🍃🌾🍃🌾
🍃🌾🍃
🌾🍃
🔴 #راهنما_زدن_در_جادهزندگی
💠 یک راننده وقتی در جای شلوغ و یا خطرناک رانندگی میکند اگر هنگام گردش به چپ یا راست، راهنما نزند و یا موقع ترمز گرفتن چراغ خطر ماشینش روشن نشود عامل ترافیک یا تصادف خواهد شد ولی اگر به موقع راهنما بزند رانندههای دیگر فرصت تصمیمگیری برای تعیین جهت خود خواهند داشت و حتی با حرکت مناسب به او کمک میکنند تا به مسیر مطلوب خود ادامه دهد.
💠 زن و مرد در مسیر زندگی مشترک، باید تصمیمات خود را به یکدیگر اعلام کنند. مخفی کاری و پنهان کاری زمینه تصادفهای اخلاقی مثل بدبینی، سوءتفاهم، بگو مگو، عصبانیت و تشنّج خواهد شد چه رسد به اینکه با دروغ، راهنمای اشتباه بزنیم.
💠 آگاه کردن همسرتان حتی از تصمیمات سادهی خود باعث میشود که او ناخودآگاه افکار و رفتار خود را با تصمیم شما تنظیم کند.
💠 در زندگی بهترین راهنما زدن هنگام گردش به چپ یا راست، مشورت کردن با همسر است که به زن و مرد حسّ همکاری و تعاون میدهد در نتیجه تصادف و ترافیک در جادهی زندگی به حداقل خواهد رسید.
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
#سیاست_های_همسرداری
💞جلب اعتماد همسر
همسرتان را مطمئن سازید که چیزی برای پنهان کردن ندارید
مثلا گاهی تلفن همراه خود را عمداً در خانه رها کنید.
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
🔴👌🔴👌🔴👌🔴👌🔴
بازی کردن با همسر
💠 گاهی با همسر خود در خانه مشغول بازی و سرگرمی شوید و آن را با نشاط و هیجان و شوخیهای مناسب انجام دهید.
💠 سرگرمی و بازی و خندههای لابلای آن، باعث میشود گاهی کدورتها و رفتارهای سنگین زن و شوهر نسبت به یکدیگر از بین برود و محبت و علاقه جدید در زندگی جریان پیدا کند.
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
معمولا مشکلات بزرگ کم کم شکل می گیرند... مثلا طلاق هم این طور نیست که یهو شکل بگیره!
#گاهی بی احترامی هایی که در محیط خانواده و نسبت به خانواده همسر وجود دارد کم کم طرف مقابل را برای ادامه زندگی سرد می کند.
#گاهی قدرنشناسی هایی که مرد نسبت به وظایف سنگین همسرش در خانه بروز می دهد یا کنایه زدن های زن به #شوهرش در مورد جایگاه شغلی و درآمدش کم کم او را سرد می کند
گاهی یک رابطه به ظاهر کوچکِ مرد یا زن با جنس مخالف در محل کارش، به عنوانِ رابطه ی کاری یا اینکه ما مثل خواهر و برادریم و از این موارد، کم کم رابطه همسران را سرد می کند.
#گاهی کم توجهی همسران نسبت به هم و درک نکردنِ همدیگر و اینکه سرشون فقط تو گوشی باشه و حتی موقع صحبت هم به هم توجه نکنند کم کم رابطه ها را سرد می کند.
#گاهی اختلافات کوچک بی اهمیتی که هیچ کس حاضر به کوتاه آمدن نمی شود کم کم بزرگ می شود و زندگی سرد می شود
مواظب این کم کم ها باشید تا زندگی زیبای خودتون رو حفظ کنید تا همیشه خوشبخت و شاد باشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در تاریکترین روزهای زندگی ات این را بدان که خدا در جواب صبرهایت،درهایی را برایت می گشاید که هیچکس قادر به بستنش نیست.
معجزات وقتی اتفاق می افتن،
که تو برای آرزوهات،
بیشتر از ترس هات، بفرستی.
زندگیتون پر از اتفاقای خوبِ یهویی
#سلام_امام_زمانم
سحر بوی خوشی
از سجده گاه تو می آید
قنوتت را به دست آسمان ها
می سپاری
الهی که ظهورت را
خدا امضاء نماید.
مولایم هر کجا هستی
با هزاران عشق سلام..
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌷
سیاستهای زنانه
قدردانی از اعمال و رفتار مرد زندگیتان، درست مانند داروی سحرآمیز و پنهانی عشق عمل میکند و این کار او را در ادامه دادن صلح با شما پایدار نگه میدارد.
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
فصل دوم .....
پارت ۴۶۱ .......
همون لحظه اقا صادق که از صدای بلند اقا امیر اومده توی حیاط بلند تر از اقا امیر رو کرد سمتش : حق نداری سر نیلوفر فریاد بزنی ..... حق نداری .... نبینم دیگه تکرار بشه ..... زنته .... پشتیبانش باش به جای اینکه صدات رو بریزی توی سرت براش .
اقا امیر سرش پایین بود و سکوت کرده بود ..... نیلوفر گریه می کرد و حالش از سر وضعش پیدا بود که خیلی خرابه ..... مهوش خانوم رفت سمتش و در اغوش کشیدش .
همون لحظه اقا امیر دوباره خونه رو ترک کرد ..... معلوم نبود توی سرش چی در حال گذشتنه .
حالا که رفته بود می تونستم برم پیش نیلوفر ..... مریم رو صدا کردم و یه ساعت بعد باهم رفتیم طبقه پایین ..... مهوش خانوم کمک کرده بود نیلوفر حموم کنه و لباس خوب تنش کرده بود و توی تخت دراز کشیده بود ولی همچنان گریه می کرد .
مهوش خانوم تا ما رو دید اومد سمتم : تو رو خدا شما یه چیزی بهش بگید ..... همین طور یه ریز داره گریه میکنه ..... الهی بمیرم واسه کبودی های صورتش ..... دستش بشکنه هر کی که زده .
مهوش خانوم رو اروم کردم و اهسته رفتیم سمت نیلوفر ..... همین که اسمش رو صدا زدم بی مهابا خودشو انداخت توی بغلم .... دیگه خودمو نمی تونستم کنترل کنم و زدم زیر گریه ..... مدت ها بود که بعد از ارین دیگه گریه نکرده بودم و اشک نریخته بودم .
نمی دونم چند دقیقه همین طوری بودیم که مریم اروم اشک چشمش رو گرفت و رو کرد سمت نیلوفر : نمیخوای بگی چی بهت گذشته ؟
نیلوفر با صدایی که از ته چاه در می اومد به حرف اومد : چی بگم ..... از کجاش بگم ..... بعد از تصادف امیر چند روزی بود که ارسلان هی زنگ میزد و تهدیدم می کرد که یکسری عکس ازم داره که اگر نرم پیشش همه اون عکسا رو پخش میکنه و ابروی خودمو و امیر رو میده به باد فنا ..... خیلی با خودم کلنجار رفتم که نرم ولی اونقدری تهدیدم کرد که رفتم ..... اون روز غروب قرار گذاشت که بیاد و در ازای پول که خیلی بهش احتیاج داشت عکسام رو پس بده ولی در واقع عکسی در کار نبود .... اون می خواست منو شکنجه بده .... به زور منو با خودش برد تو اون خونه باغ ..... شبی نبود که از ترس نمیرم و زنده نشم .... فردای اون روز یه گور وسط اون اون باغ کند و دست و پام رو بست و انداختم توش .... تهدیدم کرد اگر کارایی که میخواد رو انجام ندم ....همین امروز زنده زنده توی همین گور چالم میکنه ..... اون عکسایی که واسه امیر می فرستاد رو تو همون باغ با همکاری اون دختره ازم می گرفت .... خدا میدونه چقدر التماسش رو می کردم ..... چقدر زجه می زدم ولی فایده نداشت ..... خدا میدونه چندبار خواستم خودم رو بکشم ولی نشد ..... خدا خودش شاهده که چند بار خواستم بمیرم ولی این ننگ رو تحمل نکنم .... اون وقت .... اون وقت ..... امیر خیلی راحت منو پس میزنه ..... من واسه خاطر ابروی امیر رفتم سمت ارسلان ...... بهم میگه توی ابروی منو با رفتنت پیش ارسلان بردی ..... بهم گفت اگر زنم نبودی حتی دنبالت هم نمی گشتم .... چه برسه واست سند بذارم ..... امیر منو پس زد ..... منی که به خاطرش کتک خوردم از اون ارسلان نامرد ..... امیر علی از شرایط نامناسب زندگی سابق من خبر داشت .... چرا در موردم قضاوت میکنه .... چرا .... این حق من نیست ..... این حق من از زندگی نیست ...... بمیرم راحترم تا امیر اینا رو بهم بگه .****با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍
به ازاده جون پیام بدید
@AdminAzadeh
لینک قسمت اول
https://eitaa.com/Hesszendegi/61558
❤️❤️❤️
عشق در همین نزدیکی / فصل دوم 🌿
به قلم : (میم . ر)
🌿 ادامه دارد...
دوست عزیز : نشر و کپی برداری به هر دلیلی پیگرد قانونی و الهی دارد .**** 🌿
🌼
🍃🌼
🌼🍃🌼🍃
🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
سیاستهای زنانه
قدردانی از اعمال و رفتار مرد زندگیتان، درست مانند داروی سحرآمیز و پنهانی عشق عمل میکند و این کار او را در ادامه دادن صلح با شما پایدار نگه میدارد.
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
🔴 #موعظه_پاشیدن_ممنوع
💠 اگر یک کشاورز در زمین کوچک چند کیلو #گندم بپاشد یقیناً همه دانهها سبز نمیشوند و شاید بعد از جوانه زدن، یکدیگر را #خفه کنند.
💠 موعظهی زیاد به همسر یا فرزند، فرد را #لجباز و سرخورده میکند. و گاه عزّت او را زیر سوال میبرد.
💠 وقتی نصیحتِ شما زیاد و طولانی شود، همسرتان جملات ناب و #گوهری را که در بین سخنانتان وجود دارد به علّت کثرت و حجم موعظه نمیبیند و یا #اهمیّت و ارزش آن را متوجّه نمیشود در نتیجه همسرتان به توصیههای با ارزش شما به علّت ندیدن آن، آنطور که باید ترتیب اثر نمیدهد که خود عامل #کدورت و اختلاف جدید در آینده خواهد شد.
💠 آسیب دیگر موعظهی زیاد این است که ابهّت و شخصیتِ نصیحتگرانه و #دلسوزانهی شما در نزد همسرتان از بین خواهد رفت.
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi