✳️ #آهای_خانم_آهای_آقا چند نکته بسیار مهم در بیان ، در رابطه با طرز انتقاد صحیح از بكارگیری واژه های”همیشه” و “هیچ وقت” بپرهیزید🉐 انتقاد خود را در قالب پیشنهاد و یا پرسش مطرح سازید.🉐 مقابله شما در خلوت و خصوصی باشد نه در انظار عمومی🉐 تنها در مورد یك موضوع در آن واحد بحث و گفتگو كنید.🉐 از آنكه با فرد مقابله كرده اید پوزش "نخواهید"🉐 تعریف و تمجید را فراموش نكنید🉐 هنگامی كه نظر خود را بیان كردید دیگر آن را مرتبا تكرار نكنید🉐 از طعنه زدن بپرهیزید🉐

فصل دوم ....... پارت ۲۶۷ ...... حالم به قدری بد بود که شبا در تنهایی کلی گریه می کردم تا خوابم ببره .... چند مدتی بود که از دانشگاه هم عقب افتاده بودم و نمی رسیدم درسهام رو بخونم ..... سر کلاس ها دیر حاضر میشدم و یا اگر حاضر میشدم چیزی از درس حالیم نمیشد ..... یه وقتایی هم اونقدر سر و صورتم کبود بود که خجالت می کشیدم بیام سر کلاسام . کما کان هیچ کس از درد و رنجی که من داشتم خبر نداشت .... حالا برای اینکه کسی از اسرار زندگی منحوسم خبردار نشه رفتن به شیراز رو خودم کنسل می کردم و بهونه گرفتاری و دانشکده رو می اوردم تا زیاد پا پیچم نشن که از اوضاع بدم خبری بدست بیارن ..... چون اگر از حال و روزم خبر دار میشدن اونام می افتادن تو عذاب زندگی من . ارسلان تقریبا هر شب مهمونی می گرفت ..... حالا علاوه بر دخترایی که مدل به مدل میاورد به خونه و تا صبح باهاشون بود .... پارتی های شبانه هم به کاراش اضافه کرده بود و مردای غریبه تا خود صبح داخل خونمون بودن .... حتی امنیت جانی هم نداشتم که راحت سرم رو روی بالش بذارم . شده بودم برده گوش به فرمان ارسلان .... منو نمی خواست ... ازم سوءاستفاده می کرد .... به بدترین شکل ممکن روحم رو خورد کرد ..... شکنجه از این بدتر که یه شب کتک خورده تا خود صبح توی ایوون خوابیدم .... واسه اینکه دوست دخترش ازش خواسته بود منو از خونه بیرون کنه تا راحت باشن . یه روز عصر با جعبه شیشه های مشروب اومد خونه ..... از بوش حالم داشت بهم می خورد ...... انگاری حال خودش هم دست خودش نبود ..... مجبورم کرد یه نصفه لیوان رو به زور بخورم .... هرچه تقلا کردم از زیر دست و پاهاش فرار کنم نشد که نشد ..... به زور ریخت تو حلقم .... بعدم یه لباس که نمی دونم از کجا اورده بود رو کرد تنم با تهدید رو کرد سمتم : امشب باید با همین لباسا بمونی .... حق نداری اینو از تنت در بیاری و یا بری توی اتاق ..... باید بین مهمونا بمونی .... هر چی خواستن براشون فراهم میکنی .... که اگر اونطوری که من میخوام نشه بعد از جشن امشب من میدونم و تو . بعدش برای اینکه من نتونم برم داخل اتاق ها و لباس رو با این چیزی که اسمش رو نمی تونستم لباس بذارم عوض کنم ..... درب همه اتاق های اون خراب شده رو بست . حتی درب دستشویی رو هم قفل کرد ..... مست بود و حالش دست خودش نبود ..... هر کاری کردم درب یکی از اتاق ها رو به زور بشکنم و یواشکی ازش استفاده کنم نشد که نشد یعنی زورم نرسید . با شب شدن و تاریک شدن هوا .... تقریبا مهمون های منحوسش سر کلشون پیدا شد .... عذاب وجدان پوشش نا مناسبم داشت روحم رو سوهان می کشید .با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍 به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh لینک قسمت اول https://eitaa.com/Hesszendegi/61558 ❤️❤️❤️ ❤️

فصل دوم ..... پارت ۲۶۸ ....... با اومدن مهمونا خودمو پشت کابینت اشپزخونه پنهان کردم ..... هرچی صدام کرد که براشون از اون زهرماری ببرم ..... نرفتم .... چه جوری می تونستم با این سر و وضع برم جلوی چندین تا مرد غریبه . اونقدر صدام کرد و نرفتم که خودش اومد داخل اشپزخونه .... حسابی مست مست بود .... مچ دستم رو گرفت و کشید به سمت سالن بزرگی که همه اونجا جمع بودن ..... هرچی التماسش رو کردم ....قسمش دادم ...... دستش رو کشیدم ..... مگه زورم بهش می رسید ..... چشم که باز کردم همه اون چشم های هرزه داشتن نگام می کردن ..... حالم از خودم بهم خورد . از اینکه نمی تونستم از خودم دفاع کنم ..... هر چه در توان داشتم ریختم توی دستم و از دستش فرار کردم ..... یه کمد زیر راه پله طبقه اول بود .... خودمو انداختم داخلش و درب رو محکم از داخل نگه داشتم ..... احساس گناه می کردم .... که با هیچ چیزی پاک شدنی نبود برام ‌. اون شب رو تا انتها داخل همون کمد دیواری سپری کردم .... صبح که چشم باز کردم و خواستم درب کمد رو باز کنم نتونستم .... انگاری از پشت قفلش کرده بود .... ارسلان یه مریض روانی بود ...... یه دیوانه که چیزی جز خودش واسش مهم نبود ..... یه روان پریش که داشت عقده های خودش رو خالی می کرد . هر چه به درب کوبیدم باز نشد که نشد ..... صداش کردم : ارسلان ..... ارسلان .... باز کن این درو ...... من نفسم بالا نمیاد ..... باز کن . درب رو باز نکرد ولی از لای درز دیدمش که اومد کنار درب .... یه دختره هم بهش اویز بود : مگه دیشب بهت نگفته بودم حق نداری از جلو مهمونا جم بخوری ...... برا چی فرار کردی توی کمد .... حالا اونقدر اونجا می مونی تا بعدن خودم سر فرصت مناسب حالیت کنم با حرفای ارسلان مخالفت کردن تاوان داره دختر عموی خنگ .‌ هرچه گریه کردم .... التماسش رو کردم .... درب رو باز نکرد .... داشتم از استرس می مردم ..... قفلش از بیرون بود و نمی تونستم درب رو باز کنم ..... نا امیدانه فقط خدا رو صدا کردم .... به خودم قول دادم .... به محض اینکه پام رو از اینجا گذاشتم بیرون راهی شیراز بشم و همه چیز رو برای همه تعریف کنم ..... خودمو خلاص کنم از دست این روانی . به اینجاش که رسید نیم نگاهی به کیایی انداختم ..... رگ گردنش ورم کرده بود و گوشاش سرخ بود ..... یه دستش روی فرمون بود و داشت فرمون رو بار فشار همون یه دست از جا می کند .... فقط اروم زیر لب به حرف اومد : اگر اذیت نمیشی ادامه بده ..... تا تموم بشه ..... نمی دونستم اوضاعت این قدر وخیم بوده .با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍 به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh لینک قسمت اول https://eitaa.com/Hesszendegi/61558 ❤️❤️❤️ ❤️

زنانی که بصورت مداوم ورزش میکنن همیشه دارای جذابیت و طراوت خاصی برای همسران خود هستند. 🍃زنان ورزشکار تا 4 برابر بیشتر از سایر زنان در بارداری و زایمان موفق تر هستند ! 🍃همچنین در مطالعات انجام شده نرخ باروری موفق در زنانی که بطور مداوم ورزش میکنن تا 46 سالگی نیز بدون خطر بوده و همچنین شروع زمان یائسگی نیز بطور چشمگیری افزایش می یابد. #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

❤️🍃❤️ #همسرانه_زن_نمونه 💃🌷 💓 زن با احساس و عاطفه خود💋 همسر خود را مانند لباس ضمن حفظ همسرش😍 او را می آراید🌿 بدین صورت زن سرچشمه جوشان مهر😍 و محبت💕 و صلح ☺️ وصفا 💋 و عشق❤️ است #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

💝برای نشان دادن دوست داشتنت و عشقت 📌 نیاز نیست... ❤️منتظر ولنتاین باشی 💜منتظر عید باشی 💗منتظر تولدش باشی 💙منتظر باشی پول بیاد دستت 💚منتظر باشی تا یه چیزی پیدا کنی براش بخری 💛منتظر باشی از سرکار،کلاس و ... برگرده 🧡منتظر باشی خودش چیزی بگه ❣️حتی حتی منتظر باشی این متن رو تا ته بخونی ... 💘💘هر لحظه هر جا هر حالی هر وضعیتی همین الان بهش بگو 💋 دوست دارم عاشق ، پایدار کردن عشقتان هستیم #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

❤️🍃❤️ #همسرداری 👈🙏 #عذرخواهی آسانترین راه ورودبه #قلب زنان است. 👈مرد رویایی زمانی که اشتباهی میکند، ✅صادقانه باهمسرش گفتگو میکندو ازاو پوزش میخواهد. 👈‼️نادیده انگاری اشتباهات،میتواند دروازه‌ جهنم راروی مرد باز کند! #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegiق

4️⃣راه اعتماد سازی دررابطه : ✨وفادار باشید و اقدامات خود را دنبال کنید: حفظ قول خود به دیگران نشان می دهد که از آن ها چه انتظاری دارید. با این کار هر شخصی به نوبه خود، احتمالاً با احترام با شما رفتار می کند و اعتماد بیشتری به روند کار دارد. ✨برای تصمیم گیری وقت بگذارید و قبل از اقدام سریع خیلی فکر کنید: فقط تعهداتی را بپذیرید که از پذیرفتن آن ها راضی باشید. ✨صادق باشید: پیامی که شما منتقل می کنید باید همیشه حقیقت باشد. اگر گرفتار دروغ گفتن شوید، هرچقدر هم کم باشد، از امانت شما کاسته می شود. ✨احساسات خود را پنهان نکنید: صراحت در موزد احساسات، اغلب یک روش موثر برای ایجاد اعتماد است #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

در مورد #احساسات‌تان هم با خودتان و هم با همسرتان #روراست باشید، چون این قلب یک ارتباط خوب است. اگر یکی از شما دو نفر روراست نباشید و اغلب، احساسات واقعی خود را #مخفی کنید، نه برای مشکلات‌تان راه حلی پیدا خواهید کرد و نه به رابطه‌تان کمکی می‌کنید. به هم قول بدهید که با هم روراست و #شفاف باشید و نسبت به احساسات هم توجه نشان بدهید تا تشویق به بروزشان شوید. تصور نکنید اگر ناراحتی‌تان را از همسرتان پنهان کنید، در حق او لطف کرده‌اید. #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

⁣ #مردان_زورگو و #خودرای غالباً افرادی هستند که تمام تصمیم‌ها را می‌گیرند، مشکلات را حل می‌کنند و کارها را روبه‌راه می‌کنند. مردان غد و زورگو معمولاً #اعتمادبه#نفس بالایی دارند. مشکل اینجا است که مردان زورگو و #کنترل کننده، احساسات دیگران یا حتی #احساسات خودشان را در نظر نمی‌گیرند؛ این گروه از مردان به جای آن که #رابطه برایشان مهم باشند، #هدف برایشان مهم است و می‌خواهند به هر طریقی به هدفشان برسند. ممکن است مردان زورگو بتوانند به نتیجه برسند، اما غالباً دیگران را در مسیر رسیدن به هدف آزار می‌دهند.

آقایون بخوانند 👨🏻 🔰از جاتون بلند شوید. فکر نکن وقتی از روی لیست خانم خرید می کنی، خریدهای مغازه رو جابجا می کنی، آشغالها رو دم در می گذاری ...، لطف می کنی. اینا اسمشون زندگیه. تو هم یه بازیگری نه یه تماشاگر. این طور نباشه که فقط کف بزنی. 🔰حتی یک شوخی بیجا با زنان دیگر نکنید. اگر نمی تونید بفهمید از این حالت چقدر خانمتون می رنجه می تونید یکبار نقشتون رو در این مورد عوض کنید. تا ببینید چقدر این عادت ناپسند و مخرب است. 🔰دلیل عاشق شدنتان را به خاطر بسپارید. هر از چند گاهی، وقتی از دست او ناراحت و عصبانی هستی، یه قدم به عقب بردار. زنی که عاشقش شدی رو بخاطر بیار. همون زن، تو اتاق بغلی نشسته، اون که باهاش ازدواج کردی. او منتظرته. 🔰سعی نکنید زنتان را تغییر دهید. او یه شخصه نه یه شیء. سعی نکن یک کمی بهش اضافه، یا کم کنی. تو با تغییر خودت می تونی به کمال او کمک کنی. 🔰فی البداهه باشید. اون رو با چیزهای کوچک غافلگیر کن: شام، هدیه، یه کارت ناقابل. اون فقط می خواد بدونه که به او فکر می کنی و احساسش می کنی. 🔰از الفاظ خودمانی استفاده کنید. اون رو با اسامی عاشقانه مثل عزیزم، خانومم صدا کن #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

راز زن جذاب؛ شاد بودن یکی از رازهای زن جذاب بودن، شاد بودن است. بانوی من، شاد بودن باعث می‌شود شما به نظر اطرافیان، به ویژه همسرت، جذاب و زیبا به نظر برسی. زیبایی چهره بعد از مدتی عادی می‌شود. آن چیزی که باعث می‌شود همسر یا پارتنر جذب شما بشود، شاد بودن و خندان بودن توست. #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi