#سیاست_همسرداری 😊یک تبسم ساده به شوهر از گرانترین هدیه ها مؤثرتر است. ✔️وقتی میخندید، علاوه بر زیباتر شدن چهره، آرامش خاصی نیز به شما دست خواهد داد. ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

📌 سیاستهای‌مردانه ▪️در مقابل همسر خود از گرفتاری های روزانه و حوادث تلخ زندگی با قیافه عبوس و ناراحت صحبت نکنید ▪️هدیه و مهر و محبت نسبت به همسر خود را بیشتر کنید و از خریدن هدایای هرچند کوچک هرازگاهی امتناع نکنید. خانم ها هدیه دادن و گرفتن را بسیار دوست دارند. ▪️توجه داشته باشید که اگر کم و کسری در نوع رفتار و شرایط منزل وجود دارد با کمال محبت و خونسردی تذکر دهید، چون واقعا اخم و خشونت زندگی را به تباهی می کشاند. ▪️به بستگان و همسر خود احترام بگذارید و هرگز جلوی معاشرت همسر خود با بستگان و خویشانش را نگیرید. ▪️هیچوقت همسر خود را پیش دیگران تحقیر و سرزنش نکنید. توهین و بی احترامی به همسر از صفا و صمیمیت در زندگی زناشویی می کاهد #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

‌ #سياست_بانوانه زندگی مشترک با مادر شوهر زندگی مشترک خوب، شیرین و بی‌مشکل است اما گاهی به خاطر رعایت نکردن یک سری ظرایف زنانه از شیرینی و خوشی آن کاسته می‌شود به حدی که ممکن است زندگی مشترک را به مخاطره بیاندازد. یکی از این ظرایف ارتباط با مادر شوهر است. مادر شوهری که سالیان سال برای تربیت و بزرگ کردن فرزندش که حالا شوهر شما شده وقت و انرژی گذاشته اما گاهی ندانسته از طرف شما مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد. همین بی‌مهری که در اکثر موارد از سوی وی بخشیده نشده و باعث آزردگی و دل‎شکستگی او می‌شود، به طور غیر مستقیم روی زندگی مشترکتان هم اثر منفی می‌گذارد.

🌸الهی در این شب زیبـا 💫هیچ قلبی گرفته نــبــاشه 🌸و هر چی كه بهترينه 💫برای همه عزيزانم رقم بخوره 🌸و آرامش مهمون 💫همیشگی دل هاشون باشه شبتون آرام و در پناه خدا 🌸

آدم هر صبح به امیدی چشم باز می‌کند امیدی که شب قبل در خود نمی‌دیده این خاصیت نور است... چشمتان روشن به اتفاقات خوب❤️ صبح بخیر ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ⸀♥️˼

امـروز دلت رو بسپار به خدا❤️ و نگرانیها و غصه ها رو فراموش کن مثل پرندگان رها باش 🕊 شاد و خوشحال زندگی کن با امید و انگیزه🧡 #سـلام‌صبحتون‌عـــــالی 😊🍁 #صبح🤍

پارت ۳۸۸ ......... همیشه به رانندگی مامان ملیحه اعتماد داشتم .... با سن بالا رفته بود گواهینامه گرفته بود .... داشتیم از یه مسیری رد میشدیم که خیلی سر سبز بود ..... یاد ارین افتادم .... دیشب توی خواب ..... اونم یه جای سر سبز بود ..... خیلی قشنگ تر از اینجا ..... چقدر توی خواب نزدیکم بوددو من از وجودش غرق ارامش بودم . با صدای مامان ملیحه از افکار خودم بیرون اومدم : جای قشنگیه .... درست نمیگم کیانا ؟ با کمی مکث برگشتم به سمتش : اره ...... خیلی قشنگ ..... چندباری که خواب ارین رو دیدم توی جای سر سبز بود . مامان ملیحه دنده رو گذاشت روی چهار و ادامه داد : ادمای خوب .... جاشونم خوبه مادری ..... ببین ارین چقدر دوستت داره که میاد به خوابت و ارومت میکنه ..... چند وقت قبل یه کتاب مطالعه می کردم نوشته بود عشق به خونه ماشین و ثروت و خوشگذرانی نیست .... عشق به دل ادماست .... ادما عشق رو باید در وجودشون احساس کنند .... حتی اگر معشوق ازشون خیلی دور باشه فدات شم . بعد از یه لبخند دلنشین که من همیشه عاشقش بودم دوباره ادامه داد : عاشق که باشی ..... عشقت رو همیشه در نزدیکی خودت داری .... هرجا بری فکر عشقت هستی ..... هرکاری انجام بدی بازم فکر عشقت هستی و به خاطر عشقته که اون کارو می کنی . به ارومی به حرف اومدم : یعنی اینکه من خواب ارین رو می بینم هنوزم عشق در من وجود داره ؟ اره عزیز دل مادر ..... با اینکه ارین رو کنارت نداری ولی عشق در همین نزدیکی هاست ...... ارین کنارته ..... همین که به خوابت میاد و باهات یه دنیا حرف میزنه ...... یعنی اینکه اونم هنوز عاشقته و نگرانته . بی اختیار از شنیدن حرف های مامان ملیحه خودمو خم کردم و پریدم توی اغوش پر مهرش که مجبور شد بزنه کنار جاده و ترمز دستی رو بکشه .... اونم بغلم کرد : عزیزم .... فکر کردی عشق به همین راحتی هاست بخواد ادمو ول کنه .... نه عزیزم تا هر وقت که خودت بخوای .... یاد و خاطره اش باهاته ... انگاری باهاش داری زندگی میکنی . کمی که اروم شدم مامان ملیحه منو از خودش جدا کرد و دوباره به راه افتاد ..... از حرف هایی که امروز بهم زده بود احساس خوشی داشتم از اینکه کمی سبک شده بودم .... تا انتهای جاده .... چشمم از پنجره به بیرون بود و به ارین فکر می کردم .... گوشی و لپ تاپ جدیدم توی بغلم بود .... حس اینکه یه روزی اینا رو با دستای خودش برام خریده بود خیلی دلنشین بود و دوست داشتم همین طوری توی دستام باشن . روز های جدایی سخت بود ..... ولی می گذشت ..... دراین مدت از زمان مرگ ارین همه رو اذیت کرده بودم که همه با ملایمت باهام برخورد کرده بودن و حتی کوچکتر از گل بهم نگفته بودن . دلم خیلی برای ارین تنگ شده بود .... هر از چندگاهی به خوابم می اومد و من دل خوش از دیدنش و همان چند کلمه ای که باهام حرف میزد ...‌‌.. دوست داشتم زمان هرگز گذر نکند من در خواب خودم باهاش باقی بمونم .‌ مریم اکثر اوقات می اومد پیشم و بیشتر وقتش رو با من که همیشه در اتاقم بودم و فقط برای سر زدن به خاک ارین از خونه بیرون می رفتم سپری می کرد .... شده بود همدم تنهایی های و زبان تازه به کار افتاده من که از خیلی چیز ها حرف میزد .... خاطرات ارین .... خوبی هایش .... مهربانی هایش ..... کارهایش ..... فقط و فقط در مورد ارین حرف میزدم و بس ..... هر کسی هم جای مریم شاید از اینکه فقط بخواهی در مورد یه نفر بشنوی خسته میشد و گوش هایش رو می بست ..... ولی مریم با جان و دل به پای صحبت های تکراری من در مورد ارین می نشست و حتی کلمه ای شکایت نمی کرد تا خاطرم ازرده شود . خیرات های مامان ملیحه همچنان ادامه داشت و اقاجونم بی دریغ برای این خیرات ها خرج می کرد و هرچه مامان ملیحه نیاز داشت برایش تهیه می کرد .... همیشه بعد از ارین زمان هایی که مامان ملیحه در دنیای خودش برای ارین عزیزم اشک می ریخت ..... اقاجونم هم پا به پای مامان ملیحه اشک درچشمانش جمع میشد و ارین رو مثل کامران برای خودش عزیز می دونست ‌. کتایون هم که از زندگی خودش با میثم دست شسته بود و پیش ما زندگی می کرد و شریک غم های من شده بود ..... هرچه اقاجونم بعد از چهلم بهش اصرار کرد که برگردد سر خانه و زندگیش ولی اقا میثم در کمال مردانگی قبول نکرده بود و گفته بود : آبجی کیانا الان به خواهرش کتایون نیاز داره و کتایون رو مجبور به ماندن کرده بود . چند باری مادر ارین با توپ پر برایم زنگ زده بود و هرچه در دهانش بود نثارم کرده بود که نمی دونم ارین رفت و اریا رو تو داری ازم می گیری ...... تو باعث شدی بچه هام اینطور به جون هم بیافتن ..... زندگیشون سر لجبازی با تو به فنا رفت ..... منم فقط سکوت می کردم تا هرچه به دهانش می رسد نثارم کنه و بعد قطع می کردم و گریه می کردم ....... انتظار داشتن من کسی رو که باعث خراب شدن زندگیم بود رو ببخشم و خیلی راحت از کنارش رد بشم .

ولی من دل بسته بودن به ارامش اتاقم ..... به درد و دل های پنهایم با ارین .... به نماز و قرآن خواندم .... مهم نبود که پشت سر چه حرف هایی نثارم می کنند ..... یا چه انتظارات نادرستی ازم دارند .از امروز فصل اول فقط ۱۰ هزار تومن😍 لینک قسمت اول https://eitaa.com/1472435/35030 به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh ⁉️فصل دوم https://eitaa.com/joinchat/4206690776C521e60d745 عشق در همین نزدیکی / فصل اول 🌿 به قلم : (میم . ر) 🌿 ادامه دارد... دوست عزیز : نشر و کپی برداری به هر دلیلی پیگرد قانونی و الهی دارد . 🌿 🌼 🍃🌼 🌼🍃🌼🍃 🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃

کاش میشد خاطرات خوب را در گلدان گذاشت! و روی میزی جلوی چشمان گذاشت تا گل کند... و عطرش بپیچد در لحظه ها.... ‌‌‎‌‌‎‌‌ ‌╲\╭┓ ╭ 🌼 ||💛͜͡❥•• ┗╯\╲

❤️🍃❤️ #سیاستهای_همسرداری ✍تحقیقات نشان می‌دهد روابطی که به مدت طولانی ادامه می یابد و حتی دو طرف در سنین پیری هم از رابطه شان راضی هستند معمولا دو ویژگی مهم در هر طرف وجود دارد: ❤️ "بخشش و مهربانی" 👈اولین چیزی که محبت را از خانه میبرد و شیشه محبت را بین زن و شوهر می شکند #بداخلاقی است. #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

❤️🍃❤️ #همسرداری 👈به جای اینکه در مورد راه هایی که همسرتان موجب یاس و ناراحتی شما می شود فکر کنید، ✍ در مورد تمام چیزهای مثبتی در مورد او فکر کنید که همیشه نظرتان را جلب می کرده است. #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

❤️🍃❤️ #محبت_زن_و_شوهر براے مهر و محبـــــــ❤️ــــت زن و شوهر به هم "آیه۱۶۵سوره بقره"را بر شیرینے مثل خرما بخواند و بہ همسرش بخوراندمیان آنها آشتے ومحبت شدیدبرقرارخواهد شد #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi