حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
#مُشکین33 به چشمهاش نگاه کردم. عماد پرجذبه و مغرور جایگزین عماد سرشکسته و خاطی شده بود. من اونقدرها
دوستان پارت تکراری بود
جدید گذاشتیم
ممنون از دوستانی که اطلاع دادند.🌻🌻
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تزیین ژله انار بستنی
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
هــمــســــ💞ــــرانـہ
💜💜
💠 همسرتان را به راحتی ببخشید!
زن وشوهرهایی که راحت میتوانند به خاطر مسائل کم اهمیت یکدیگر را ببخشند رابطه عاطفی طولانیتر و قویتری باهم دارند.
💠 وگرنه به مرور دچار #طلاق عاطفی میشوند!
•┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈•
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
https://eitaa.com/kashaneh_mehr/970
لینک پارت اول رمان دالان بهشت♥️♥️♥️♥️👆👆
لینک پارت اول رمان مشکین🖤❤️👇👇
https://eitaa.com/kashaneh_mehr/4675
#مُشکین34
توی همین حال و احوال بودم که دیدم صدای گریهی مادرت بلنده، سریع رفتم طرفش. دستش رو گرفته بود جلوی روش و گاهی نگاهش میکرد و گاهی میکشید به صورتش. از چیزی که دیدم گنگ شدم بابا! یه دونه از اون خالها و زخمها رو بدن و صورتش نبود. مادرت از اون همه زخم و کورک رها شد و شفا گرفت.
نفسش رو صدادار ها کرد و ادامه داد:
- این رو گفتم که بدونی خدا چقدر مهربونه و وقتی بخواد کارت رو راست بیاره براش کاری نداره، اما گاهی نیازه که ما آدما با تحمل اون سختیهای کوچیک و بزرگ از خامی در بیایم و پوست بندازیم. هر جا که دیدی داره زندگی بهت سخت میگذره بدون حکمتی توی کاره، پس عجز و لابه نکن و به این فکر کن که چطور میتونی از دل اون سختیها مغزپخت بیرون بیای.
دستش رو دور شونههام حلقه کرد و حرفهاش آبی بود روی آتیش دلم.
- الان هم اینجا نشستم که بگم با تموم این حرفها، هر چی تو بگی همونه، اگه میتونی قید بچه هات رو بزنی، از عماد جدا شو و برو از اینجا. پساندازم قدر کرایهی یه خونه میشه. خواستی برو مبارکه نخواستی همینجا بمون و زندگی کن، اونقدر از تو مطمئنم که میتونی گلیمت رو بکشی از آب بیرون. اگه هم دوری بچههات سخته برات که باز هم فکر کن و تصمیم درست بگیر. من همه جوره پشتتم بابا.
_ میدونم بابا میدونم که همیشه پشتم میمونی. ولی... ولی من بدون بچهها میمیرم. نمیشه، نمیتونم.
_ پس کلاهت رو قاضی کن و ببین میتونی خودت رو بیخیال شی و برای بچههات فدا بشی؟ ببین میتونی فقط مادر باشی و قید دل خودت رو بزنی؟ اگه تونستی برو دنبال مادری کردنت. کاری از دستم برنمییاد الا اینکه برات دعا کنم.
حرفهای بابا راهحل جدیدی رو پیش روم باز نکرده بود اما، توی تصمیمی که گرفته بودم مصممترم کرد و قلبم رو قوت بخشید.
روزها توی کارهای خونه با مادر همراهی میکردم و شبهام اما با فکر و خیال صبح میشد و تلاش میکردم تا بهترین اقدام رو داشته باشم. ماجرای طلاق منتفی بود چون در اون صورت باید قید بچهها رو میزدم. تصمیم سخت و وحشتناکی گرفته بودم و برام واضح و مثل روز روشن بود که باید با این کار فاتحه خودم رو میخوندم. اما برای بچههام حاضر بودم از جونم مایه بذارم. بابا راست میگفت، فداکاری زیادی لازم بود. باید با عماد صحبت میکردم و شرایطم رو براش میگفتم. البته اضطراب باز خورد عماد خیلی زیاد بود.
چهل روز گذشته بود و شب چهل و یکم، طبق معمول هر شب چند دقیقه از هشت گذشته وارد شد و کمی با پدرم و محمد که این روزها فقط سکوت میکرد و دیگه براش رجز نمیخوند و خط و نشون نمیکشید نشست. محمدرضا رو عوض کرده بودم و دستهام کثیف شده بود، برای شستن دستهام به حیاط رفتم.
وارد اتاق شدم که دیدم سر جای هر شبش نشسته و منتظره که با دیدن من گردنی کج کرد و آروم سلام کرد. جوابش رو ندادم که زبون باز کرد.
_جواب سلام واجبه ها، معصی خانم.
✍🏻 #مژگان_گ
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
🌙🥀♥️
آغوش تو در خیالِ شب، میچسبد
اندیشهی بوسه بیسبب، میچسبد
امشب من و ماه و آسمان تنهاییم
یک خلوتِ پر غزل، عجب میچسبد
#خلیل_فریدی
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
🌤🥀♥️
تو بگو دوستت دارم،
بهار میپیچد لایِ موهایم!
و عشق شکوفه میزند؛
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
💗
همسرتان را غافلگیر کنید💁♀💁♂
آنچه بیش از همه در زندگی شما اهمیت دارد، خوشحالی و شادی شما و همسرتان است.😍
با انجام یک کار جالب غیرقابل پیشبینی یا یک هدیه، همسرتان را شیفته خود خواهید کرد.♥️
👌🏻هدف فقط این است که کاری متفاوت انجام دهید تا نشان دهید همواره آمادهاید تا همسرتان را خوشحال و هیجانزده کنید.
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
پریز برق خودتون رو متفاوت کنید اونم فقط با برچسبهای ساده مشکی طرح مورد نظرتون رو بر روی برچسب بکشید و بعد با کاتر برش بدید و در آخر به دیوار بچسبانید.◻️◼️◻️◼️
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
عاشقانه🦋
اگـہ توے زندگیت...
یه دوست خوب داشته باشـے
خیلے خوبـہ...
حالا اگہ اون
دوستت همسـرت😍 باشـہ؛
خوشبخت ترینے...
پس اول سعی ڪن
خودت براے همسرت؛
بهتریـن دوست باشے...
#همسرانہ💕
•┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈•
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
#مُشکین35
تاسفبار و آروم لب زدم:
_ زندگی و جوونیم رو به فنا دادی، جواب سلام هم میخوای؟
_باشه بگو، هر چی دوست داری بگو،طعنه بزن، اخم کن، جیغ بزن، بیرونم کن، ولی من تا تو رو برنگردونم از پا نمیشینم معصوم!
پشت به عماد کردم تا دستهای کوچک محمدرضا که از پتو بیرون مونده بود رو بپوشونم. نمیدونم کی خودش رو پشت سر من رسونده بود که خیلی سریع دستش رو دور شونههام حلقه کرد و تا من بخوام به وضعیتم مسلط بشم خیلی محکم و عمیق کنار گونهم رو بوسید و نفسش رو با قدرت ها کرد.
تموم بدنم شروع به لرزیدن کرد، رعشهیی کاملا عصبی بود. دستش رو از دور شونهم باز کردم و با صدایی رگهدار از خشم و پر از طعنه گفتم:
_ این لوس بازیهات رو بذار برای اهلش. دیگه اون معصوم مرد.
اگه یه روزی برای همه گرگ بودم و تو استثنا بودی، حالا دیگه تو هم از دید من شدی مثل بقیه.
چشمهاش از تعجب گرد شده بود و در حالیکه سعی در کنترل خودش داشت جواب داد:
- کوتاه میام و هیچی نمیگم چون اشتباه کردم، ولی صبر من هم اندازه یی داره.
_ نه تو رو خدا! بیا، پاشو بزن لت و پارم کن حق داری.
_ لا اله الا الله! من کی تو رو زدم تا حالا، این چه حرفیه؟ تو کی میخوای دست از این لجبازی و قهر برداری؟
- تا صبح ثریا هی تو بگو، من هی میگم آب رفته به جوی برنمیگرده عماد، میفهمی؟ تو برام تموم شدی.
_ چقدر تند و تیز شده زبونت، آدم رو میسوزونه. اینجور نبودی معصوم، من شوهرتم؟
_ تو رو دیگه لولوی سر خرمن هم حساب نمیکنم.
_ لعنت بر شیطون، بس کن دیگه ای بابا، معصوم بفهم! مریم داره دق میکنه اصلا من همون که تو میگی به خاطر این بچه برگرد.
نفسم رو آهمانند بیرون دادم.
_ باشه، برمیگردم.
شوکه شده بود و با چشمهای گشاد و دهن باز موندهش نگاهم میکرد تا مطمئن بشه که درست شنیده. ادامه دادم:
_اما... شرط دارم.
سریع به خودش مسلط شد و جواب داد:
_ بگو عزیزم، بگو دورت بگردم، اصلا هر چی شرط داری بخوره فرقِ سرِ من، تو فقط بگو.
✍🏻 #مژگان_گ
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿