⚜ ذکر صالحین ⚜
🔴 علی، آری؛ دنیا، نه
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم
حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمّدهادی امینی (فرزند علامه امینی) می گوید: «عشق و محبت بی کرانه و سرشار امیرالمؤمنین علی(ع) چنان وجود و قلب علامه امینی را مسخّر و منقاد و مطیع خود ساخته بود که جز وجود امیرالمؤمنین(ع)، در نظر او دنیا و مردم، مفهومی نداشت.
یک روز هشت تن از علمای بزرگ اهل تسنن بغداد خدمت آقا آمدند. هوا خیلی گرم بود. آن زمان مرحوم علامه به خاطرگرمی هوا در زیرزمین می نشست. بعد از تعارف ها، صحبت های زیادی شد. هنگام رفتن گفتند: شما یازده جلد درباره امام علی بن ابی طالب(ع) نوشتی؛ قدردانی و تجلیل شیعه از شما این است که در منزل کهنه ای زندگی می کنی.
اگر یک جلد از این یازده جلد را درباره یکی از خلفا می نوشتی، کاخی از طلا برای شما می ساختیم، ولی ما هر چه نگاه می کنیم، می بینیم وضع شما به جای بهتر شدن، بدتر می شود. شما الان یخچال ندارید، کولر ندارید، فرش ندارید، مبل ندارید، خلاصه وسایل راحتی تابستان و زمستان هیچ ندارید، چطور زندگی می کنید؟ ایشان تأملی کرد و بعد گفت: این اشکالاتی که بر من وارد می کنید، درست است.
این اشکالات را شما وقتی به من وارد می کنید، من به قلبم رجوع می کنم، قلبم به من می گوید: عوض یخچال، علی(ع) را دارم و علی مافوق تمامی این مواهب است. من علی دارم؛ چه غم دارم و از زندگانی خودم اصلاً ناراحت نیستم و شاکرم»
📚افتخارزاده، الغدیر و وحدت اسلامی، صص 43 و 44
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔻نظر شیطان درباره حضرت علی(ع )
✍🏻 پیامبر اکرم(ص) از شیطان پرسیدند:
نظرت درباره علی بن ابیطالب(ع)، وصی من چیست؟
•☜ شیطان پاسخ داد یا رسول الله امکان دستیابی به علی(ع) وجود ندارد. این آدم از نظر ما دست نیافتنی است؛
•☜ چون به پروردگار عالمیان متصل است و ما نمی توانیم به او برسیم و من راضی هستم که او کاری با من نداشته باشد
•☜ چرا که من طاقت یک لحظه دیدار او را ندارم چون نور الهی علی آنقدر قوی است که ما را دفع می کند.
📚صد داستان از امام علی(ع)
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
✨﷽✨
🌼از لحظات آخر مرگ جدا بترسید
✍️هنگام احتضار و جان کندن عالمی، برایش دعای عدیله میخواندند و او تکرار میکرد؛ وقتی رسیدند به جمله "واشهدان الائمة الابرار" محتضر گفت: این اول حرف است، یعنی قبول ندارم! تا سه مرتبه او را تلقین میکردند و او میگفت این اول حرف است. پس از لحظهای عرق تمام بدنش را گرفت و چشمهایش را باز کرد و با دست اشاره به صندوقی که در گوشه حجره نمود و امر کرد سر آن را باز کردند.
و از میان آن یک ورقه بیرون آوردند پس به او دادند و آنرا پارهاش کرد. چون سبب آن را از او پرسیدند گفت: من به کسی پنج تومان قرض داده بودم و از او سند گرفته بودم، هر وقت به من میگفتید بگو: واشهدان الائمة الابرار؛ میدیدم فردی با ریش سفیدی سر صندوق ایستاده و این سند را به دست گرفته و میگوید اگر این کلمه شهادت را گفتی این سند را پاره میکنم.
من برای گرفتن طلبم به آن سند نیاز داشتم و در آن لحظه راضی نمیشدم که این شهادت را بگویم و چون خدا به لطف خودش مرا شفا داد و از حالت احتضار خارج شدم، آن سند را خودم پاره کردم که دیگر مانعی از گفتن کلمه شهادت نداشته باشم.
📚داستانهای شگفت شهید دستغیب به نقل از منتخب التواریخ، باب 14
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔸 اعمال روز #دحوالارض
🔹 زیارت امام رضا (ع) بهترین و با فضیلتترین عمل مستحبی در این روز است.
🔹 دحوالارض یکی از آن چهار روز ممتاز در کل سال است كه از نظر فضيلتِ روزه از همه روزها برتر است.
🔹 روزه گرفتن در این روز معادلِ روزه هفتاد سال است.
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
#دحوالارض
🎤رهبر معظم انقلاب:
روز بیستوپنجم ماه ذیقعده روز دحوالارض است که روز بابرکتی است. ماه ذیقعده که اول ماههای حرام است پر از برکات است؛ باید از اینها استفاده کرد.
۹۴/۶/۱۸
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
9.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رئیس تیم وکلای دفاع از صدام:
⭕️ هنگام بالا رفتن صدام از پلهها برای اعدام، افسران اطلاعاتی ایرانی فارسی صحبت می کردند تا اثبات کنند ما ایرانی ها تو را محاکمه می کردیم نه آمریکایی ها و این مجازات جنگ هشت ساله است...
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
پاسخ سید حسینی ساکن کالیفرنیا به حسن آقامیری
ای کاش خودتحقیران رو یه سفر رایگان به اروپا و آمریکا ببرن، شاید با رسم شکل ببینن غرب تو خیلی چیزا از ما عقبتره. حداقل تو مستراح رفتن عقبترن. والا ما با دستمال خودمونو پاک نمیکنیم و با بوی گند تو خیابون راه نمیریم😐
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
غرب گراهای عزیز، اینو خود غرب داره میگه
بیدینهای گرامی، اینو متخصصین بیدین دارن میگن
حالا خودتون به درک، اگه میخورید پشت ماشین نشینید میزنید ماهارو میترکونید. چقدر از تصادفات بخاطر این موضوعه
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔴 فتنه عادی نشان دادن بدحجابی؛ صدا و سیما را در یابید!
🔰مدتی است که صدا و سیما برخی از خطوط قرمز گذشته در زمینه #حجاب را کنار گذاشته است.
برای مثال، قبلاً در راهپیمایی ها، انتخابات و ... به عمد دنبال زنان یا دختران بدحجاب می رفتند تا مصاحبه بگیرند و تصویر آنها را نشان دهند. هر چند همان موقع هم عده ای از دغدغه مندان به این رویه اعتراض داشتند.
👈 اما این روزها مشاهده می کنیم که عملاً کار، فراتر از راهپیمایی و انتخابات است و در گزارش های مختلف با زنانی که #هنجارهای_شرعی را رعایت نمی کنند، مصاحبه می شود و یا به صورت عادی آنها را در سیما نشان می دهند.
◀️ ظاهراً یکی از دستاوردهای فتنه اخیر برای صدا و سیما این بوده که در این هیاهو فرصتی پیدا کند و آن کار مقطعی خود را که بیشتر در ایام انتخابات و راهپیمایی ها و ... انجام می داد، به یک رویه #عادی تبدیل کند!
⚠️ وقتی در دنیای امروز، رسانه ای به طور مداوم تصاویر را منتشر می کند، همین انتشار تصاویر مداوم از یک پدیده - مانند #بد_حجابی - منجر به عادی سازی و قبح زدایی از آن پدیده می شود.
در هر صورت، مسئولین مربوطه، صدا و سیما را دریابند!
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔸امامصادق(ع)فرمودند:
گاهى مؤمنى در روز تصميم میگيرد كه درشب نمازشب بخواند ولى خوابش میبرد، و موفق به خواندن نماز شب نميشود ؛خداوند به دليل همان نيت و قصدش اجرِ نماز شب را ثبت میفرمايد و براى نفس هايش ثواب تسبيح براى خوابش ثواب صدقه را میدهد
📚ميزانالحكمة؛ ج10، ص280
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
حاج احمد عابد معروف به مرشد چلويى پيرمردى بود كه در بازار تهران مغازه چلوكبابى داشت...
او به اندازه وسعِ خود به نيازمندان وجه نقد ميداد و به شاگردانِ مغازههايى كه از طرف صاحبكار خود ميامدند تا براى آنان غذا بخرند به طور رايگان غذا ميداد...
به مرور اطرافيان، كراماتى از او ديدند و متوجه شدند او از اولياى خداست؛ كمكم اين خبر پيچيد و به يكى از علماى شهر رسيد؛ آن عالم تصميم میگيرد تا به چلوكبابى مرشد برود و او را از نزديک ببيند...
آن عالم وارد مغازه مرشد كه شلوغ هم بود شد، سر ميزى نشست و غذايى سفارش داد و مرشد را زير نظر گرفت...
او مرشد را ديد كه خود با ملاقهاى از روغن، ميان ميز مشتريها میرود و براى هر كس كه ميخواهد روغن اضافه بر روى برنجش میریزد...
آن عالم با خود انديشيد كه مگر میشود شخصى اينقدر سرش شلوغ باشد و از اوليای خدا هم باشد! در اين فكر بود كه مرشد از كنار ميز او رد شد و در گوش او گفت:
«مهم نيست كه سرت شلوغ باشد،
مهم اين است كه دلت شلوغ نباشد...»
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•