eitaa logo
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
6.2هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
18 فایل
𖧧••♥️بسم‌اللّھ‌الرحمـٰنِ‌الـࢪحیم⋆. مطالب #همسرداری هرآنچه برای یک #زندگی_سالم نیاز است ✌ هَر چی عاشقانه ے قشنگه اینجا جَمعِه...😍🙃 🍃🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
چه کرده ای تو با دلم ❣ که نبض من صدای توست😍😘💕❣💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌صبحت بخیر عشق من😍😍❤️ •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
💗 🌀برای خودت، یک دایره‌ی اعتماد درست کن! آن‌هایی که مهم هستند را بگذار درون دایره، کم اهمیت‌ترها را روی خط و باقی را بیرون از این دایره فرضی تصور کن...! ❓هر وقت کسی حرفی به تو زد که خاطرت رنجید؛ ببین کجای دایره‌ات هستند؟ جزو افراد مهمند یا نه فقط هستند؟ آیا به راستی ارزش دارد از کسانی که برایمان اهمیتی ندارند، برنجیم؟!!! ‼️چرا بگذاریم آدم‌های کم اهمیت زندگیمان، ما را ناراحت کنند حتی برای ثانیه‌ای!؟ یادمان باشد وقتی دیگران بدانند که نمی‌توانند ناراحتتان کنند، دیگر تلاشی هم برای ناراحت کردن شما نمی‌کنند. ♥️ ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
💓 وقتی تو رابطه تون به مشکل میخورید، با هم حلش کنین! حرمت رابطه تون رو با بازگو کردن مشکلاتتون پیش بقیه زیر سؤال نبرید؛! بعدش پشیمون میشید.😏 •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
💗 ❌به کسی که تازه خانه خریده، به جای ترساندن از قسط‌های عقب مانده‌ای که ممکن است برایش اتفاق بیفتد، تبریک بگوییم و آرزوی خانه‌ای بزرگتر کنیم...✅ ❌به زنی که تازه باردار شده، به جای ترس از زایمان و دردسرهای بزرگ کردن بچه، قدم نو رسیده‌اش را تبریک بگوییم...✅ 🌺 قشنگ‌تر است اگر به دوستمان که تازه ازدواج کرده، به جای اینکه بگوییم همه مثل هم هستند،❌ بگوییم: برایت آرزوی خوشبختی می‌کنم...✅ 🌾بیایید ته دل هم را خالی نکنیم. نزنیم توی ذوق عزیزترین کسانمان وقتی خبری را با شوق به ما می‌دهند... ♥️ ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
به خونه‌ برگشتم، به همون سه اتاق تو در توی حیاط بزرگ حاج بابا. پا درون اتاقم گذاشتم، چقدر دلتنگ شده بودم برای رنگ آبی آسمونی دیوارهاش که روزی خودم انتخابشون کردم، با همون پرده های اطلسی مغز پسته‌یی. یادش به‌ خیر، زمانی چه عشقی توی این چهار دیواری موج می‌زد و چه اعترافها که از همدیگه نگرفته بودیم. حالا اما، حس می‌کنم حتی همون آبیهای آسمونی هم بوی نای خیانت گرفته. محمدرضا رو درون ننوش گذاشتم و تابی بهش دادم و چقدر همه‌جا رو گرد گرفته بود و چرا وسط روز حس می‌کردم همه‌جا تاریکه؟ روشنای خونه‌م نورش رو به کدوم خونه بخشیده بود؟ آهی عمیق کشیدم و اشک پرده‌وار روی صفحه‌ی چشمم رقصید و زودتر از اونچه فکرش رو بکنم فرو چکید. خواستم به سمت آشپزخونه برم که صدای پای عماد باعث شد تا سریع اشکم رو با پشت دست پاک کنم و خیلی عادی خودم رو به پشت در برسونم و مانع داخل شدنش بشم. قانون بود و خودش قبولش کرده بود. روبروی درگاه و درست سینه‌ به سینه‌ش ایستادم. یکه‌یی خورد، شاید فکر نمی‌کرد که تا این حد توی تصمیمم جدی باشم. سریع به خودش مسلط شد و گفت: - ساک و وسایل محمدرضا رو آوردم، چیزی از بیرون نمی‌خوای؟ چی می‌خواست از توی چشمهام و عضلات منقبص صورتم که اینطور بی‌پروا و مداوم بهم‌ چشم دوخته بود؟ دنبال چی می‌گشت؟ ساکم رو ازش تحویل گرفتم و گفتم: - ممنون. خواستم در رو ببندم که با دستش مانع شد و گفت: - دیروز حاج بابا گوسفند سر بریده، عزیز برات گوشتها رو بسته کرده گذاشته یخچال، یه کمی هم میوه و خوراکی گرفتم، اونهام تو یخچاله یه مقداری هم پول گذاشتم سر طاقچه اگه لازمت شد، باشه توی خونه. و کاش کسی بود که بیاد پشت در و بهم از دروغ و خیال بودن تموم این ماجراها بگه و خیالم رو از وجود عزیزترین و پناهترین آدم دنیا، راحت کنه و تکرار کنه عماد هست مثل همیشه! باز هم سنگین و غریب گفتم: - باشه... ممنون. دیدم رگ ضربان‌دار کنار شقیقه و دستهای مشت شده‌ش رو که از شدت سعیش در کنترل خودش می‌گفت. رو بر گردوندم و در رو به روش بستم و بسته شد انگار تموم هوای دور و برم و نفسی که به تنگی می‌زد و بغضی که دوباره تموم وجودم رو درگیر کرد. دلم پر از غم بود، راستی راستی عماد رو از دست داده بودم. مرد مهربون و غیرتی روزهای خوب زندگیم رو. بود و انگار که نبود. چاره‌ای هم نبود، خودم خواسته بودم و باید تحمل می‌کردم‌. احساساتم ضد و نقیض بود، نه دوریش برام قابل تحمل بود و نه طاقت نزدیکی‌ش رو داشتم‌. مریم به اتاق فرخنده‌سادات رفته بود و باید مشغول می‌شدم تا به این افکار مزاحم مجال ندم. محمدرضا رو هم به فرخنده سادات سپردم و دست به کار شدم. تمام لباسهاش رو از داخل کمدها بیرون کشیده و یکی یکی تا زده و داخل ساکها جا دادم. تموم لباسهایی که بوی عطر ملایمش رو داشت. مدام اشک ریختم، تمام فضای اتاق پر شده بود از صدای هق هق سوزناکم. اونقدر سوزناک که حتی خودم هم دلم برای خودم می‌سوخت! در رو از پشت قفل کرده بودم تا مبادا کسی شکستنم رو ببینه. به خودم که اومدم دو تا ساک پر شده بود از لباسها و وسایل عماد. به سختی اونها رو تا نزدیک در ورودی کشیدم و گذاشتم بمونه تا وقتی که از شهر بر می‌گشت. تمام مدارک و دسته چکها و دفاتر حسابش رو هم حتی تا خودکاری که روی اونها بود داخل کیفی گذاشتم و روی دو تا ساک جا دادم. با وسواس به دور و بر خودم نگاه کردم که مبادا چیزی از قلم افتاده باشه. باید تموم نشونه هاش رو از زندگیم پاک می‌کردم. حتی کوچکترین نشونه ها رو، حتی شیشه‌ی شامپو و خمیر دندون و مسواکش که گوشه‌ی روشویی کوچک توی راهرو جا خوش کرده بود. ✍🏻 ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
هــمــســــ💞ــــرانـہ اگر می‌دانستید که بوسیدنهای یکدفعه‌ای به همسرتان چقدر حس آرامش و امنیت میدهد در هیچ‌وقت کوتاهی نمی‌کردید!! •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
*💑حسادت همسران اگر یه موقع هایی میبینید که همسرتون نسبت به کسی حسادت میکنه و به خاطر حسادتش به اون فرد عکس العمل نشون میده یکی از راههای کم کردن این نوع حسادت افزایش دادن عزت نفس همسرتونه. از همسرتون تعریف کنید. مخصوصا در مورد اون ویژگی هایی که میبینید نسبت بهشون بر روی اون فرد حساسه. •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای نظم دادم و دکور حمام دستشوویی تون میتونین از این ایده زیبا و راحت استفاده کنید🌺🦋 ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💗 باید اینو قبول کنین که تو زندگی مشترک، لازمه به حریم خصوصی همسرتون احترام بزارین. تلفن همراه، رايانه و تبلت همسرت محدوده‌های شخصی اونه...🙅🏻‍♀🙅🏻‍♂ 😇تصور نكنید ممنوع بودنِ وارد شدن به اين محدوده‌ها، به معنی اينه كه اتفاقات ممنوعه وحشتناكی توی اونها داره!!! ❌حق نداری به تلفن همسرت سرک بكشی؛ نه به اين دليل كه ممكنه تو پيامک‌ها و تماس‌هاش رد پای رابطه ممنوعه‌ای رو ببینی!!! ✅اين حق همسرته كه درد و دل‌های پيامكیش با خواهر یا مادرش رو دور از چشمت نگه داره يا اينكه تو دفترچه يادداشت گوشیش حرف‌های دلش رو بنویسه... ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
هــمــســــ💞ــــرانـہ زنانه دوستت دارم مردانه در آغوشم میگیری تعادل خوبی بینمان برقرار شده عشق زنانه من و بازوهای محکم و مردانه تو •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿