فصل دوم ..... پارت ۲۸۳ ...‌.... از شنیدن این حرف قفل رو زدم که درب باز شه ...... نیلوفر به سرعت برق از ماشین پیاده شد و انچنان درب رو بهم کوبید که فکر کنم خودش هم ترسید ..... ولی من وا رفته بودم .... تا الان اینقدر سر خوش نبودم . از ماشین پیاده شدم و راهی داخل ساختمون .... پاگرد طبقه دوم بودم که صدای های های گریه نیلوفر رو شنیدم ..... دلم می خواست بدونم چه اتفاقی افتاده ..... شاید شوکه شده بود از جوابی که خودش بهم داد .... چند لحظه ای صبر کردم که شنیدم کیانا بهش میگه : عزیزم اینکه گریه نداره ...... خب مبارکه ..... مطمئنم که خوشبخت میشی نیلوفر ..... ببین گریه نکن .... سردرد میگیری ها .... الان فکر کنم اقا امیر هم از راه برسه . نیلوفر با بغض و گریه بیشتر جواب داد : خودش منو رسوند . صدای خنده مریم به گوشم رسید : خب دیگه بدتر ..... پس جواب مثبت رو داخل ماشین بهش دادی ...... جای فرهاد واقعا خالیه .... بفهمه خیلی خوسحال میشه . کیانا بهش گفت : یه وقت زنگ نزنی به اقا فرهاد ...... خودش بالاخره میفهمه .... اینقدر سبک نباش ... تازه عقد کردین ...... یکم خانومانه رفتار کن . بعد شنیدم که به نیلوفر میگه : گریه رو بذار کنار نیلوفر .... امروز بعد از مدت ها اومدی دفتر ..... باور کن همه دخترا روزای سخت دارن ... یکی هم تو .... گذشته رو بریز دور ..... از الان که جواب مثبت دادی فکر زندگی اینده ات باش . دیگه صلاح ندونستم بیشتر از این توی راه پله معطل بمونم و چندتا پله رو هم طی کردم تا رسیدم به دفتر ..... چند تقه کوتاه به درب زدم و وارد شدم .... بدون معطلی و با گفتن یه سلام و خسته نباشید راهی اتاق خودم شدم ..... یه جورایی خواستم اونا راحت باشن .... خودم هم یکم توی شوک بودم . اون روز حتی ناهارم رو توی دفترم تنهایی خوردم و همونجا یه تیکه موکت پهن کردم و نمازم رو خوندم .... نیلوفر حتی برای اوردن پرونده ها هم به اتاقم نیومد .... منم نخواستم صداش بزنم تا ارامشش بهم بخوره . غروب موقع برگشت به خونه بعد از رفتن مریم و کیانا رو کردم سمتش : نیلوفر خانوم می رسونمت ..... ماشین نداری سخته تا خونه با تاکسی . هیچ حرفی نزد و کیفش رو برداشت تا درب دفتر رو قفل کنم ..... بر خلاف انتظارم که فکر می کردم میره عقب بشینه اومد جلو نشست .... با خنده رو کردم سمتش و استارت زدم : فقط بعد از ظهر ها غریبه هستم که میری عقب .... نه ...... خوبه پیشرفت کردی .... خیلی خوبه .با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍 به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh لینک قسمت اول https://eitaa.com/Hesszendegi/61558 ❤️❤️❤️ ❤️

فصل دوم ..... پارت ۲۸۴...... لبخندی کوچک روی لباش نقش بست و منم حرف دیگری نزدم ..... یه ساعت بعد جلوی خونشون پارک کردم ... وقتی خواست پیاده بشه بند کیفش رو گرفتم تا به حرفم گوش کنه : نگران چیزی نباش ..... خودتو اول بسپار دست خدا بعدشم دست من ..... بهم اعتماد داشته باش .... قول مردونه میدم که همه چیز درست میشه ..... پس فردا شب با خانواده میام پیش شما برای صحبت اخر ..... شب خوش ..... به سلامت . بند کیفش رو که ول کردم جواب داد : مرسی بابت همه چیز .... به مامانم خبر میدم برای پس فردا شب .... شب خوبی داشته باشین . درب رو که بست منتظر موندم تا کلید بندازه و بره داخل .... وقتی که رفت پدال گاز رو فشار دادم و رفتم سمت خونه .... می دونستم مریم خانوم همه چیز رو به فرهاد گفته پس الان دم خونه ام منتظرم بود تا اراجیف بهم ببافه . نیلوفر : احساس سبکی داشتم .... مثل فردی که تازه متولد شده ..... هیچ وقت نتونسته بودم با هیچ کسی ..... حتی با روانپزشکم در مورد شکنجه های روحی و جسمی که از زندگی با ارسلان نصیبم شده بود حرف بزنم .... ولی اقای کیایی باعث شد تا خودمو تخلیه کنم . خواستگاری ناگهانیش ازم ..... عشقی که یکدفعه به وجود اومد ..... نگاه هایی که یکدفعه رنگشون از غرور جاشون رو به محبت بی دریغ دادن ..... تغییر رفتار صد درجه ای کیایی باهام همه یه نشون از یه شروع دوباره بود . شروعی که منم خودم بعد از مدت ها نا ارامی داشتم احساسش می کردم ....‌ حسی که هیچ وقت درکش نکرده بودم و توی زندگی با ارسلان رنگش رو ندیدم .... حالا با وجود استاد مغرور و صد البته مهربانم داشتم در وجودم و قلبم احساسش می کردم . روز اول دانشکده رو که بعد از مدت ها افسردگی روحی و روانی رفتم به دانشگاه رو فراموش نمی کنم .... چهره جذاب و جوان استاد مغرورم باعث ترسم در اسانسور شده بود .... حرف های تیز و برنده اش باعث ناراحتیم ولی سعی کرده بودم خودم رو کنترل کنم .... من اومده بودم تا یه دنیای جدید برا خودم بسازم .... پس نباید هیچ چیزی مانع میشد . کم کم همه چیز رنگ و بوی دیگه ای گرفت و منو غافل گیر کرد .... رنگ و بوی یه زندگی جدید که نوید امید به اینده برام داشت .... درست همون روزی که رفتم به اتاق شخصی کارش داخل دانشکده .... برای گرفتن مرخصی از کلاس هاش که برام غیبت رد نکنه .... نمی تونستم پدرم رو که حسابی از لحاظ قلبی اسیب دیده بود موقع عمل تنها بذارم ..... حرف بی موقعی که از دهانم نسبت به کیایی خارج شد و مغرور از خود راضی خطابش کردم .با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍 به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh لینک قسمت اول https://eitaa.com/Hesszendegi/61558 ❤️❤️❤️ ❤️

🔴 #روان‌شناسی_مردان 💠 جملات يك #مرد كوتاه و صريح‌تر از جملات زن است. ابتدای جمله‌اش ساده بـا محتـوای واضـح و در انتهای آن #نتيجه‌گيری وجود دارد، لذا اوّلين قاعده در گفت و گو با يك مرد چنين است تـا حـدّ امكـان حرف خود را ساده بيان كنيد و همزمان از #چند_موضوع صحبت نكنيد. 💠 وقتی زنان بخواهند كه، مردان به حرفهايشان #گوش كنند، بايد به موقع او را از آن موضوع با خبر سازند و در ابتدا مواردی را كه می‌خواهند با او در ميان بگذارند مطرح كنند و بگويند كه چه وقت می‌خواهند در مورد چه موضوعی با او صحبت كنند. مثلاً «در مورد مشـكلی كـه در محـيط كـار بـرايم پـيش آمـده می‌خواهم با تو #صحبت كنم. بعد از شام وقت داری؟» #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

😱بعد از شرک بزرگترین گناه اذیت همسر است! #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

♦️آبروی همسرتون آبروی شماست بعضی ازآقایون و یاخانم‌ها برای اینکه خودشون رو موجه جلوه بدن از ارزش همسرشون کم میکنن این کار هم به زندگیتون ضربه میزنه وهم شخصیت خودتون تضعیف می‌شه👌 #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

✅چهار نکته مهم برای همسران بی اعتماد 🔹️ به جای چک کردن گوشی موبایل یا وسایل همسرتان با او صحبت کنید و بگویید کدام رفتارش موجب برانگیخته شدن شک در شما می شود. 🔹️ سعی کنید روی بهبود ارتباط تان کار کنید. نیازهایتان را با همسرتان مطرح کنید و خودتان نیز با انجام بهتر مسئولیت های زناشویی به بهبود ارتباط تان کمک کنید . رابطه خوب می تواند به برقراری دوباره اعتماد منجر شود. 🔹️ سعی کنید این مشکل را برای دیگران بازگو نکنید‌. مادر خود یا همسرتان ، خواهر ،دوست یا همسایه نمی توانند کمک کننده باشند و ممکن است مشکل شما را تشدید کنند. بهترین گزینه یک مشاور یا متخصص است نه دوست یا فامیل. 🔹️ حتما از یک روانشناس متبحر کمک بگیرید .اگر او در همسرتان نشانه ای از خیانت پیدا نکرد این مسئله‌ را به عنوان یک مشکل بپذیرید و برای درمان آن تلاش کنید. شکاک بودن ویرانگر رابطه زناشویی شماست. #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

🌈⚡️🌈 ⚡️🌈 🌈 #همسرداری #آقایان_بدانند اگه می‌خوای همسرت عاشقت باشه، باهاش رفیق باش! رفيق‌ها، محرم راز همديگه هستند. کاری کن که اگر چيزی توی دلش هست، با آرامش بتونه باهات در ميون بذاره و از چيزی نترسه. يه رفيق، هيچ وقت راز رفيقش رو به کسی نميگه! پس اگه همسرت يه وقت خدای نکرده اشتباهی هم مرتکب شد، کسی نبايد خبردار بشه. حتی خانواده‌ات!!! ‌‌‌ #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

👈یکی از نشانه های غریزی که مردان را جذب میکند،چشمان آرام و لبخند زن است،نه سیمای زیبایش. زن مهربان میتواند خشگمین ترین مردان را آرام کند. #مهربان_باشید❤️ ‌‌‌ ‌ #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

#همسرداری 💝 📌گفتنی‌ها را به همسرتان بگویید، اما به‌موقع! 🔹منتظر نمانید به این امید که شاید روزی خودش متوجه شود. ‌‌‌ ‌ #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

🌾🌼🌾 🌼🌾 🌾 🔴 فرض کنید لال است 💠 فردی که لال است از او توقّع نداریم که نیازها یا محبّت خود را با زبان بیان کند بلکه زبان او همان رفتارهای اوست. در واقع سعی می‌کنیم تمام احساسات، منطق، حالات روحی، نیازها، گلایه‌ها و محبّت او را با ظاهر رفتارش تشخیص دهیم. 💠 درست است که در زندگی مشترک، زن و مرد باید محبّت کلامی و گفتگو داشته باشند امّا یک تکنیک که می‌تواند ابراز محبّت کلامی و گفتگوی صمیمی بین شما را تقویت کند این است که فرض کنید همسر شما لال است و مجبورید تمام رفتارهای او را ترجمه کنید. 💠 در این تکنیک مجبور هستید به ظاهر رفتارهای کوچک و بزرگ همسرتان و معنای آنها بیشتر دقّت کرده و برداشت‌های جالبی از رفتارهای او کنید. مثلاً اگر همسرم ظرف می‌شوید یا غذا می‌پزد یعنی دارد در دلش داد می‌زند من همسرم را دوست دارم که دارم برایش غذا درست می‌کنم یا اگر همسرم برای خانه نان و میوه خرید می‌کند یعنی دارد با زبان بی‌زبانی می‌گوید همسرم را دوست دارم که دارم به او خدمت می‌کنم. خودتان به تمام رفتارها و خدمت‌های ریز و درشت همسرتان دقّت کنید و از آنها برداشت‌های مثبت و عاطفی نمایید. 💠 این روش می‌تواند توقّع فردی را که همسرش ذاتاً کم حرف یا خجالتی است و در ابراز‌ محبّت ضعف دارد تعدیل کرده و تا حدّی مانع سردی روابط آنها شود. ‌‌‌ ‌ #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

🌻🍃🌻 🍃🌻 🌻 #خانومها_بخوانند ❎اگر همسر شما از جواب دادن به تلفن های شما طفره میره، دلیلش میتونه این باشه که هر تماس تلفنی شما همراه با گله گذاری، شکایت و یادآوری وظیفه ی محوله است ✅به نظر میرسه که باید تنها تماس بگیرید و بهش بگید که چقد دوستش دارید و قطع کنید. در حد سی ثانیه... 😉 ✅ بانو توجه داشته باش، مردها حوصله حرف زدن ندارند ‌‌‌ ‌ #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

🌺🍃🌺 🍃🌺 🌺 همسرانه هردوبدانیم ❤️برای داشتن یک رابطه عاطفی بلند مدت، شما باید احترام میان خود و شریک زندگیتان را نگه دارید. 👈 در حقیقت، احترام یکی از مهمترین عواملی هست که استحکام یک رابطه را حفظ می‌کند. اگر شما از طرف مقابلتان انتظار دارید که به شما احترام بگذارد، شما نیز باید احترام او را نگه دارید. ‌‌‌ ‌ #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi