فصل دوم ......
پارت ۲۱۱ ........
دست فرمون مریم واقعا حرف نداشت ...... بعد از نیم ساعت رسیدیم خونه ...... ازشون تشکر کردم و به سمت واحدمون رفتم ...... فردا جمعه بود ..... حداقلش فردا رو استراحت می کردم ...... درب خونه رو که بستم همونجا کنار در روی زمین نشستم ..... از سرما داشتم یخ می کردم .
خودمو کشون کشون رسوندم به اتاق و لباسام رو عوض کردم و افتادم رو تخت ...... از کشوی کنار تخت چندتا قرص انتی بیوتیک برداشتم از هر کدوم یکی خوردم و چشمامو بستم .
نمی دونم ساعت از چند شب گذشته بود که صدای باز شدن درب به گوشم خورد ...... حالم خوب نبود ولی هوشیار خوابیده بودم ...... احتمالا فرهاد بود چون یه نسخه از کلید اینجا رو بهش داده بودم تا وقتایی که میاد پشت در نمونه ......بعد از چند ثانیه شروع کرد به صدا زدن : امیر ....... امیرعلی کجایی داداش ؟ ...... ماشینت که تو حیاط پارک بود ؟
با صدایی که انگاری از ته چاه در می اومد صداش کردم : اینجام .......توی اتاق خوابم .
چند لحظه بعد درب اتاق خواب باز شد : امیر ... اینجایی ...... میخواستی بخوابی ...... هنوز ساعت ۱۱ نشده جانم ..... نه به یه دفعه که تا خود صبح میشینی پای پرونده هات نه به اینکه اینجوری به خواب میری .
کمی توی جام نیم خیز شدم و تکیه ام رو دادم به ارنجم : حالم زیاد خوش نیست فرهاد ...... فکر کنم دوباره سرما خوردم ...... امروز لباس گرم تنم نبود .
فرهاد با عجله گفت : پس بذار برم کیفم رو از تو ماشین بیارم یه امپولی چیزی ....... بهت بزنم حالت بهتر بشه ..... فکر کنم دارو هم همراهم باشه .
یه نگاه بهش کردم : خودت میدونی به امپول حساسیت دارم ...... ولش کن ..... اگر قرص داری بیار .
سریع گفت : فکر کنم سرم هم داشته باشم ...... تو بخواب من الان برمی گردم ..... امپول بزنی زود خوب میشی .... میزنم برات داخل سرم .
صدای کوبیده شدن درب ورودی رو شنیدم و دوباره بعد از چند دقیقه صدای فرهاد اومد : اخه تو چرا با خودت اینجوری می کنی امیر ؟ ....... یکم به خودت استراحت بده ..... برو مسافرت ..... برو مشهد ..... برو کیش .... میدونی چندساله یه سفر پیش اون امیر حسین نرفتی ..... کار رو ول کن جان من .
بعد با یه سینی که توش امپول و سرم و چه میدونم کلی خرت و پرت پزشکی بود اومد داخل و نشست کنارم لب تخت .
استین دستم رو زد بالا و سوزن سرم رو فرو کرد تو رگم ...... چتدتا امپول که نمی دونستم چی هستن زد تو سرم که رنگش تغییر کرد خواست بلند شه که بره دستاشو بشوره مچ دستش رو گرفتم و گفتم : فرهاد میخوام باهات صحبت کنم اگر امشب حرف نزنم منفجر میشم ..... خیلی وقته میخوام بگم ولی نتونستم حرف بزنم . 🌹با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍
به ازاده جون پیام بدید
@AdminAzadeh
لینک قسمت اول
https://eitaa.com/Hesszendegi/61558
❤️❤️❤️
❤️
🌷 یکی از انواع #حیا و #عفت ،
👈 حیا و عفت در اختلاط با نامحرم است .
🌷 حیا و عفت یعنی با جنس مخالف ،
👈 سنگین و باوقار و با شخصیت بودن
🌷 شوخی نکردن با نامحرم ،
👈 حتی در فضای مجازی
🌷 در جمع مختلط از محرم و نامحرم ،
👈 ننشستن و نماندن .
🌷 با مردان نامحرم فامیل ،
👈 هم سفره نشدن .
🌷 در محل کار ، با مراجعین و همکاران
👈 سر سنگین برخورد کردن
┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅
#سیاستهای_همسرداری ❣❣
🔴 #این_یا_این
💠 از مصادیق #توجه به مرد و حساب کردن او، #نظرخواهی از او در برخی امورِ شخصی خودتان است. مثل پختن غذا و پوشیدن لباس و ...
💠 اما خانمها میگویند وقتی از همسرمان #سوال میکنیم مثلا ظهر برات چی درست کنم؟ و یا چه لباسی دوست داری بپوشم؟ انگار سختترین سوال دنیا را از ایشان پرسیدهایم و معمولا #طفره میروند و میگویند هرچه میل خودت است انجام بده!
💠 راه حل این قضیه این است مردها گاهی از جواب دادن به سوال #کلی و مبهم فرار میکنند اما اگر آنها را در شرایط #انتخاب قرار دهید مثلا بگویید امروز قیمه درست کنم یا ماکارونی؟ لباس قرمز را بپوشم یا سفید؟ #جواب دادن برایشان راحت میشود.
┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅
#سیاستهای_همسرداری ❣❣
زیبایی تو با غزلم جاودانه شد 🙂
وصف تو شعر نیست، کتابی مصور است😊
#بفرست_براش
💌
💑 با این روش از خیانت همسرتان جلوگیری کنید
🔸بهترین وسیلهی دفاعی برای جلوگیری از خیانت این است که رابطهای عالی بسازید.
🔸وقتی نیازهای احساسی و فیزیکی ما در زندگی مشترک رفع شود، دیگر به رفع آنها در جای دیگر، علاقهی چندانی نشان نمیدهیم. بسنجید که تا چه میزان خواستهها و نیازهای عشقتان را رفع میکنید و برعکس.
🔸در زمینههایی که ضعف میبینید، صادقانه با شریکتان صحبت کنید و چیزهایی را که برای خوشحالی در آن زمینهی خاص به آن نیازمندید با او درمیان بگذارید.
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
🔹زوج های جوان بخوانند!
🔰عادل و منصف باشید!
اگر همسرتان بیرون از خانه شاغل است و بخشی از هزینه های زندگی را برعهده دارد، توقع نداشته باشید که تمام کارهای منزل و بچه داری هم بر عهده او باشد.
#تربیت_فرزند
#خانواده
❣💍❣
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
#زن_امروزی
باهمدیگر زیادبخندید.این مسئله باعث می شود از بعضی لحظات دشوار،به راحتی بگذرید.
اگر گاهی اوقات با همسرتان اختلاف نظر دارید،سعی نکنید بر او غلبه کنیدمطلب را کش ندهید.
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
خوش خلقی باعث گوارایی و شرینی زندگی می شود که گوش دادن با دقت به سخنان همسر و ابراز عواطف در برابر آن، تغافل در خطاها، پیش قدم شدن در آشتی کردن، سخاوتمندی، شوخ طبعی، تقویت مثبت و تنوع تقویت کننده ها در این راه اثرگذاراست.
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
اگر می خواهید همسرتان احساس کند که می تواند با شما تفریح کند، شما هم نباید از تفریح کردن با او بترسید
حتی اگر از اینکه مسخره به نظر برسید نباید بترسید.
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
#همسرداری👩❤️👨
رفتار شما بهترین مشوق
💕اینکه در مقابل عذرخواهی همسرتان چه برخوردی داشته باشید، در رفتارهای بعد او تأثیر دارد. اگر خیلی سرسخت باشید و غرور او را بشکنید، احتمال دارد دیگر برای عذرخواهی نیاید.
😒🍂
پس متعادل رفتار کنید. نه آنقدر نرم که گویی اتفاقی نیفتاده، نه آنقدر سخت که باعث شود غرور همسرتان بشکند.☺️🍃
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸نگاه ساده ای داشته
🍉باش تا عطر
🌸دلــ💕ــ انگیز مهربانی
🍉در وجودت شکوفا شود
🌸و تپش عشق
🍉وجودت را زیبا کنـد
عصرتون بخیر 🍉
دلـ💚ـتون سبز و پراز آرامش🌸
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👨👩👧👦 #ببینید
بعد از ازدواج
چه خانواده زن
چه خانواده شوهر
عیبها را نبینند...
حجتالاسلام سجادی زاده