر زیبایی😍
👌دیدن این کلیپ زیبا رو از دست ندید
🔰#استاد_مجتهدی
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
💌در زمان موسي خشكسالي پيش آمد. آهوان در دشت، خدمت موسي رسيدند كه ما از تشنگي تلف مي شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن.
.
موسي به درگاه الهي شتافت و داستان آهوان را نقل نمود .خداوند فرمود: موعد آن نرسيده است. موسي هم براي آهوان جواب رد آورد.
.
تا اينكه يكي از آهوان داوطلب شد كه براي صحبت ومناجات بالاي كوه طور رود. به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران مي آيد وگرنه اميدي نيست.
.
آهو به بالاي كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتي به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد ، شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت: دوستانم را خوشحال مي كنم و توكل مي نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست.
.
تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد!...
موسي معترض پروردگار شد. خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود..
در همه حال ناامید نشیم و توکل به خدا داشته باشیم💚
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
✍به این سه حقیقت فکر کنیم!
1⃣اینکه خداوند بدون شک تمام
اعمالمان را می بیند
«إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِير»
2⃣اینکه همیشه، فرشتگانی مجاور ما
هستند که ریز و درشت خوب و بدمان را؛ ثبت و ضبط می کنند
«رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُون»
3⃣اینکه اصلاً از کجا معلوم؛
شاید جناب عزرائیل بیخ گوشمان نشسته باشد و دستور رفتنمان صادر شده باشد!
«عَسى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُم»
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
⁉️یك بار از او پرسیدم متنهایت را
چطور مینویسی؟
از کجامیآیند؟
✅گفت: اگر دوست داری براۍ شھدا
بنویسی وضو بگیر،
دو رکعت نماز بخوان،
سلام را کہدادۍ...
بنشین به نوشتن.
میرسانند به آدم!
👤به نقلازسردارسعیدقاسمی
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۳:۳۴
شب اول قبر به روایت یک دختر
به گزارش مشرق، آتی نوشت: علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل كردند كه: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» میگفت:
در نجف اشرف در نزدیكی منزل ما، مادر یكی از دخترهای اَفَنْدیها (سنیهای دولت عثمانی) فوت كرد.
این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه میكرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع كنندگان تا كنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله كرد كه همه حاضران به گریه افتادند.
هنگامی كه جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد میزد: من از مادرم جدا نمیشوم هر چه خواستند او را آرام كنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند، ممكن است جانش به خطر بیفتد. سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاك انباشته نكنند، و فقط روی قبر را با تختهای بپوشانند و دریچهای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید.
دختر در شب اول قبر، كنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است.
پرسیدند چرا این طور شدهای؟
در پاسخ گفت: شب كنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب میداد، سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد كه پیامبر من محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم)است.
تا این كه پرسیدند: امام تو كیست؟
آن مرد محترم كه در وسط ایستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم»
در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند كه آتش آن به سوی آسمان زبانه میكشید.
من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع كه میبینید كه همه موهای سرم سفید شده در آمدم.
مرحوم قاضی میفرمود: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند (زیرا این واقعه با مذهب تشیع، تطبیق میكرد و آن شخصی كه همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم، حضرت علی (علیه السلام) بودهاند) و خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا كرد.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
61.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند «فراخوان خونین»
🔹روایتی از ماجرای ۲۵ آبان ۱۴۰۱ شهر ایذه با تصاویری دیدهنشده از دوربینهای مداربسته شب واقعه و مصاحبههایی با پدر و مادر کیان پیرفلک.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔴 جـبرئـیل در پاے منـبر امام عـــــلـــــی علیه السلام
روزی امیرالمؤمنین علی علیه السلام در بصره بر فراز منبر فرمود:
ای مردم، پیش از آنکه مرا از دست بدهید، از من سؤال کنید. من به راههای آسمانها از راههای زمین آگاهترم.
از میان جمعیت ، پیرمردی برخاست و پرسید : در این لحظه جبرئیل کجاست؟
امام با گوشه چشم نگاهی به آسمان کرد و به سمت مشرق و سپس به مغرب نگریست.
آنگاه متوجه شخص سؤال کننده شد و فرمود : ای پیرمرد ، تو خودت جبرئیل هستی.
با این کلام ، آن پیرمرد همچون پرنده ای از میان مردم پر کشید و رفت.
فریاد جمعیت حاضر بلند شد که همگی می گفتند :
گواهی می دهیم که تو #جانشین_بر_حق رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستی.
📚بحارالانوار ، ج ۳۹ ،ص ۱۰۸ ، حدیث ۱۳ ، الفضائل.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
⚜ ذکر صالحین ⚜
🔴 علی، آری؛ دنیا، نه
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم
حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمّدهادی امینی (فرزند علامه امینی) می گوید: «عشق و محبت بی کرانه و سرشار امیرالمؤمنین علی(ع) چنان وجود و قلب علامه امینی را مسخّر و منقاد و مطیع خود ساخته بود که جز وجود امیرالمؤمنین(ع)، در نظر او دنیا و مردم، مفهومی نداشت.
یک روز هشت تن از علمای بزرگ اهل تسنن بغداد خدمت آقا آمدند. هوا خیلی گرم بود. آن زمان مرحوم علامه به خاطرگرمی هوا در زیرزمین می نشست. بعد از تعارف ها، صحبت های زیادی شد. هنگام رفتن گفتند: شما یازده جلد درباره امام علی بن ابی طالب(ع) نوشتی؛ قدردانی و تجلیل شیعه از شما این است که در منزل کهنه ای زندگی می کنی.
اگر یک جلد از این یازده جلد را درباره یکی از خلفا می نوشتی، کاخی از طلا برای شما می ساختیم، ولی ما هر چه نگاه می کنیم، می بینیم وضع شما به جای بهتر شدن، بدتر می شود. شما الان یخچال ندارید، کولر ندارید، فرش ندارید، مبل ندارید، خلاصه وسایل راحتی تابستان و زمستان هیچ ندارید، چطور زندگی می کنید؟ ایشان تأملی کرد و بعد گفت: این اشکالاتی که بر من وارد می کنید، درست است.
این اشکالات را شما وقتی به من وارد می کنید، من به قلبم رجوع می کنم، قلبم به من می گوید: عوض یخچال، علی(ع) را دارم و علی مافوق تمامی این مواهب است. من علی دارم؛ چه غم دارم و از زندگانی خودم اصلاً ناراحت نیستم و شاکرم»
📚افتخارزاده، الغدیر و وحدت اسلامی، صص 43 و 44
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔻نظر شیطان درباره حضرت علی(ع )
✍🏻 پیامبر اکرم(ص) از شیطان پرسیدند:
نظرت درباره علی بن ابیطالب(ع)، وصی من چیست؟
•☜ شیطان پاسخ داد یا رسول الله امکان دستیابی به علی(ع) وجود ندارد. این آدم از نظر ما دست نیافتنی است؛
•☜ چون به پروردگار عالمیان متصل است و ما نمی توانیم به او برسیم و من راضی هستم که او کاری با من نداشته باشد
•☜ چرا که من طاقت یک لحظه دیدار او را ندارم چون نور الهی علی آنقدر قوی است که ما را دفع می کند.
📚صد داستان از امام علی(ع)
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
✨﷽✨
🌼از لحظات آخر مرگ جدا بترسید
✍️هنگام احتضار و جان کندن عالمی، برایش دعای عدیله میخواندند و او تکرار میکرد؛ وقتی رسیدند به جمله "واشهدان الائمة الابرار" محتضر گفت: این اول حرف است، یعنی قبول ندارم! تا سه مرتبه او را تلقین میکردند و او میگفت این اول حرف است. پس از لحظهای عرق تمام بدنش را گرفت و چشمهایش را باز کرد و با دست اشاره به صندوقی که در گوشه حجره نمود و امر کرد سر آن را باز کردند.
و از میان آن یک ورقه بیرون آوردند پس به او دادند و آنرا پارهاش کرد. چون سبب آن را از او پرسیدند گفت: من به کسی پنج تومان قرض داده بودم و از او سند گرفته بودم، هر وقت به من میگفتید بگو: واشهدان الائمة الابرار؛ میدیدم فردی با ریش سفیدی سر صندوق ایستاده و این سند را به دست گرفته و میگوید اگر این کلمه شهادت را گفتی این سند را پاره میکنم.
من برای گرفتن طلبم به آن سند نیاز داشتم و در آن لحظه راضی نمیشدم که این شهادت را بگویم و چون خدا به لطف خودش مرا شفا داد و از حالت احتضار خارج شدم، آن سند را خودم پاره کردم که دیگر مانعی از گفتن کلمه شهادت نداشته باشم.
📚داستانهای شگفت شهید دستغیب به نقل از منتخب التواریخ، باب 14
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔸 اعمال روز #دحوالارض
🔹 زیارت امام رضا (ع) بهترین و با فضیلتترین عمل مستحبی در این روز است.
🔹 دحوالارض یکی از آن چهار روز ممتاز در کل سال است كه از نظر فضيلتِ روزه از همه روزها برتر است.
🔹 روزه گرفتن در این روز معادلِ روزه هفتاد سال است.
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•